آفتابنیوز : آفتاب: « قاهره بخواهد، امروز سفارت ایران را در مصر برپا میکنم» از اردیبهشت سال گذشته که محمود احمدینژاد در جمع خبرنگاران به صراحت اعلام کرد که تا پایان وقت اداری همان روز سفارت ایران را در قاهره برپا خواهد کرد یکسال میگذرد.
هر چند که از دیدگاه دولت آقای احمدینژاد، برقراری روابط رسمی با مصر نوعی موفقیت دیپلماتیک در جهت خنثی نمودن سیاستهای آمریکا برای منزوی کردن ایران تلقی میشود ولی الزامات از سرگیری این روابط با توجه به پیچیدگی مناسبات در منطقه و نوع رابطه مصر با ایالات متحده و رژیم صهیونیستی و رویکرد دولت نهم، از جمله مباحثی است که باید با دقت مورد بررسی قرار داد.
شاید به دلیل عدم شناخت همین شرایط باشد که دیپلماسی یکطرفه مقامات ایرانی تاکنون نتوانسته است منجر به برقراری روابط رسمی سیاسی مابین دو کشور شود.
دکتر محمدحسین حافظیان کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتوگو با خبرنگار سرویس بینالملل آفتاب، ضمن تشریح روابط ایران و مصر به نقش این کشور در تنازع اعراب و اسرائیل پرداخته است.
در حالی که مناسبات ایران و مصر به فرمان امام(ره) قطع گردید. در اردیبهشت ماه سال گذشته آقای احمدینژاد اعلام کردند که آماده بازگشایی سفارت ایران در قاهره هستند. چرا طی این مدت به دنبال تلاشهای گستردهای که از سوی مقامات ایرانی صورت گرفت شاهد برقراری روابط دیپلماتیک ما بین دو کشور نیستیم؟ در سال 1979 بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی و یکسال پس از امضای قرارداد کمپ دیوید بین مصر و اسرائیل، ایران رابطه خود را با مصر قطع کرد. در آن دوران نه تنها ایران بلکه کل جهان عرب، مصر را طرد کردند به نحوی که این کشور ضمن اخراج از اتحادیه عرب در منطقه منزوی شد. به این دلیل که رفتار مصر را در آن دوران خیانت تلقی میکردند. پس از اینکه پیمان اسلو امضا شد و فلسطینیها به یک صلح نسبی با رژیم اسرائیل رضایت دادند. متعاقب آن اردن با اسرائیل قرارداد صلح امضا میکند. از آن دوران شرایط تا حدی تغییر پیدا کرده است که اکنون بعضی از کشورهای خلیجفارس با اسرائیل مبادلات اقتصادی غیررسمی برقرار کردهاند و حتی به دنبال پنهان کردن این تعاملات نیستند. در شرایط فعلی برای اعراب تابو ارتباط با اسرائیل دیگر وجود ندارد و آن تابو شکسته شده است.
چنین شرایطی باعث شده است تا مصر دوباره به اتحادیه عرب برگردد و حتی دبیرکلی اتحادیه عرب را برعهده داشته باشد. بازگشت مصر به جهان عرب باعث شده است تا انزوای این کشور از میان برود. اگر ایران بخواهد به همان شیوه که با مصر برخورد کرد با سایر کشورها تعامل داشته باشد باید با اردن و خیلی از کشورهای عربی اقدام به قطع رابطه کند به این دلیل که این کشورها به صورت رسمی و یا دو فاکتوی، اسرائیل را به رسمیت شناختهاند و با این رژیم مبادلات اقتصادی دارند. بنابراین تحول مهمی که در مناسبات ایران و مصر روی داده است تغییر مناسبات کشورهای عربی و اسرائیل است که باعث میشود ایران احساس کند که خیلی ضرورت ندارد با هر کشوری که با اسرائیل روابط دارد چنین برخوردهای جدی را نشان دهد.
طی یکسال گذشته با سفر آقایان لاریجانی و ناطق نوری دیپلماسی یک طرفهای را با مصر آغاز کردهایم. این تلاشها تاکنون چه دستاوردهایی داشته است؟ این تلاشها بدون دستاورد باقی نخواهد ماند. به هر حال مصر کشور مهمی در منطقه خاورمیانه محسوب میشود. این کشور یکی از بازیگران اصلی در شمال آفریقا و خاورمیانه است که تلاش ميکند در منطقه خلیجفارس نقشآفرین باشد. به طور حتم ایران از تعامل با کشورهای منطقه زیان نخواهد کرد ولی در مورد اینکه در تعامل با مصر چه دستاوردی داشتهایم، شاید اخبار این دستاوردها منتشر نشده است. به هر حال وقتی با کشور مهمی در در منطقه رابطه و تعامل داشته باشیم به این معنی است که سیاستهایی که توسط قدرتهای بزرگ پیگیری میشود تا ایران را به کشوری منزوی در منطقه تبدیل کند خیلی کارآمد نبوده است. در واقع ایران میتواند با ارتباطی که برقرار میکند انزوایی که در حال ایجاد است از میان بردارد ولی اگر هدف این باشد که این روابط منجر به برقراری مجدد روابط شود، این اتفاق روی نداده است.
حداقل دستاوردی که این سفرها داشتهاند، موافقتنامه فرهنگی مابین دو کشور به امضا رسیده است و سیستم مخابرات دو کشور همکاریهایی را آغاز کردهاند تا شبکه تلفن همراه ایران نیز امکان فعالیت در مصر را داشته باشد. به هر حال اکنون شاهد هستیم که توسط مقامات مصری از هلال شیعی دیگر صحبت نمیشود و ایران را متهم به دخالت در امور عراق نمیکنند. همگی این موارد از دستاوردهای مهم سفر مقامات ایرانی به مصر تلقی میشود.
چه عواملی باعث شده است که علیرغم ادعای بازگشایی سفارت ایران در مصر هنوز چنین اتفاقی روی نداده است؟ معتقدم که مقامات مصری با ایران بازی دوگانهای انجام میدهند در واقع هر زمان صحبت از نزدیکی با ایران را مطرح میکنند و مدعی هستند که خودشان را به ایران نزدیک خواهند کرد آنها به صورت آگاهانه در اسرائیل و آمریکا نوعی نگرانی ایجاد میکنند که مصر به سمت ایران میرود و از دست آنها خارج خواهد شد.
این مساله باعث خواهد شد تا به عنوان ابزار چانهزنی از نزدیکی با ایران استفاده کنند و کمکهای اقتصادی و نظامی آمریکا و اسرائیل به این کشور افزایش پیدا کند. اکنون در آمریکا درباره این کمکها تردیدهایی وجود دارد که این رفتار مصر باعث میشود که حمایت آنها از دولت قاهره ادامه داشته باشد.
شما از ایران به عنوان برگ برنده دولت مصر در تعامل با آمریکا و اسرائیل یاد میکنید تاکنون این کشور چه استفادهای از موقعیت ایران داشته است؟
هر زمان که مصر به ایران نزدیک میشود احساس نگرانی در میان مقامات آمریکایی و اسرائیلی به وجود میآید. در واقع برقراری روابط عادی میان ایران و مصر، چشمانداز مثبتی برای ایالات متحده و اسرائیل محسوب نمیشود.
اکنون در کنگره آمریکا مخالفت هایی درباره پرداخت 3 تا 4 میلیارد دلار کمک این کشور به مصر وجود دارد نمایندگان کنگره معتقدند که مصر مردم را سرکوب میکند و ساختار این کشور دموکراتیک نیست، در حالی که این شرایط باعث میشود که مقامات آمریکایی بتوانند افکار عمومی داخل کشور را قانع کنند که باید کمک به مصر ادامه پیدا کند و تنها در این صورت دولت قاهره به عنوان متحد نزدیک آمریکا باقی خواهند ماند و نفوذ ایران خنثی خواهد شد.
با چنین شرایطی امکان برقراری روابط دیپلماتیک مابین دو کشور تا چه اندازه امکان پذیر است؟ امیدوار به برقراری روابط دیپلماتیک مابین دو کشور نیستم ولی معتقدم که سطح تنش مابین ایران و مصر تا حد زیادی فروکش کرده است و شاهد شرایط پرتنش گذشته و اتهامهای مختلف علیه یکدیگر نیستیم. شاید روابط فرهنگی و اقتصادی بین دو کشور گسترش پیدا کند ولی تا زمانی که ایران در خصوص رژیم اسرائیل تغییر موضع نداشته باشد روابط دیپلماتیک ما بین دو کشور برقرار نخواهد شد.
آیا در شرایط کنونی مصر توانسته است همچون گذشته رهبری تحولات در جهان عرب و خاورمیانه را برعهده داشته باشد؟
مقامات مصری با ادعای نفوذ و فشار به سود فلسطینیها با رژیم اسرائیل صلح کردند و در صورت حفظ این حلقه واسط میتوانند از اسرائیل امتیازهای بیشتری بگیرند. اکنون کارشناسان مصری معتقدند که بر خلاف این ادعای مقامات مصری به خصوص در جریان انتفاضه، تعامل آنها با اسرائیل هیچ تاثیری بروری سیاستهای این رِِژیم به جا نگذاشته است و آنها به کشتار فلسطینیها ادامه دادند و توجهایی هم به اعتراض مصریها نداشتند.
مصر از معدود کشورهای عربی است که از چنین رابطهای با اسرائیل برخودار است. در واقع مصر در هرگونه تعامل با کل جهان عرب و فلسطین نقش پیشرو بر عهده دارد. در بحران غزه با موافقت ضمنی مرز خود را باز کرد تا مقداری مواد غذایی و سوختی به آنها برسد.
در واقع مصر حلقه واسطه مابین جهان عرب و اسرائیل است و در خیلی از موارد فلسطینیها این نقش را برای مصر به عنوان میانجی مابین گروههای مختلف فلسطینی قائل هستند.
چرا در مورد پس گرفتن بلندیهای جولان نقش مصر به هیچ عنوان پررنگ نیست؟ سوریه ترجیح میدهد که به صورت مستقل با اسرائیل وارد مذاکره شود هرچند که اکنون ترکیه در حال کمک کردن به این فرایند است ولی سوریه مایل نیست مسائل موجود را با جهان عرب پیوند دهد.
در واقع اگر سوریه مطمئن باشد که امتیاز لازم را از اسرائیل خواهد گرفت به صورت مستقل و جدا از مسئله فلسطین با این رژیم وارد مذاکره خواهد شد. با توجه به شرایطی که در فلسطین وجود دارد و حماس از مصر حرف شنوی ندارد میزان نقشآفرینی مصر کاهش یافته است و در مقابل نقش ایران پررنگتر شده است.
با توجه به رابطه خوب ایران با حماس و نقشی که مصر در تحولات منطقه ایفا میکند چرا مثلث ایران، حماس و مصر تشکیل نمیشود؟ به این دلیل که ایران یک کشور عربی نیست و به همین دلیل مورد اعتماد همه کشورهای عربی قرار ندارد. در واقع جهان عرب تمایل دارد تا مسائل کشورهای عربی در درون جهان عرب حل و فصل شود، ولی ایران تمایل دارد تا این مسائل به عنوان، مشکلات جهان اسلام تلقی شود. اکنون در میان کشورهای عربی یک گرایش نیرومند وجود دارد تا مسئله فلسطین به عنوان موضوع عربی محسوب شود تا اینکه آن را مسئله اسلامی تلقی کنند و به این دلیل ایران را وارد این مباحث نمیکنند.
در حالی که حمایتهای پرابهام آمریکا از مصر ادامه دارد مقامات آمریکایی در مقابل روند دموکراسی در این کشور چه مواضعی را اتخاذ میکند؟ آمریکا در جنگ عراق، طرح خاورمیانه بزرگ را مطرح کرد که با جدیت در پی دموکرات کردن منطقه است ولی مشکلات بوجود آمده در عراق باعث شد در این طرح تجدیدنظر کند و اکنون آمریکا دموکرات کردن را به هر هزینهای نمیپذیرد. به این دلیل که حرکت کردن به سوی دموکراتیک شدن میتواند منجر به قدرت رسیدن اسلامگراها شود. این گروهها نیز مواضع ضد آمریکایی دارند. به قول آمریکاییها «شیطانی که میشناسیم بهتر از شیطانی است که نمیشناسیم».
در واقع آنها مدعی هستند که حکومتهای اقتدارگرای خاورمیانه را میشناسند و میتوانند با آنها کنار بیایند ولی اسلامگراها که در فرآیند دموکراسی به قدرت خواهند رسید را نمیشناسند. این موضوع باعث شده است تا انتخابات صوری و ظاهری مصر را که در آن مبارک در قدرت باقی ماند، را مورد تشویق قرار دهند. در حالی که برای همه کارشناسان مشخص بود که این انتخابات فرمایشی است. مقامات آمریکایی تمایل دارند که مصر به صورت تدریجی به سوی دموکراسی حرکت کند و به طور حتم فشارهای پشتپردهایی به مبارک وارد خواهد شد ولی این فشار تا آن اندازه نخواهد بود که منجر به سقوط مبارک از قدرت شود و یا اینکه شرایطی به وجود بیاید که گروههایی مانند «اخوانالمسلمین» به قدرت برسند. در صورت چنین اتفاقی منافع آمریکا به صورت جدی تهدید میشود. به همین دلیل آمریکا حکومتهای اقتدارگرایی دوست خود را نگه خواهد داشت و باید پیامدهای منفی آن را مانند حوادث 11 سپتامبر بپذیرد.
معتقدم که آمریکا در حال مدارا کردن با این کشورهاست تا اصلاحات تدریجی و آهسته محقق شود. البته تا حدی که این تحولات منجر به حرکتهای انقلابی و جابهجایی ناگهانی قدرت نشود تا مطمئن باشند سایر گروههایی که پس از آنها به قدرت میرسند گروههای اسلامگرای ضد آمریکایی نخواهند بود.
آیا افزایش محبوبیت افرادی مانند محمود احمدینژاد در مصر با گسترش بنیادگرایی در این کشور مرتبط است؟
محبوبیت آقای احمدینژاد به دلیل شعارهای عدالت محور نیست، بلکه به دلیل مواضع ضد اسرائیلی است که مطرح میکند. جهان عرب طی 60 سال اخیر از ایجاد اسرائیل احساس سرخوردگی میکند. در واقع سرزمینی از خاک جهان عرب جدا شد و جمعیت فلسطینی آواره شدهاند که این موضوع به عنوان عقده حقارت باقی مانده است. در چنین شرایطی هر فردی که به طور جدی خودش را دشمن اسرائیل نشان دهد محبوبیت پیدا خواهد کرد. به همین دلیل فردی مانند صدامحسین محبوبیت زیادی در میان فلسطینیها به دست آورده بود وحتی جنبش حماس برای صدام مراسم عزاداری ترتیب داد.
به هر حال در مورد افزایش بنیادگرایی در مصر تردیدی وجود ندارد. در شرایط کنونی دولت حاکم در تامین نیاز مردم ناتوان است و تورم افسارگسیخته و بیکاری بالا تمام مصر را در میان گرفته است. در مقابل گروههای اسلامگراها از طریق مراکز خیریه، بیمارستان،آموزشگاه و خدماتی که به مردم ارائه میدهند دارای محبوبیت هستند.
چنین شرایطی باعث شده است که شعار اسلامگراهای اخوانالمسلمین که اسلام تنها راهحل است به واقعیت نزدیکتر باشد تا عملکرد دولت نیمه سکولار حسنی مبارک که نمیتواند مشکلات مردم را حل کند.
اسلامگراها طی این مدت توانستهاند بخش زیادی از مشکلات مردم را در حد روستاها وگروههای کوچک حل کنند. این درحالی است که مبارک در طول فعالیت خود جامعه مدنی و اصناف را به شدت سرکوب کرده است و به آنها سوءظن دارد. به دنبال سرکوب شدن کانون وکلا، روزنامهنگاران مستقل، تنها گروهی که از سرکوب دولت مصون ماند نهادهای مذهبی هستند. درچنین شرایطی آنها از طریق شبکه مساجد همواره در حال رشد هستند و توانستهاند به عنوان آلترناتیو اصلی مطرح باشند.
آیا در مصر به غیر از اخوانالمسلمین، اپوزیسیون تاثیرگذار دیگری وجود دارد؟ در مصر «حزب دموکراتیک ملی» مصر به عنوان حزب رسمی حاکم شناخته میشود که حداکثر کرسیهای پارلمان را در یک انتخابات فرمایشی تصاحب کرده است. بنابراین گروهها تمام منافعی که به دست خواهند آورد از سوار شدن بر روی قطاری است که حرکت میکند و این قطار تنها حزب دموکراتیک ملی است. در واقع اگر کسی در گروه اپوزیسیون قرار گیرد هیچ منافعی به دست نخواهد آورد. حدود 10 درصد کرسیهای پارلمان به اپوزیسیون تعلق دارد که این گروه مانند «اخوانالمسلمین» منسجم نیستند.
به غیر از اخوانالمسلمین که فعالیت آن غیرقانونی محسوب میشود، گروه های دموکرات و طرفداران دموکراسی نیز پایگاه مردمی ندارند. اگر در مصر انتخابات به صورت آزاد برگزار شود به طور حتم آنها شانسی در انتخابات نخواهند داشت و به احتمال زیاد اخوانالمسلمین برنده این انتخابات خواهند بود. همانطور که بنلادن برنده انتخابات آزاد در عربستان محسوب خواهد شد. در واقع این شرایط محصول سرکوب گسترده نهادهای مدنی در این کشور محسوب میشود.
وضعیت اقتصادی مصر دوران سختی را پشتسر میگذارد آیا میتوان در چنین شرایطی انتظار قیام فقرا و گرسنگان در این کشور شاهد باشیم؟
بحث شورش نام در مصر، موضوع جدیدی نیست. در سال 1977 میلادی در زمان سادات وقتی سوبسید نان را میخواستند قطع کنند شورش نان در مصر به وقوع پیوست و دولت سادات به زحمت این شورش را سرکوب کرد. اکنون وضعیت اقتصادی در مصر بسیار اسفبار است. این در شرایطی است که مصر پتانسیل اقتصادی فراوانی در زمینههای توریسم، منابع معدنی، کانال سوئز و رود نیل برخوردار است ولی به دلیل مدیریت فاجعهبار سیاسی که در مصر وجود دارد نمیتوانند از این پتانسیل اقتصادی استفاده کنند. البته حاکمیت به دلیل اینکه مایل نیست قدرت را در میان بخش خصوصی تقسیم کند در این کشور شاهد اصلاحات اقتصادی نخواهیم بود. در واقع دولت مصر با کمکهای آمریکا و درآمدی که از کانال سوئز به دست میآورد اقتصاد این کشور را اداره میکند.
این شرایط باعث سرخوردگی و ناامیدی در میان مردم مصر شده است. در کنار این موارد فساد اقتصادی مقامات دولتی و بروکراسی بزرگ و ناکارآمد امکان استفاده مناسب از ظرفیتهای اقتصادی را غیرممکن کرده است.
با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی موجود در ایران و مصر شما تعاملات منطقه و فرامنطقهایی دو کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟ موضوعات و نگرانیهای ایران و مصر تا حدی زیاد است که میتوانند بر سر میز مذاکره آنها را مطرح کنند. مسئله فلسطین، لبنان، امنیت در منطقه از جمله مباحثی است که میتوانند با یکدیگر تعامل داشته باشند.
به هرحال عامل اسرائیل از جمله موضوعاتی است که تا آینده قابل پیشبینی مانع ایجاد روابط دیپلماتیک بین ایران و مصر محسوب میشود. البته باید این نکته را در نظر داشته باشیم که برقراری روابط ایران و مصر برای مصر، به معنی از دست دادن کمکهای آمریکا و اسرائیل است به همین دلیل از زمان آقای خاتمی تاکنون هرکاری که لازم بود از سوی ایران انجام شده ولی تاکنون این روابط برقرار نشده است. مسائل کوچکی مانند موضوع اخوانالمسلمین،وجود آرامگاه شاه مخلوع ایران در مصر و پیوند داشتن حاکمان مصری به خاندان سلطنتی پیشین، از موضوعات فرعی روابط دو کشور محسوب میشود. معتقدم تا زمانی که این حکومت در مصر باقی بماند نمیتوان چشمانداز مثبتی در روابط دو کشور در نظر داشته باشیم .
مبارک فردی محتاط و هراسان از تحول است و به همین دلیل حسنی مبارک در عرصه سیاست خارجی به دنبال تغییرات زیادی نخواهد بود.