آفتاب-سرویس بین الملل: در طی هفتههای گذشته صدراعظم و رهبر حزب دموکرات مسیحی آلمان «آنگلا مرکل» سندی حاوی لزوم و درخواست استراتژی امنیتی برای آلمان را منتشر کرد. این سند کوتاه مدت به همه چالشهای پیشروی این کشور از جمله تروریسم، امنیت انرژی، تکثیر تسلیحات اتمی و تغییرات آب و هوایی میپردازد.
همچنین پیشنهاد تشکیل نهادی که بر سرویس های امنیتی و ضد جاسوسی نظارت کند را داده که این مهم در جهت حفاظت از منافع آلمان قرن 21 است.
حزب مرکل توسط این سند برای اولین بار قصد دارد به بحث تعقیب منافع ملی بپردازد و همچنین به این پرسش پاسخ دهد که چرا آلمان با در اختیار داشتن بزرگترین اقتصاد اروپا باید دارای استراتژی امنیتی قوی باشد؟
با این حال برخی همکاران حزبی آنگلا مرکل، سوسیال دموکراتها و احزاب مخالف موضع تندی را در برابر سند منتشر شده اتخاذ کردند. آنها هشدار میدهند که احتمال دارد تا صدارت اعظم آلمان به چیزی شبیه کاخ سفید و استفاده مقامات آن از شورای امنیت ملی برای تخریب پارلمان و وزارت خارجه، تبدیل شود.
هیچ یک از انتقادات مذکور به علت اصلی نقص سند منتشره اشاره نمیکند. این سند به موضوع اعمال قدرت سخت افزاری نمیپردازد، در مورد چگونگی آرایش ارتش آلمان، مسائل داخلی ارتش و ساختار امنیتی اتحادیه اروپا که میتواند مانع از ادامه جنگ های داخلی و کشتار غیر نظامیان مانند آنچه در دارفور سودان اتفاق میافتد شود، صحبتی به میان نیامده است.
این مطلب نشان میدهد که نه آلمان و نه 26 کشور دیگر اتحادیه اروپا آماده مباحثات جدی در ارتباط با نیاز اتحادیه اروپا به یک دکترین امنیتی واحد نیستند، که این دکترین واحد به معنی اعمال قدرت سخت افزاری و نرم افزاری است.
فردریک بوزو، دکترای علوم سیاسی از دانشگاه سوربون میگوید: «یک دکترین امنیتی و یا یک استراتژی امنیتی در معنای جزیی تر آن به معنای قدرت و نوع اعمال آن است».
و این سخن دلیلی برای بی میلی اغلب کشورهای اروپایی به استثنای فرانسه و بریتانیا برای بحث و گفتگو در مورد دکترین امنیتی واحد است.
اتحادیه اروپا سند استراتژی امنیتی را در سال 2003 منتشر نمود که اکنون در حال به روز شدن و تجدید نظر می باشد. البته باید عنوان نمود که برای پاسخ گویی به سوالات مهم و تعیین کننده درمورد اعمال قدرت و عرصه امنیت بین الملل و اتحادیه اروپایی طرح مناسبی نبود.
اروپا بزرگترین حامی طرحهای توسعه و پیشرفت کشورهای ضعیف در سرتاسر جهان می داند و در این زمینه قدرت جهانی معرفی شده است. اروپاییها بیشترین فعالیت خود را در زمینه اعمال قدرت نرم اعمال میکنند و همچنین حجم بسیار زیادی از پول و امکانات را برای بازسازی، توسعه و ارسال نیروهای نظامی برای حفاظت از آوارگان، پناهندگان تامین میکنند. اتحادیه اروپایی سعی دارد تا با نظارت بر انتخابات آزاد در سراسر جهان، دموکراسی را برای همه ملل به ارمغان آورد.
اتحادیه اروپا برای متمایز نمودن خود از ایالات متحده آمریکا، ترجیح میدهد تا بیشتر در مورد قدرت نرم افزاری سخن به میان آورد. ایالات متحده آمریکا طی دهههای اخیر به طور خودکار برای ایجاد امنیت و ثبات از طرحهای نظامی استفاده کرده که به ندرت با ابزار نرم افزاری قدرت در هم آمیخته شده است. (برای مثال ساخت و تجهیز موسسات مستقل و قدرتمند دولتی).
تصمیم برای حمله به عراق و تبعات آن اشکالات استفاده از قدرت سخت را به تنهایی آشکار کرد و این موضوع، دیدگاه اتحادیه اروپا مبنی بر ترجیح استفاده از قدرت نرم در برابر قدرت سخت را تقویت میکند.
اتحادیه اروپا سیاست اعمال قدرت نرم را در افغانستان، جمهوری دموکرات کنگو، چاد و سودان اتخاذ نمود. تامین کمک های مالی برای بازسازی و همچنین گسیل نیروهایی برای محافظت از آوارگان و یا به عهده گرفتن فرماندهی پلیس برای بالا بردن توان رزمی نیروهای امنیتی بومی از جمله این موارد بود. در عین حال باید گفت که سیاستهای استفاده از قدرت نرم در راه بازگشت صلح و امنیت، شکست خورد.
افغانستان را به طور مثال در نظر میگیریم، اتحادیه اروپایی منابع مالی فراوانی را به سوی این کشور روانه ساخت و برنامهای تحت عنوان تمرین امنیتی برای حفظ امنیت شهرها و کل کشور را سازمان دهی کرد. اما منابع مالی اثر مناسبی برجای نگذاشت و ناهماهنگی هایی را سبب گردید. از دیگر سو در پروژه آموزش نیروهای امنیتی و پلیس افغانستان نیز به علت نبود منابع انسانی کافی و همچنین مسائل فرهنگی موجود در این کشور موفقیت چندانی حاصل نشد.
«جین هاین» مقام ارشد بخش امنیت جهانی و فرا آتلانتیک در موسسه تحقیقاتی صلح بین الملل در استکهلم میگوید که اتحادیه اروپا طرح بلند مدتی برای افغانستان ندارد. او همچنین اضافه کرد است که اروپا با وجود افزایش حمل و نقل مواد مخدر و عملیات انتحاری، حتی مایل به گفتگوهایی پیرامون اقدامات ضد تروریستی نیست.
اتحادیه اروپا در پی اعزام ارتشی مرکب از پنج گروهان از نیروهای متخصص و دوره دیده خود به افغانستان است و سعی دارد توانایی آرایش نظامی – امنیتی خود را در همه نقاط جهان در برابر رشد زیاد نیروهای ناتو نشان دهد. کشورهای اروپایی از قرار گرفتن نیروهایشان تحت فرماندهی ناتو بیزار هستند.
به گفته «کارل تئودور»، سخنگوی سیاست خارجه اتحادیه سوسیال مسیحی آلمان، حزب خواهر خوانده حزب دموکرات مسیحی آنگلا مرکل، اروپاییها علاقه زیادی برای بررسی موضوع استفاده از قدرت سخت افزاری ندارند. او افزود اتحادیه اروپا دستاوردی از ویرانه های جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از درگیری مجدد کشورهای اروپایی با یکدیگر بود و پس از آن در طی دوران جنگ سرد، اروپا برای تامین چتر امنیتی با وابستگی خود به ایالات متحده آمریکا، نظم و ترتیب و همچنین نظم مورد نظر خود را از لحاظ سوق الجیشی از دست داد.
نزاع و درگیری دهه 1990 در یوگسلاوی سابق، فقدان سیاست خارجی مشترک و توانایی های کافی نظامی را به معرض نمایش گذاشت. این اتفاق بزرگ اروپا را از خواب غفلت بیدار نمود و جهشی بلند در جهت تطابق استفاده از اعمال قرت های نرم و سخت در کنار هم انجام شد.
البته هنوز هم اعتقاد کشورهای اروپایی این است که تجهیز کامل کمک های مالی و انسانی – ساخت موسسات تحقیقاتی و نظامی – آموزش نیروهای امنیتی برای حل مناقشات کافی است. این مدل فکری اروپایی ها مشکلات جدی را برای آنها به همراه خواهد داشت. اگرچه اروپاییها به این نکته معتقدند که آنها در مقایسه با سیاست های نظامی ایالات متحده آمریکا، از قدرت نرم که اخلاقی تر است استفاده می کنند و این دلیلی است برای تغییر نگرش ایالات متحده امریکا در مورد اتحادیه اروپا.
تاکنون بلند پروازیهای دفاعی اروپا به عنوان رقیب ناتو که مانند سدی در برابر اروپای قدرتمند قرار گرفته است را ملاحظه میکنیم. تا هنگامی که ایالات متحده آمریکا در حال نزاع و جنگ است آنها می توانند به مباحث داخلی خود بپردازند.
اروپاییها باید برای گرفتن منافع و غنایم با تامین کمکهای مختلف در کنار آمریکا در سرتاسر عراق حضور داشته باشند و قبل از چین عرصه را به کنترل خود در آورند که می تواند نگاهها را نسبت به اروپا تغییر دهد.
«ویکتوریا نولاند»، سفیر ایالات متحده آمریکا در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) بارها در طی ماههای گذشته تاکید نموده است که ایالات متحده آمریکا از اروپای قدرتمندتر که میتواند راهبردی قوی و اساسی را برای دفاع و امنیت به دست دهد، استقبال میکند.
اگر او درست بگوید؛ ولی تاکنون فقط آلمان در مورد امنیت ملی به گفتگو میپردازد و اتحادیه اروپا تلاش دارد تا این پیشنهاد امنیتی را بررسی و به مسائل روز نزدیک کند. اروپاییها به نظر میرسد هنوز طرح عقلانی نظامی – امنیتی برای طی کردن جاده موفقیت ندارند.