کد خبر: ۷۵۱۰۰۵
تاریخ انتشار : ۰۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۶:۲۷

رونق بازار خرید و فروش موی سر

موی انسان، کالای ممنوعه‌ای که بی‌دردسر از شهری به شهر دیگر فرستاده می‌شود و در نهایت سر از قاره‌های دیگر درمی‌آورد.
رونق بازار خرید و فروش موی سر
آفتاب‌‌نیوز :

«پاتوق‌شان «منوچهری» و «بازار سلطانی» بود؛ حلق‌آویزشده از سقف‌ها. بی‌جرم جان‌شان را سپرده بودند به تیزی لَبه قیچی‌ها. بی‌جان و مات با کِش‌های رنگی دسته‌ شده بودند برای زینت مغازه‌ها. دسته‌ای رنگ سیاهی شب به خود گرفته بود. در میانه سیاهی‌های معلق وسط زمین و هوا دسته‌ای به زردی خورشید می‌ماند. سرخ‌ها، زیتونی‌ها، شرابی‌ها و خرمایی‌ها هم بودند در حسرت دستی که به نوازش‌شان برود.

دسته‌ها مرتب و باوقار روی دیوارها، سقف‌ها و ویترین‌ها چیده شده بودند برای دلربایی. فرقی نمی‌کرد خرمایی باشند یا طلایی یا حتی مشکی پرکلاغی همه چشم‌انتظار دستی بودند که تکانی به جان کِرخت آویزان‌شان بزند. شاید هم دستی می‌پسندیدشان و سرنوشت‌شان با دسته‌ای اسکناس جایی دورتر از پاتوق‌شان رقم می‌خورد.

سرنوشتی که آنها را از «میانمار» راهی کارگاه‌های «چین» کرده بود و حالا در سوله‌های اطراف تهران زیر کولرها منتظر دسته‌شدن بودند. دسته‌ای چیده‌شده از سر دختر یا زن «میانماری» بود و شاخه‌ای دیگر در میانه‌اش الیاف‌های نانو می‌دید.

روزگاری موها از کارگاه‌های چین به کسب‌وکار گریمورها رونق می‌دادند. فرسنگ‌ها راه می‎‌آمدند از کارگاه‌های چین برای نشستن بر سر و صورت هنرپیشه‌ها. فرقی نداشت موی طبیعی بودند یا مصنوعی، ماموریت‌شان ساختن نقش‌های جدید بود به همت هنرپیشه‌ها.

رونق به بازار زیبایی آرایشگاه‌ها کشید و اکستنشن مُد شد. موهایی که مسافران راه دور بودند و در کارگاه‌های چین رنگ و دسته می‌شدند. شاخه‌هایی که میان موهای زنان و دختران به دست آرایشگران می‌نشستند تا زیبایی‌شان را دوچندان کند. موهایی که تجارتشان فَله‌ای شده بود و نرخ بازار را در نوسان برده بودند. موها مسافران آن سوی مرزها بودند و نرخ‌شان چشم دوخته بود به قیمت دلار.

موهای نذری و موهایی که طلسم می‌شکنند

تجارت مو، بازار پُر سودی که در سال ۲۰۱۶ رقم ۸۷.۶ میلیون دلار بود، در سال ۲۰۱۹ به بالای ۱۰۰ میلیون دلار رسید؛ موهایی که در بازار جهانی کیلویی ۲۲۵ دلار فروخته می‌شوند. «میانمار» زادگاه اصلی موهایی که در نهایت کلاه‌گیس می‌شوند؛ موهایی که به نرم‌بودن در میان آسیایی‌ها شهره‌اند. هر چند بعد از موی هندی‌ها و تونسی‌ها جایگاه سومی را برای خود کرده‌اند.

شاید شروع قصه فروش مو و داغ‌شدن بازارش از جشن سال نو بودایی باشد. جشنی مرسوم میان مردمان «میانمار» که زنان برای مدتی کوتاه راهب می‌شوند. جشنی که موهای زنان را به لبه تیز قیچی‌ها می‌دهد و آنها را روانه «چین» می‌کند. موهای پردازش‌شده و رنگ‌شده در نهایت می‌رسند به دست آرایشگران غربی و چند صباحی است به دست ایرانی‌ها.

زنان «میانمار» موهای قیچی‌خورده را روی ترازوها می‌گذارند برای فروش. قد و وزن موها می‌شود دلارهای سبزی که می‌رود در جیب این زنان. هر قدر موها صاف‌تر و بلندتر، خریدار بیشتر. هر چند گاهی اوقات دلارهای سبز مردان «میانمار» را هم وسوسه می‌کند برای فروش موهای‌شان. اما زنان هندی بی‌خبر از این بازار پُرسود، موهای‌شان را نذر سلامتی همسران و فرزندان‌شان می‌کنند. موهایی که بالاترین نرخ بازار را از آن خود می‌کنند و در نهایت سر از خانه‌های مُد ایتالیا درمی‌آورند. موی ازبک‌ها هم بازار خوبی دارد. می‌گویند ازبکستان جادوگر زیاد دارد، زن‌ها برای طلسم‌گشایی موهای‌شان را کوتاه می‌کنند؛ موهایی که در نهایت سر از بازار خرید و فروش مو درمی‌آورند.

بزرگ‌ترین سهام موی هندی در دست یک شرکت ایتالیایی است. موهایی که به ۶۰ کشور و بیش از ۴۰ هزار سالن فروخته می‌شوند. موهای هندی که در سالن‌های بزرگ لندن بیش از ۱۱۰۰ دلار خرج برمی‌دارند برای طالبان اکستنشن آن هم تنها برای شش ماه. سلبریتی‎‌های هالیوود اغلب مشتریان پروپاقرص موهای هندی هستند.

به نام اندونزی و به کام چین

گیس‌های بُریدهِ دور دنیا را می‌گردند از اروپا گرفته تا آمریکا و آفریقا. «آفریقایی‌ها با این که موهای خوبی دارند اما طرفدار اکستنشن هستند، چون موهای خودشان وز است.» بازار را هندی‌ها و ژاپنی‌ها به اسارت درآورده‌اند. موهایی که در نهایت از هر کجای دنیا باشند به چین سرریز می‌شوند.

زمانی بازار ایران پُر بود از موهایی با برند «کریولان» و «گریماس» هر چند «چین» بازار ایران را هم مصادره کرد. «راسته‌اش بازار سلطانی بود که جمع شد.» «ترکیه» زمانی محلی برای جولان ایرانی‌هایی شد که وسوسه سود بازار مو آنها را مسافر کرده بود. «وارداتش از چین سخت شده بود و ترکیه محل بهتری برای ایرانی‌ها بود.»

«مونا» از سال ۲۰۱۱ یکی از مسافران «ترکیه» شد. موها را دسته‌ای و شاخه‌ای خرید و شد واردکننده مو. «بازار مو داغ شد و چندین سردسته پیدا کرد که واردات بازار را به‌ عهده گرفتند.» موهای وارداتی از «ترکیه» یا اکستنشن می‌شدند یا کلاه‌گیس. «بازار داخلی نداشت و موها وارداتی بودند.»

موهای وارداتی با نام موی «اندونزی» در بازار ایران دست‌به‌دست می‌شد. موهایی که مقصد همگی چین بود؛ موهایی که از یک تا پنج درجه‌بندی شده بودند. «موهای طبیعی بودند. بخشی هم نخ نانو بودند که تنها رنگ‌های تیره را به خود می‌گرفتند و نمی‌شد آنها را بلوند کرد. سه‌ ماه بیشتر هم دوام نداشتند.» به مرور بازار گیس و کلاه‌گیس در ایران کساد شد تا واردکنندگان خریدار موهای درجه دو «چینی» شوند. «الیاف کمتری داشت و نازک‌تر بود، اما خواستار داشت.»

«هفت‌سالی بازار خوبی پیدا کرد و چندین شعبه زده شد. درآمدها خیلی بالا بود.» ترکیه از این بازار سود خودش را می‌برد. موهای ایرانی را ارزان‌تر می‌خرید و با ترمیم و رنگ جدید راهی بازارهای اروپایی و آمریکایی می‌کرد.

موهای دردسرساز و پرونده‌های قضائی

تب بازار مو داغ شد و واردکنندگان هوس سود و حتی صادرات کردند؛ هوسی که میان واردکنندگان پیچید و تا بازار خوزستان، ایلام و کردستان کشید. زنان و دختران کُرد، لُر و جنوبی موهای‌شان را به خورد قیچی‌ها می‌دادند و عایدی نصیب‌شان می‌شد. زنان و دخترانی که اغلب با رنگ مو و دکلره بیگانه بودند و موهای سلامت‌شان با قیمت بالا خرید و فروش می‌شد. «این موها یک ایرادی داشت، بهداشتی نبودند و هنوز هم صنفی به خود نمی‌بینند.»

بالا و پایین‌رفتن دلار و بی‌ثبات‌بودنش کاسبان بازار مو را به خرید موهای ایرانی ترغیب کرد. «موهای ایرانی مواد نگه‌دارنده و ضدعفونی نداشتند.» همین دلیلی می‌شد تا موهای ایرانی از شهرهای مختلف کیلویی ۱۰۰ هزار تومان خریداری و فروخته شود. قیمت شاخه‌ای این موها هزار تا دو هزار تومان بود. «این موها به مرور زمان دردسرساز شدند. مشکلاتی مانند قارچ، موخوره و شپش شاکیان زیادی پیدا کرد و پرونده‌هایی تشکیل شد.»

به مرور زمان کاسبان این کالای ممنوعه پُرسود راه و چاه کاسبی در این بازار را آموختند و روزگاری موهای دختران کردستان، ایلام، خوزستان و… سر از بازارهای ترکیه درآوردند. «هفت‌سالی بازار خوبی پیدا کرد و چندین شعبه زده شد. درآمدها خیلی بالا بود.» ترکیه از این بازار سود خودش را می‌برد. موهای ایرانی را ارزان‌تر می‌خرید و با ترمیم و رنگ جدید راهی بازارهای اروپایی و آمریکایی می‌کرد.

خرید به تومان، فروش به دلار

ویزیتورها همه‌ جا هستند؛ در شهرهای کوچک و حتی روستاهای دورافتاده. بعضی‌ها با سالن‌دارها تبانی کرده‌اند برای خرید مو. عده‌ای در میان ساکنان مشتری‌های‌شان را پیدا می‌کنند. کرونا بازار تجارت موی چین را کساد کرد. «چین منبع کرونا بود. دیگر کسی از چین مو وارد نمی‌کرد.»

در دوساله کرونا مرز باکو و کرمانشاه شد محل رفت‌وآمد کالای ممنوعه. همان موهای شاخه‌ای و دسته‌ای که مسیر سینمای هالیوود و بالیوود را در پیش می‌گیرند. موهایی که سفرشان را هم هوایی و هم زمینی شروع می‌کنند برای رسیدن به مقصد. «کافی است یک آشنا داشته باشید، راحت موها را می‌توان رد کرد. یکی، دو میلیون بدهید راحت می‌توانید موها را رد کنید.»

هر بار ۵۰ تا ۱۰۰ کیلو مو از مرز رد می‌شوند برای رسیدن به ترکیه و معامله با مشتری‌های اروپایی. کرونا که همه‌گیر شد، کشورهای منطقه هم چشم دوختند به بازار موی ایران. مشتری‌ها زیاد شد و کار ویزیتورها رونق گرفت. «در همین دوران کرونا خریدهای بالایی فاکتور شدند.»

کرونا و رونق بازار مو قیمت هر دسته مو را به ۵۰۰ هزار تومان هم رساند. «قیمت مو بسته به شهر، روستا و منطقه متفاوت است.» موهای بکر روستانشینان به بهانه قیمت‌های پایین به لبه قیچی‌ها داده شدند تا صادرکنندگان سود بالاتری به دلار برای خود ثبت کنند. «رونق بازار تا جایی بود که حتی برای موهای ۱۰سانتی هم مشتری وجود داشت.»

موهای جمع‌شده از روستاها و شهرها در سوله‌ها روی هم تلنبار می‌شدند تا قاچاقی مرز را ترک کنند. مشترهای اروپایی هم خودشان را به ترکیه می‌رسانند برای یه معامله پرسود. معامله‌ای که نتیجه‌اش روی هم تلنبار شدن دلارهای سبز است. «در ترکیه موها از ۴۰۰ تا ۲هزار دلار قیمت می‌خورند.»

اروپایی‌ها مشتری موی ایرانی

موهای سالم و دسته‌شده راهی کشورهای اروپایی می‌شوند برای زیباتر شدن زنانی خیلی دورتر از اینجا. «ته‌بار هم به ترک‌ها فروخته می‌شود.» «محمود» یکی از تجار بزرگ بازار موی ایران است. «موی ایرانی لَخت و نرم است و بازار خوبی دارد.»

موی اهل کرمان با کرمانشاه فرق دارد. موی زنان یاسوج و زاهدان هم با هم تفاوت دارند. «هر منطقه و شهری، مویی با کیفیت خاص خودش را دارد.» تجار این کالای ممنوعه معتقدند موی کرمانشاه، ایلام، لرستان و یاسوج جزو خوب‌ها هستند. مناطق آذری‌نشین هم موهای خوبی دارند.

بازار مو و تجارتش هم به‌روز شده و خبره‌های این بازار گروه واتس‌آپی دارند برای به مزایده گذاشتن موها. «من بزرگ‌ترین گروه واتس‌آپی خرید و فروش مو را دارم. بیشترین خرید و فروش‌ها همان‌جا انجام می‌گیرد.»

فعالان این بازار در هر شهری کسی را دارند که برایشان مو جمع می‌کند. «ویزیتور خوب است اما وقتی کار را یاد بگیرد، بازار را از شما می‌گیرد. در واقع برای خودش گردن‌کلفت می‌شود.»

بزرگان بازار دیگر ترکیه را مشتری به‌صرفه‌ای نمی‌بینند. «مشتری اروپایی نداشته باشید، ضرر کرده‌اید.» موی انسان، کالای ممنوعه‌ای که بی‌دردسر از شهری به شهر دیگر فرستاده می‌شود و در نهایت سر از قاره‌های دیگر درمی‌آورند. «مو کالای ممنوعه است و کمرگ ایران اجازه خروج نمی‌دهد. اما ترکیه خیلی سختگیر نیست.»

منبع: شهروندآنلاین

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین