آفتابنیوز : آفتاب: بلگراد با تصمیمگیری سختی درپی تقاضاهای بیشمار برای تسلیم ژنرال «رادکو ملادیچ» به دیوان لاهه، برای پاک کردن ضمیر خود پیش از پیوستن به اتحادیۀ اروپا روبروست.
ملادیچ که متهم به جنایات جنگی است، فرماندهی نیروهای صرب-بوسنیایی را در جنگ داخلی حوزۀ بالکان در 1995-1991 برعهده داشت. اگر صربستان از تسلیم وی خودداری کند، اتحادیه اروپا موافقت نامه SAA را که برای عضویت در اتحادیه لازم است امضا نخواهد کرد.
اوضاع از این هم پیچیدهتر است چرا که هیچکس نمیداند ملادیچ کجاست. او آخرین بار چند سال پیش در یک مسابقۀ فوتبال در بلگراد مشاهده شده بود.
موضع محکمی که بعضی از اعضای اتحادیه اروپا اتخاذ کردهاند برای بلگراد تازگی ندارد. صربستان از 9 سال پیش یعنی زمان خاتمه اقدامات ناتو علیه یوگسلاوی سابق تاکنون با اولتیماتومهای مشابه بسیاری مواجه شدهاست.
سرنگونی رئیس جمهور «اسلوبودان میلوشویچ» که باعث خوشحالی بیش از حد اروپا شد، صربها را به کمک غرب برای بازسازی اقتصاد و شالوده کشورشان که در جنگ تباه شده بود، امیدوار ساخت. با این حال اتحادیه اروپا شروطی برای این امر قائل شد و بر تسلیم مظنونان به جنایات جنگی و به خصوص ملادیچ پافشاری کرد.
نخست وزیر «زوران دیندیچ» به صورت محرمانه ملادیچ را به لاهه اعزام کرد. اکنون با گذشت 5 سال از سوء قصد وی، خیابانهای اصلی بلگراد هنوز مملو از خرابه هاست و صربستان هنوز توانایی مالی برای تعمیر وزارت کشور و امور اجتماعی را ندارد. بسیاری، این ویرانههای مشموم را نشانۀ خردهگیری مسکوتی به بانوی آهنین اروپا میدانند.
دهها کارخانۀ دو منظوره نیز که هم وسایل خانگی و هم جنگ افزار تولید میکردند، امروزه به ویرانههایی تبدیل شدهاند.نرخ بیکاری به %20 رسیده و وکلا، مهندسان، معماران و دیگر متخصصان پشت پیشخوان مغازه ها مشاهده می شوند. این مشکلی جدی است. این مردم تحقیر شده متعلق به فعالترین گروه جمعیتی با پتانسیل طرفداری غرب هستند.
مسابقات فوتبال، گردهم آورندۀ بسیاری از جوانان مخالف با غرب است. ملیگرایان صربستان که اکنون به جنایات جنگی متهم شدهاند، مزدوران مسلح و غیرقانونی خود را از میان همین جوانان برآشفته انتخاب میکنند. شنیدن صدای طرفداران فوتبال که نام «رادکو ملادیچ» و «رادوان کرادزیچ» را فریاد میکشند وحشتناک است.
جامعۀ صرب با روشنفکران، دانشجویان و تجار در یکسو و جمعیت جوان بیکار و ناامید و صدها هزار جنگ زده از بوسنی، کروواسی و کوزوو در سوی دیگر به دو قطب تقسیم شدهاست.
انتخابات ریاست جمهوری در زمستان گذشته این جدایی را عملاً اثبات کرد. در دور اول، «تومیسلاو نیکولیچ» که به عنوان رهبر حزب رادیکال صرب جایگزین «ووژیسلاو سسل» شده بود، در صدر قرار داشت. سسل خود را داوطلبانه به لاهه تسلیم کرد و اکنون در زندان است. لاجرم «بوریس تادیچ» رهبر حزب دموکرات در رقابتی نزدیک و غیر قابل پیش بینی برنده شد.
رقابتهای انتخاباتی با توجه به موضع کاندیداها در مورد مسأله کوزوو و مذاکرات با اتحادیه اروپا پیش رفت. نیکولیچ بر سختگیری در روابط دیپلماتیک با کشورهایی که استقلال کوزوو را به رسمیت شناختهاند پافشاری کرد.
تادیچ با رقیبش در مورد اینکه کوزوو جزء جدایی ناپذیر از صربستان است موافقت کرد اما بر این موضوع که کشور بدون عضویت در اتحادیه اروپا محکوم به فناست نیز تأکید کرد و با این حال، تادیچ با اختلاف ناچیزی در انتخابات پیروز شد. او در سیاست خود برای انضمام به اروپا نه میتوانست بر پارلمان تکیه کند و نه بر کابینه.
حکومت ائتلافی که تومیسلاو کوشتونیزا ملی گرای میانه رو و رهبر حزب دموکرات صربستان رهبری آن را بر عهده دارد، با رئیس جمهور از در صلح در نمیآمد. حاکمان صرب به بن بست رسیدند، کابینه استعفا داد و انتخابات زود هنگام برنامه ریزی شد.
همین نیروهای سیاسی که هیچگاه با هم صلح نخواهند کرد، اکنون داوطلب نمایندگی مجلس شدهاند.
نام حزب دموکرات صربستان به نظر بسیار اروپایی میرسد در حالی که از نظر ایدئولوژیک بسیار مشابه حزبهای رادیکال و سوسیالیست است که هستۀ اصلی حزب اخیر را طرفداران ملادیچ تشکیل میدهند. حزب دموکرات تادیچ با پشتیبانی آزادیخواهان به سختی خواهد توانست با چنین ائتلاف قدرتمندی رقابت کند.
کوزوو از صربستان جدا شده و بسیاری از رأی دهندگان در 11 مه در پی عصبانیت و سرخوردگی، از دموکراتهای تادیچ روی گرداندند.
نمایده اتحادیۀ اروپا، خاویر سولانا که نگران عدم محبوبیت نزد مردم بود پیشنهاد کرد SAA را پیش از 11 مه امضا کنند. اکنون تقاضای بلژیکیها و هلندیها برای تسلیم ملادیچ به عنوان شرط پیوستن صربستان به اتحادیۀ اروپا با بی تفاوتی رأی دهندگان روشنفکر و در مقابل، اتحاد فزایندۀ حریفان رادیکال می تواند این پروژه را در بطن خود خفه کند.
ناامیدی میتواند افراد و ملتها را به پرخاشگری سوق دهد و بنابراین صربهای کم طاقت با توجه به برخوردهای اخیر کلاه آبیها در کوزووسکا میترویچا و تظاهرات در سفارتخانههای خارجی بلگراد میتوانند خطرناک باشند.
انتخابات 11 مه می تواند بار دیگر داستان یک حکومت ائتلافی را که با جنگ بین نیروهای انزوا و انضمام طلب تحمیل شده، تداعی کند. بحران تمام نشدنی در مجراهای قدرت به شیوۀ اوکراینی می تواند مانع پیشرفت اقتصاد شود.
بنابراین صربستان موفق به اشتغال زایی یا دستیابی به امکانات یک زندگی اروپایی متوسط نخواهد شد.
مهاجرت شغلی سر به فلک خواهد کشید در حالی که اروپا به قدر کافی نیروی کار مهمان در اختیار دارد. جریانهای ضد غربی و ملیگرایانه باز هم سر بر خواهند آورد و به عنوان تهدیدی برای کشورهای همسایه، مشکلاتی را به مشکلات مقامهای رسمی صربستان و نیروی کوزووی ناتو خواهند افزود و باری بر دوش اتحادیۀ اروپا خواهند شد.
دنیا تمام تاریخ بالکان را با رو در روییهای سیاسی و برخوردهای نظامی که موجب آغاز دو جنگ جهانی شد به خوبی به یاد دارد.