کد خبر: ۷۵۲۹۰۷
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۶:۱۸

بحران اوکراین و نقطه‌ی تصمیم اوراسیایی

روسیه با آگاهی نسبت به نگرانی‌های غرب از قدرت‌یابی آن، در صدد است تا ضمن باج‌خواهی از دنیای لیبرال، انتقام خود را بگیرد و در عرصه‌ی اقتصاد جهانی جایگاه بهتری بدست آورد؛ بنابراین زمین بازی اوکراین بستر مناسبی را برای جامه‌ی عمل پوشاندن به اهداف روسیه فراهم نموده است و از طرفی، غرب جهت کنترل امیال روسیه، اوکراین را محل مناسبی برای فشار آوردن به روسیه و دفع خطر آن در دهه‌های آینده می‌داند.
بحران اوکراین و نقطه‌ی تصمیم اوراسیایی
آفتاب‌‌نیوز :

شهریار نصرتی- شرق اروپا به عنوان محل تحقق اهداف استراتژیک در محور جغرافیایی تاریخ (دستیابی به ارزش‌های جغرافیای منحصربفرد اسلاوها) همواره نقش تعیین‌کننده در مناسبات و تقابل قدرت‌ها در اوراسیا داشته است و با توجه به جایگاه اوراسیای آینده در معادلات قدرت، گمان می‌رود این رقابت همچنان پایدار باشد.

در این بین، اوکراین به واسطه‌ی ویژگی ژئوپلیتیک انسانگرا، در بازیابی هویت ژئوپلیتیکی خود، از گذشته تاکنون در نقطه‌ی برخورد منافع قدرت‌ها در شرق اروپا مرکز تبلور احساسات غربگرایانه و شرقگرایانه و به تعبیری، کانون برخورد این احساسات بوده است و به مثابه مرکز ثقل نیرو‌های موازنه گر عمل می‌کند و می‌رود تا در جهان پساشوروی، همراه با خاورمیانه به نقطه‌ی تصمیم آینده و محل برخورد ژئواستراتژیک ابرقاره اوراسیا و حوزه ژئواستراتژیک آتلانتیک تبدیل گردد؛ بدین معنی که سرنوشت بازی قدرت بین غرب (ایالات متحده و اروپا) و شرق در صفحه‌ی اوراسیا تا حدود زیادی در این نقطه قابل تعیین می‌باشد. حال سوال اینجاست که با توجه به اهمیت اوراسیا به عنوان صحنه‌ی عملیاتی فراروی جهان آینده و لزوم حفظ موقعیت هژمونیک روسیه در قلعه‌ی اوراسیا، اوکراین چه جایگاهی می‌تواند در ژئواستراتژی اوراسیایی روسیه داشته باشد؟

روسیه‌ی نوین با درک شرایط ژئوپلیتیک جهانی پس از نظام دو قطبی و ضرورت تداوم جایگاه هژمونیک اوراسیایی خود مبنی بر بازی با فرمول انرژی تا پایان قرن بیست و یکم، اوکراین را نقطه‌ی تحقق آمال خود در اروپا می‌داند.

در این راستا، ژئواستراتژی روسیه را می‌توان در قالب سه پیش فرض اصلی بررسی کرد:

۱- ملاحظات امنیتی: نگاه امنیتی روسیه به اوکراین پیشینه‌ای تاریخی دارد. چرا که اوکراین در ژئواستراتژی سنتی روسیه همواره جزء لاینفک فضای حیاتی روسیه در تحکیم موقعیت اوراسیایی و اهرم فشار بر غرب در مدار ژئوپلیتیک روسیه بوده است. روسیه با اوکراین ۱۵۷۶ کیلومتر مرز مشترک دارد. روسیه در سمت شمال بخاطر مرز طبیعی با اقیانوس منجمد شمالی نگرانی ندارد و در قسمت جنوب نیز فعلا با وجود ایران خیالش راحت است. در ژئواستراتژی روسیه، نسبت به مرز‌های شرقی و غربی دو رویکرد متفاوت وجود دارد. وجود قدرت چین در مرز‌های شرقی موجب اتخاذ استراتژی تعامل دیپلماتیک و منطقه گرایی شده است. این امر تا حدودی، یک اطمینان خاطر نسبت به مرز‌های شرقی به روسیه می‌دهد. اما در جبهه مقابل، یعنی در مرز‌های غربی شرایط کاملاً متفاوت است. جایی که مدخل تاریخی روسیه به عرصه‌ی رقابت استراتژیک مبتنی بر تخاصم و توازن قدرت می‌باشد و مرز‌های آن همچنان شکننده هستند. در این محور، اساس سیاست روسیه بر قدرت سخت و فشار‌های نظامی است. روسیه از قرن ۱۷ تا جنگ جهانی دوم، پنج بار از طرف مرز‌های غربی مورد هجوم ویرانگر قرار گرفته و کریمه به عنوان آوردگاه بزرگ قرن نوزدهم، میدان توازن قدرت‌های غربی و شرقی بوده است. در داکترین امنیتی روسیه، امنیت روسیه در مرز‌های شوروی تامین و اوکراین از نقاط استراتژیک برای روسیه محسوب می‌گردد. هدف درازمدت ایالات متحده در اوکراین، این است که با ورود به حیات خلوت روسیه از طریق گسترش ناتو و جلوگیری از شکل گیری پیمان‌های نظامی روسیه دامنه‌ی قدرت روسیه را کاهش دهد و روس‌ها نیز می‌دانند اگر موفق به حفظ منطقه‌ای حائل در مرز‌های غربی نشوند این امکان وجود دارد که مجبور شوند سنگر‌های خود را در مسکو بسازند.

۲- رقابت‌های ژئواکونومیک: روسیه‌ی نوین، در تلاش است تا ژئواستراتژی و کد ژئوپلیتیکی خود را در اوراسیا، بیشتر در راستای اهداف ژئواکونومیک طراحی کند که مبتنی بر ژئوپلیتیک انرژی می‌باشد. اوکراین، یکی از مهمترین کشور‌های جهان در زمینه‌ی انتقال انرژی است و خطوط گاز روسیه از سراسر این سرزمین به سمت اروپا عبور می‌کند و روسیه، عرضه کننده اصلی نفت به این کشور است. روسیه بزرگترین شریک تجاری اوکراین است و حدود ۴۰درصد از واردات اوکراین را تشکیل می‌دهد و با استفاده از وابستگی اوکراین به انرژی، بر نفوذ اقتصادی-سیاسی خود در این کشور افزوده است. خروج اوکراین (بزرگترین کشور اروپا) از حلقه‌ی امنیتی روسیه، مساوی است با باخت در زمین انرژی اوراسیا. این در حالی است که سیاست اوراسیایی اروپا بر قطع وابستگی به انرژی روسیه و اتصال به منابع خاورمیانه استوار است.

۳- قلمروخواهی ارضی: سیاست ارضی روسیه، در حفظ قلمرو‌های خارج نزدیک، همان سیاست شوروی است و در این رابطه، پیوستگی جغرافیایی روسیه با سرزمین‌های تازه استقلال یافته و لزوم رفع تنگنای ژئوپلیتیکی آن با تسلط بر شبه جزیره استراتژیک کریمه به عنوان مجرای تنفسی روسیه و پایگاه دریایی که امکان دسترسی سریع به شرق مدیترانه، بالکان و خاورمیانه را فراهم می‌کند دلیل محکمی است تا روسیه براحتی از اوکراین صرفنظر نکند. پس از جنگ سرد، جدی‌ترین رویایی میدانی روسیه و غرب از بحران کریمه در ۲۰۱۴ و الحاق آن به خاک روسیه آغاز شد، طوری که روسیه حتی به بهای خروج از گروه G۸ و تحریم‌های سنگین حاضر به عقب نشینی نشد. از آنجاییکه ایالات متحده نگران قدرت گیری دوباره روسیه است سعی می‌کند با گسترش تفکرات لیبرالیستی و حمایت از جنبش‌های دموکراتیک در اوکراین مانع تحقق اهداف توسعه طلبانه‌ی روسیه گردد.

در مجموع، روسیه با آگاهی نسبت به نگرانی‌های غرب از قدرت‌یابی آن، در صدد است تا ضمن باج‌خواهی از دنیای لیبرال، انتقام خود را بگیرد و در عرصه‌ی اقتصاد جهانی جایگاه بهتری بدست آورد؛ بنابراین زمین بازی اوکراین بستر مناسبی را برای جامه‌ی عمل پوشاندن به اهداف روسیه فراهم نموده است و از طرفی، غرب جهت کنترل امیال روسیه، اوکراین را محل مناسبی برای فشار آوردن به روسیه و دفع خطر آن در دهه‌های آینده می‌داند. بطور کلی می‌توان چنین بیان داشت که تحرکات روسیه در اوکراین، بر پایه دو هدف کوتاه مدت (امتیاز‌گیری و افزایش بهای انرژی صادراتی) و بلند مدت (تسخیر بازار انرژی و کسب جایگاه برتر در بخش انرژی اقتصاد جهانی) می‌باشد.

*پژوهشگر و مدرس دانشگاه

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین