ندا الماسیان طهرانی*- رسول (تورج الوند)، پسر مهاجری از مناطق خشک و کم برخوردار خراسان جنوبی است که به شهر تهران آمده و در یکی از چهارراههای پایتخت، توسط یک مهندس انبوه سازی (محسن کیایی) در مناطق جنوبی شهر تهران به پروژهای ساختمانی برده میشود و در آنجا با شخصیتی بنام دایی (علی اکبر اوصانلو) که سرکارگر و بنای پروژه نیز هست آشنا میشود و این آشنایی اتفاقاتی را در زندگی رسول رقم میزند.
نگهبان شب هم مثل بیشتر آثار میرکریمی تمرکز خود را متوجه تنهایی انسان در اجتماع شلوغ پیرامونی قرار داده. انسانی که در میان همه مناسبات موجود مجبور به تحمل سختیهای زیادی شده، با واقعیتهای تلخی آشنا میشود و در نهایت به درک و دریافت جدیدی از خود و جهان پیرامونش میرسد؛ و البته این دریافت جدید با پالایش روح همراه است به گونهای که اثرات عمیقی بر لایههای رفتاری قهرمان (یا ضد قهرمان) میگذارد.
نگهبان شب هم از این قاعده مستثنا نیست با این تفاوت که میرکریمی هر فیلمی که در این فضا و با چنین مضمونی جلوی دوربین میبرد نسبت به کارهای قبلی پختگی، یکرنگی، سادگی و صداقت بهتری را در محصول جدید شاهد هستیم. فیلم بیان روایی خوبی دارد و اگرچه از همان ابتدای فیلم و گفتگوی بهزاد و رسول میتوان تا حدودی حدس زد که چه سرنوشتی در انتظار رسول است و این حدس در سکانس بانک به یقین تبدیل شده و اصطلاحا پایان فیلم کاملا آشکار میشود، اما لحن و نوع بیان روایی نگهبان شب آنقدر جذابیت دارد که مخاطب با وجود اطلاع از پایان کار، باز هم تمایل دارد قدم به قدم با رسول در مسیری که میرود همراه شود. شخصیت پردازی هم البته در این میان کمک شایان توجهی به نویسنده اثر کرده و سبب شده تا مخاطب با نگاه تقریبا کاملی که از شخصیتهای فیلم دارد روایت را مشتاقانه به دیدن و شنیدن بنشیند. البته فیلمنامه در برخی بخشها نقاط ضعفهایی دارد و دلایل محکمی به لحاظ دراماتیک برای بخشی از اتفاقات ارائه نشده است. از جمله اینکه چرا دایی در همان برخورد اول با رسول مهرش به دلش مینشیند و تصمیم میگیرد پیشنهاد ازدواج دخترش را به او بدهد؟ اگر دایی باغ را با بهزاد معامله کرده چرا چنین وضعیت فلاکت باری دارد؟ و تعدادی از این موارد از جمله ضعفها و نقاط خالی فیلمنامه محسوب میشوند.
بازیها، اما درخشانترین بخش نگهبان شب بوده و با اینکه دو بازیگر اصلی زن و مرد فیلم آنچنان شناخته شده نیستند، اما بدون تردید در آینده از دو بازیگر جوان فیلم خیلی بیشتر خواهیم شنید؛ و البته نباید به سادگی از بازی بسیار روان علی اکبر اصانلو نیز عبور کرد. این بازیگر با سابقه تئاتر چنان قدرتمند و قابل باور نقش دایی را بازی کرده که بدون تردید نیمی از بار زیبایی فیلم در بخش بازیگری مرهون بازی قوی اصانلو بوده است.
نگهبان شب بنظرم یکی از فیلمهای شریف و بیادعای جشنواره چهلم بوده و شاید بازگشت خوش، اما پختهتر میرکریمی باشد به دورانی که کودک و سرباز و زیر نورماه را میساخت. آنهم درست با همین شکل و با همین صفا و صمیمیت.
*عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران