آفتابنیوز : آفتاب- سمیه عظیمی: مرور آنچه در انتخابات 24 اسفند 86 و ششم اردیبهشتماه 87 گذشت، از نگاه رییس ستاد انتخابات اصلاحطلبان در مرحله دوم انتخابات مجلس هشتم و رییس ستاد ائتلاف اصلاحطلبان استان تهران در مرحله اول این انتخابات جالب توجه و حائز اهمیت است.
حسین مرعشی که سخنگوی شورای مرکزی حزب کارگزاران است، در گفتوگو با خبرنگار سیاسی آفتاب به بیان ضعفها و محدودیتهای اصلاحطلبان در انتخابات مجلس هشتم پرداخت و از چشمانداز آینده و انتخابات ریاستجمهوری دهم گفت.
آقای مرعشی، نتیجه انتخابات را به دور از هرگونه تعصب جناحی برای اصلاحطلبان چگونه ارزیابی میکنید و به نظر شما آنچه در انتخابات مجلس هشتم رخ داد، چه دلایلی داشت؟ در یک ارزیابی صحیح و بهدور از تعصب جناحی، نتیجه انتخابات مجلس هشتم شورای اسلامی را برای اصلاحطلبان میتوان به دو شکل تفسیر کرد؛ از یکسو طبق تحلیلهای آماری میتوان گفت با وجود پایبندی اصلاحطلبان به حضور در انتخابات علیرغم همه نابرابریها و ناعادلانه بودن شرایط، اقبال مردم به انتخابات کم بود و این خسارتی است که هم نظام هزینهاش را پرداخت خواهد کرد و هم به طور طبیعی اصلاحطلبان از این نیامدن مردم به صحنه متضرر شدند.
مشارکت حدود 27 درصدی مردم در پایتخت و کمتر از 25 درصدی در شهرهای بزرگی مثل اصفهان و شیراز و تبریز، علامتهای مثبتی برای نظام نیست. به همین تناسب هرچه گرایشهای سنتی بیشتر در انتخابات حضور یابند و گرایشهای نوگرایی کمرنگتر شوند، اصلاحطلبان نیز کمتر رأی میآورند.
از سوی دیگر و باز طبق تحلیلهای آماری، میتوان گفت که در استانها و حوزههایی از سطح کشور که امکان رقابت بین اصلاحطلبان و رقبایشان وجود داشت، دیدیم که اصلاحطلبان 55 درصد کرسیها را در نرم مشارکت 35درصدی، به خود اختصاص دادند و این نشان میدهد که همچنان زمینه اجتماعی برای اصلاحطلبان خوب است و اگر امروز هم یک انتخابات رقابتی برگزار شود، جناح اصولگرا برای کنترل کشور و جهتدهی مردم به سمت خود مشکل جدی خواهد داشت.
عدهای معتقدند که اصلاحطلبان نتوانستند از همه ظرفیتهای خود با وجود همه محدودیتها، به خوبی استفاده کنند. نظر شما چیست؟
ما در انتخابات مجلس هشتم و در عرصه مدیریت سیاسی انتخابات، ضعفهای تشکیلاتی و درون جبههای متعدد داشتیم که یکی از آنها این نکتهای است که شما به آن اشاره میکنید.
بقیه این ضعفها، کداماند؟ سه ضعف عمده در درون جبهه اصلاحات وجود داشت که بخشی از نتایج انتخابات مجلس هشتم به آنها بیارتباط نیست؛ از طرفی تعامل رهبران ما با نظام آن طور که شایسته رهبران جبهه اصلاحات است نبود و آنها نتوانستند در این زمینه اقدام مناسبی ترتیب دهند، لذا چتر حمایتی نظام بر سر ما نبود.
ما باید توجه داشته باشیم که در رقابت انتخاباتی میتوانیم با رقیبمان مقابله کنیم اما نمیتوانیم با نظام جمهوری اسلامی مقابله کنیم؛ چون علاقهمند به مبارزه با نظام نیستیم. در واقع هیچ جناحی حق مقابله با نظام را ندارد. در انتخابات مجلس هشتم همه برگهای برنده حکومتی در دست رقیب ما بود و ما با دست خالی باید در این مبارزه شرکت میکردیم.
ضعف دوم ما این بود که در اداره افکار عمومی دچار یک تضاد راهبردی بودیم؛ از یک طرف باید از نابرابریهای کاملا واقعی در عرصه بررسی صلاحیتها و اداره انتخابات توسط مجریان و ناظران گله میکردیم و فریاد میزدیم و از سوی دیگر باید مردم را دعوت میکردیم که در انتخابات حضور یابند. این یک پارداوکس جدی بود که مخاطب ما را سردرگم میکرد.
و ضعف سوم؟ ضعف سوم، را ضعفهای تشکیلاتی در سازماندهی مردم تشکیل میداد. این انتخابات نشان داد که احزاب ما هنوز متکی به موجهای سیاسی و اجتماعی هستند تا متکی به سازمان رأی.
فعالیتهای منتهی به انتخابات مجلس هشتم، به نظر شما برای اردوگاه اصولگرایان چه نتیجه و ثمری داشت؟
در این انتخابات، نطفه یک شکاف عمیق در درون جبهه اصولگرا بسته شد؛ اختلافی که در مجلس هشتم و در ادامه مبارزات سیاسی برای جبهه اصولگرا مشکلات عدیدهای را ایجاد خواهد کرد.
برد اصولگرایان و باخت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس هشتم را تا چه حد قبول دارید؟
اصولگراها نشان دادند که کمتر از 10 درصد آرای جامعه را دارا هستند و اگر متوسط لیست تهران آقایان را در 27درصد مشارکت مردمی ضرب کنیم، کمتر از 9 درصد خواهد شد. در واقع اصولگرایان مجلس هشتم، اقلیتی هستند که تنها 9 درصد آرای جامعه را دارا هستند.
اقلیت واقعی که امروز لباس اکثریت را به تن کرده و میخواهد با 9 درصد آرای جامعه، بر کل جامعه حکومت کند مشکلات بسیاری در اداره جامعه خواهد داشت.
آقای دکتر تاجیک در گفتوگویی پس از انتخابات مجلس هشتم، نکات قابل توجهی را مطرح کردند شامل عدم اقبال عمومی به اصلاحطلبان، لزوم رویآوری اصلاحطلبان به فعالیتهای اجتماعی به جای فعالیتهای سیاسی و همچنین انتقاد کردند از نوع برخورد اصلاحطلبان با موضوع ردصلاحیتها. دیدگاه شما درباره نظرات ایشان چیست؟
اظهارات آقای دکتر تاجیک چند بخش دارد. یک بخش اینکه گفتند اصلاحطلبان با اقبال عمومی مواجه نیستند که من این سخن را قبول ندارم. باید دید کدام اصلاحطلبان مورد نظر است.
اصلاحطلبان یک طیف وسیع هستند و شخصیتها و چهرههای متعدد و متفاوتی دارند. آنچه در انتخابات مجلس هشتم اتفاق افتاد معنایش عدم اقبال به اصلاحطلبان نبود. مردم با انتخابات قهر کردند و از نظام فاصله گرفتند بر این اساس چه دلیلی دارد که ما مسئولیت دوری مردم از نظام را که متوجه آقای جنتی و آقای احمدینژاد است بر عهده بگیریم و آن را به معنای دوری مردم از خودمان یعنی اصلاحطلبان تعبیر کنیم.
مردم تصور میکنند که رأیشان دیگر موثر نیست و قدرت انتخاب از آنها گرفته شدهاست. مردم معتقدند که کشور بد اداره میشود و آنها نمیتوانند زندگی کنند. مردم از دست مدیریتهای نالایق کلافهاند. چه دلیلی وجود دارد که برادر عزیز ما آقای دکتر تاجیک مسئولیت فاصله گرفتن مردم از نظام را - که از اصل نظام هم نیست و صرفا از سیاستهای جاری دولت نهم و شورای نگهبان است -، متوجه اصلاحطلبان کنند.
بیتردید مردم از اصلاحطلبان گله دارند اما این گله ماهیتی نیست بلکه گله از تاکتیکها و روشهای برخورد و کمبودن قاطعیت اصلاحطلبان است. اگر گلهای مردمی از اصلاحات وجود دارد این است که چرا اصلاحطلبان با شجاعت برخورد نکردند و کشور به دست لمپنها افتاد.
من فکر میکنم که با همه اشکالاتی که در جبهه اصلاحات وجود دارد امروز مردم به جریانی که با شجاعت تمام با انحرافات فکری و انحرافات رویداده از اصول کشورداری و انحرافات سیاسی از منافع ملی مقابله کند، استقبال گستردهای خواهند کرد و این توقع را از اصلاحطلبان دارند.
مردم کشور خود را دوست دارند و نظام اسلامی را بر اساس همان معماری حضرت امام(ره) میخواهند و ما معتقدیم امروز هم بیش از 80 درصد مردم جمهوری اسلامی مورد نظر امام را میخواهند. ملت با سیاستهای غلط و با تنگنظریها و خودخواهیها و فداکردن همه چیز برای حکومت چندروزه این و آن مخالفاند.
از طرفی آقای تاجیک پیشنهاد کردهاند که اصلاحطلبان به جای فعالیتهای سیاسی به فعالیتهای اجتماعی روی بیاورند، سوال اینجاست که اگر اصلاحطلبان مورد اقبال جامعه نیستند چه تفاوتی میکند که در عرصه سیاسی باشند یا اجتماعی در هر صورت مردم واکنش منفی به آنها نشان خواهند داد. نکته این است که عرصه اجتماعی نیازی به سازمان ندارد.
گروههای سیاسی برای مسایل سیاسی تشکیل میشوند و نمیتوان گفت که گروههای سیاسی، سیاست را که برایشان یک اصل رها کنند و مثلا بروند مدرسه اداره کنند یا N.G.O تشکیل دهند، اینها کار گروههای سیاسی نیست.
نکته دیگری که آقای دکتر تاجیک به آن اشاره کردهاند بحث صلاحیتگدایی اصلاحطلبان است. این یک ضعف برای نظام است که چرا نظامی با این عظمت که خود را نتیجه مبارزات حداقل 150 ساله اخیر ملت ایران برای آزادی و قانونگرایی میداند، سرنوشت خود را باید به دست چند آدم تنگنظر در شورای نگهبان بدهد و حاکمیت این افراد بر سرنوشت کشور و مردم باعث شود شخصیتهای موثر و مفید از انتخابات فاصله بگیرند و عطایش را به لقایش ببخشند.
به نظرم ما نباید مسئولیت خطای استراتژیک شورای نگهبان و آقای احمدینژاد را به اصلاحطلبان نسبت دهیم. دولت و شورای نگهبان در انتخابات اخیر سعی کردند بدنه مردم را در خانه نشاندند تا با رأی اقلیت بتوانند بر کشور حاکم بمانند. مسئولیت این اتفاق با کسانی است که زمینههای آن را فراهم کردند و دلیلی ندارد ما این مسئولیت را بپذیریم.
جناب مرعشی، عملکرد فراکسیون اقلیت مجلس هفتم را چگونه ارزیابی میکنید؟
اقلیت مجلس هفتم عملکردی بسیار خوب و شجاعانه داشت. از اقلیت 30 نفره مجلس هفتم نمیتوان توقع داشت که اثری جدی و واقعی بر مجلس بگذارد. این اقلیت سعی کرد در مجلس هفتم سخنگوی بخش خاموش جامعه باشد و فقط توانست دردها را در حد توانش بیان کند.
نوع عملکرد اقلیت مجلس هفتم در مقایسه با اقلیت مجلس پنجم چگونه ارزیابی میشود؟ در مجلس پنجم وضعیت اقلیت متفاوت بود و قدرت تاثیرگذاری بر مجلس را داشت چون ما با تفاوت کمی آرا دستمان عقب بود و معمولا در همه عرصههای پارلمانی از جمله در ترکیب هیات رییسه تاثیرگذار بودیم و طرحها و لوایحی مهم ارائه دادیم و توانستیم در حمایت از دولت خاتمی در باقیمانده عمر مجلس پنجم نقشی خوب ایفا کنیم.
از طرفی روسای مجالس پنجم و هفتم با هم متفاوت بودند. آقای ناطقنوری هم نیرومندتر مجلس را اداره میکرد و هم روابطشان با اقلیت منصفانه و عادلانه بود. اما با اینکه من در مجلس هفتم حضور نداشتم و به خوبی نمیتوانم درباره مسایل داخلی مجلس قضاوت کنم ولی نمود بیرونی آن این بود که ریاست مجلس در تنظیم روابطش رعایت انصاف و برابری را نمیکرد و آقای حدادعادل، مجلس را در دوره هفتم زمینگیر و ضعیف کرد.
با همه اینها، اقلیت مجلس هفتم به عقیده من بسیار قوی عمل کرد و ردصلاحیتهای بخش مهمی از نمایندگان اقلیت مجلس هفتم در انتخابات مجلس هشتم خود گواه بر این موفقیت نسبی است.
مهمترین راهکارهای پیشروی اقلیت مجلس هشتم را برای افزایش تاثیرگذاری بر تصمیمات مجلس چه میدانید؟
اقلیت مجلس هشتم باید نخستین همتاش این باشد که انسجام درونی خود را حفظ و تقویت کند و همه تلاش خود را برای این امر بهکار گیرد. همچنین باید به طور منظم به بیان دردها و آلام اجتماع بپردازد و بیش از آنکه وقت خود را صرف فکر کردن به هیات رییسه مجلس و ترکیب آن کنند باید شجاعانه از موضع نظارتی مجلس با تخلفات دولت از قوانین مختلف از جمله قانون برنامه توسعه و سند چشمانداز مقابله کند و سعی داشته باشد دولت را به نظم بیاورد.
در واقع نظم امروز دولت ضامن آرامش در عرصه اقتصاد و مسایل سیاسی و اجتماعی و رفاه مردم است و مردم امروز از گرانی که نتیجه بینظمی دولت است در رنج هستند. ما معتقدیم که اقلیت ولو موفق نشود ولی باید حداقل به عنوان طرح موضوع به طور منظم به دولت فشار آورده و او را وادار کند که به نظم و قانون تن دهد.
شما گفتید، اقلیت وقت خود را صرف فکرکردن به هیات رییسه نکنند، فکر نمیکنید حضور در هیات رییسه یک امتیاز مهم است؟ حضور در هیات رییسه مجلس و داشتن حداقل یک سهم از آن برای اقلیت به عنوان یک تاکتیک، خوب است ولی بیش از آنکه به نفع ما باشد به نفع اکثریتی است که میخواهد مجلس را اداره کند و میتواند ژست سیاسی گرفته و اینگونه وانمود کند که به اقلیت اهمیت میدهد و درواقع برای اقلیت کارکرد واقعی نخواهد داشت.
از میان کاندیداهای مطرح برای ریاست مجلس، فکر میکنید فراکسیون اقلیت مجلس هشتم باید به کدامیک گرایش پیدا کند و کدامیک ظرفیتهای بازکردن فضا برای اقلیت را دارد؟
من اگر در مجلس هشتم بودم، بدون شک تلاش میکردم تا اقلیت کاندیدایی برای ریاست مجلس معرفی کند. اصلاحطلبان نمیتوانند هیچ یک از دو کاندیدای محترم جبهه اصولگرا برای ریاست مجلس را تایید کنند؛ چرا که یک جریان سیاسی نباید هیچ وقت اصول خود را در شرایط مختلف از دست بدهد.
کدامیک از نمایندگان اقلیت مجلس هشتم این توان و ظرفیت را دارند؟
از نمایندگان اقلیت وارد شده به مجلس هشتم، شیخ حسین هاشمیان، سید حسین هاشمی و شیخ قدرتالله علیخانی برای کاندیداتوری ریاست مجلس از سوی اقلیت گزینههای مناسبی هستند.
آقای مرعشی، از موضوع انتخابات مجلس هشتم فاصله بگیریم. میخواهم کمی درباره حزب کارگزاران صحبت کنیم. بسیاری معتقدند که کارگزاران این روزها برخلاف گذشته خود بسیار اصلاحطلب شده و حتی در مواردی جلوتر از اصلاحطلبان حرکت میکند. آیا این دیدگاه را قبول دارید؟ ما همواره مواضعمان همین بوده که اکنون هست. در یک مقطعی جبهه اصلاحات رادیکالتر عمل کرد و ما بر این اساس کمی از این جبهه فاصله گرفتیم ولی در غیر این دوران، ما همواره مواضعمان این بوده که اکنون هستیم و تاکید دارم که ما سرجای قبلی خودمان هستیم.
اما آنچه از کارگزاران در حافظه ملت باقی مانده، این است که اولا کارگزاران به هیچیک از دو جناح کشور کاملا نزدیک نیست و اگر هم باشد بیشتر گرایشات جناح راست دارد؟
خیر. تولد کارگزاران با انتخابات مجلس پنجم بوده و ما در مجلس پنجم حزب رقیب جریان راست بودیم. یعنی ما از ابتدا با رقابت با جریان راست متولد شدیم و آغاز کردیم.
به هر صورت شما حزب نزدیک به آقای هاشمی رفسنجانی هستید و همین دیدگاه که گفتم درباره آقای هاشمی نیز در جامعه وجود دارد. آقای هاشمیرفسنجانی ظرفیتهایش از هر دو جناح بزرگتر است. ایشان در هر دو جناح دوستان فراوانی دارد و همچنین در هر دو جناح رقبای فراوانی نیز دارد. قضیه ایشان کاملا از ما متفاوت است ولی شکلگیری کارگزاران در مجلس پنجم برای رقابت با جناح اصولگرا بود و همین ادامه پیدا کرد تا در انتخابات ریاستجمهوری هفتم، منجر به دوم خرداد شد.
تنها در انتخابات مجلس ششم ما با بخشی از اصلاحطلبان زاویهای پیدا کردیم چرا که آنجا اصلاحات به رادیکالیسم روی آورده بود و مخالفتها با آقای هاشمیرفسنجانی در برخی احزاب دوم خرداد شکل گرفت که همین باعث شد فاصلهای بین ما و آنها ایجاد شود. بعد از آن نیز ما همواره موضعمان همراه با جبهه دوم خرداد بوده است.
آن بخش که بهزعم برخی به رادیکالیسم روی آورد، آیا همان بخشی نبود که شما امروز با آنها ائتلاف میکنید؟
در هر صورت همه تجربه کردند که از رادیکالیسم فاصله بگیرند و دلیلی ندارد که امروز خیلی این مسایل را کالبد شکافی کنیم. از طرفی نباید در سیاست اینقدر کینهتوزانه برخورد کنیم. سیاست نباید به برخوردهای شخصی تبدیل شود.
امروز شرایط کشور بهگونهایست که حکم میکند فراتر از حتی دو جبهه، دلسوزان کشور دور هم جمع شوند و با هم متحد شده تا به کشور کمک کنند. نباید تصور کنیم اگر روزی و در انتخاباتی با هم رقیب بودهایم امروز هم باید با هم رقیب باشیم.
امروز شرایط کشور ایجاب میکند همکاری بین دو جناح برای کمک به ایران شکل گیرد و این خیلی بد است که فکر کنیم سیاست و سیاسی بودن یعنی اتخاذ مواضع سلب و خشک و متکی به کینه و خصایل فردی.
سیاست یک پدیده پویاست و هر روز در آن میتواند یک ائتلاف جدید شکل بگیرد. سیاست یک پدیده ثابت نیست چرا که شرایط در حال تغییر است و سیاستمدار کسی است که بتواند همواره در پدیدههای سیاسی تاثیراتی بگذارد که منافع ملی در آن حداکثر باشد.
اصلا مسایل امروز جامعه ما، مسایل مربوط به دوران انتخابات ریاست جمهوری 76 و رقابت میان آقای خاتمی و آقای ناطقنوری نیست. امروز اگر بخواهیم یک سیاست ملی در کشور پیگیری شود، آقای خاتمی و آقای ناطق نوری باید با هم متحد شوند و جلوی انحرافاتی را که در حال رخ دادن در مسیر انقلاب و کشور است، بگیرند.
قرار نیست چون در یک انتخابات با هم رقیب بودهایم برای همیشه رقیب بمانیم و اگر متحد بودیم برای همیشه متحد بمانیم. باید دید امروز کشور به چه چیزی نیاز دارد. کشور امروز نیاز به تدبیری دارد که نظام و مصالح و منافع ملی را از دست ندانمکاریها و از دست جریانات بیریشه نجات دهد.
باید توجه داشته باشیم که برخوردمان با سیاست و امور سیاسی برخورد خشک نباشد، امروز باید متناسب با امروز تصمیم گرفت و باید جریان شناس بود.
آیا فکر نمیکنید که حزبی با چنین دیدگاهی متهم به سیال بودن و حتی منفعتطلبی میشود؟
سیاست اساسا سیال است. این حرفها، حرفهایی است که حتی برخی از دوستان ما نیز به ما میگویند.
شفافیت در سیاست اصلا یعنی چه؟ این حرفها، حرفهای غلطی است. ثابت بودن در مواضع اصلا در سیاست معنا ندارد. شما با یک کشور هم ممکن است روزی در اثر شرایطی خاص اختلاف کنید و در شرایطی دیگر با همان کشور صمیمی شوید.
آقای مرعشی، کارگزاران اکنون چه جایگاهی در مجموعه اصلاحطلبان دارد. برخی معتقدند که کارگزاران به نوعی نقش میانجی میان اصلاحطلبان و نظام را ایفا میکند. ما مثل بقیه گروههای اصلاحطلب هستیم و نقش ویژهای برای خود قائل نیستیم. یکی از اصول ما این است که حتما باید در سیاست تاثیرگذار باشیم و حضور داشته باشیم. معتقد به ترک صحنه سیاسی نیستیم. البته شاید آن را به عنوان یک تاکتیک در مقاطعی خاص بپذیریم ولی به لحاظ استراتژیک، استراتژی ما تاثیرگذاری همیشگی بر مسایل کشور است و در هر شرایطی سعی میکنیم واقعبینانه عمل و حرکت کنیم.
اما در انتخابات مجلس هشتم دیدیم که کارگزاران در ستاد ائتلاف نقشی مهم داشت. در هر انتخاباتی ممکن است یک گروه بیشتر کمک کرده و موثرتر باشد. از طرفی فعالیت پررنگتر کارگزاران در انتخابات مجلس هشتم در مجموعه اصلاحطلبان کاملا اتفاقی بود و طبق یک برنامه از پیش تعیین شده نبود.
شما به لزوم همکاری نزدیک هر دوجناح در شرایط کنونی اشاره کردید. پس از انتخابات ریاست جمهوری نهم نیز برخی از ضرورت تشکیل جبهه متحد انقلاب سخن گفتند. فکر میکنید شرایط و زمینههای لازم برای اینگونه همکاریها و تشکیل چنین جبههای وجود دارد؟ لازم نیست یک جبهه تشکیل شود. اینکه گفتم هر دو جناح باید در شرایط کنونی برای نجات کشور به هم نزدیک شوند یعنی میتوانند دو جناح با هم همکاریهایی داشته باشند که در عین رقابت، هر جناحی که پیروز انتخابات شد، مردم و نظام برنده اصلی باشند نه اینکه نتیجه انتخابات چیزی باشد که هم دو جناح بازنده باشند و هم مردم و انقلاب در اثر آن متضرر شوند. در واقع هر دوجناح کشور میتوانند با همکاری در عین رقابت، معادله سه جانبه "باخت- باخت- باخت" را به معادله "برد- برد- برد" تبدیل کنند.
جناب مرعشی، دیدیم که به محض پایان انتخابات مجلس هشتم و شاید حتی زودتر از اینها، فعالیتهای مربوط به انتخابات ریاست جمهوری دهم کلید خورد. به ویژه این اتفاق در جریان اصلاحطلب در روزهای پایان انتخابات مجلس هشتم پررنگتر بود. فکر نمیکنید این ورود کمی زودهنگام باشد؟ درست است که بحثها درباره انتخابات ریاستجمهوری دهم شروع شده اما هنوز عمق پیدا نکرده و مباحث صرفا در حد رسانهای است و میبینیم که با گذشت دو ماه، هنوز هیچ پیشرفتی در این زمینه حداقل در جبهه اصلاحات حاصل نشده است. دلیلش هم این است که اصلاحات نمیتواند قبل از اینکه ترکیب رقابتها بین احمدینژاد و اصولگرایان روشن نشده درباره انتخابات ریاست جمهوری دهم تصمیم بگیرد. ما باید منتظر بمانیم تا تکلیف اختلافات جبهه اصولگرایان با احمدینژاد روشن شده و تصمیم نهایی را آن زمان اتخاذ کنیم.
ا
ما برخی احزاب و گروههای اصلاحطلب هنوز مراحل دیگر را طی نکرده، تا مرحله اعلام اسامی پیش رفتند؟ هنوز هیچ جریان و حزبی اسم معرفی نکرده است. هرچند که برخی افراد اعلام آمادگی کردهاند ولی احزاب هیچ تصمیمی نگرفتهاند.
از همین حزب کارگزاران و حی جبهه مشارکت اسامی مطرح شد که رسانهها نیز به آنها توجه کردند؟ نه ما اسمی مطرح کردهایم و نه جبهه مشارکت و دیگر گروهها. البته هر اتفاقی ممکن است بیفتد و باید منتظر تصمیمات بعدیمان باشیم که به زمان خود اعلام میشود. کارگزاران ظرفیتهای بسیار خوب و بالایی دارد که متناسب با نیازهای کشور از آنها استفاده خواهد کرد. بدون شک هر تصمیمی که برای کشور مفید باشد اتخاذ میکنیم.
حزب اعتمادملی چطور؟ به زعم برخی، در انتخابات مجلس هشتم اختلافات اعتمادملی با دیگر اصلاحطلبان گسترش یافت.
حزب اعتمادملی هم چیزی اعلام نکرده است و امیدواریم حزب اعتمادملی هم، همزمان با دیگران وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری دهم شود و امیدواریم که همگی از انتخابات مجلس هشتم درس بگیریم.
اینروزها بحث درباره لزوم ورود آقای خاتمی به عرصه رقابت انتخابات ریاست جمهوری دهم زیاد است. حتی برخی احزاب و چهرههای موثر اصلاحات از لزوم تلاش برای فعال کردن آقای خاتمی در این عرصه سخن میگویند. نظر حزب کارگزاران در اینباره چیست؟ من فکر میکنم طرح اینگونه مسایل، قبل از اینکه آقای خاتمی خودشان تصمیمی بگیرند، بیش از سود و منفعت برای ما، هم برای آقای خاتمی و هم برای جبهه اصلاحات هزینه خواهد داشت. اجازه بدهیم و ببینیم که آیا آقای خاتمی اصلا خود به چنین مسالهای فکر میکند، بعد در مورد آن بحث کنیم. این بحثها زودهنگام است و برای خاتمی هزینه خواهد داشت؛ چراکه موتور تخریب برخی گروههای تنگنظر و دولت را علیه آقای خاتمی روشن میکند.
بیشک اگر آقای خاتمی خود تصمیم بگیرند، ما نیز در حزب کارگزاران نظر خود را اعلام خواهیم کرد.
نفس این حضور را چگونه میبینید؟
این موضوع ابعاد مختلفی دارد. باید دید که خاتمی را برای چه چیزی میخواهیم هزینه کنیم. اگر بخواهیم خاتمی را برای جبهه اصلاحات هزینه کنیم، بیشک این سادهترین راه برای اصلاحطلبان خواهد بود که معلوم نیست بهترین راه هم باشد. اما اگر بخواهیم خاتمی را به عنوان یک شخصیت محبوب و توانمند برای یک امر مهم ملی هزینه کنیم آن وقت موضوع متفاوت میشود. به هر تقدیر باید بدانیم که آقای خاتمی امروز هم مانند دوم خرداد با بیشترین اقبال عمومی مواجه است.
فکر میکنید که آقای خاتمی با وجود مخالفتها و حساسیتهایی که نسبت به ایشان وجود دارد، هنوز هم شانسی برای جلب آرای عمومی مردم دارند؟ بله- آقای خاتمی علیرغم همه این مخالفتها بیشترین شانس را برای جلب آرای مردم دارد. یکی از دلایل اصلی این مخالفتها نیز همین اقبال است. اگر خاتمی مورد توجه آحاد ملت نبود دلیلی برای این همه مخالفتها با ایشان وجود نداشت.
آیا ممکن است، حزب کارگزاران برای انتخابات ریاست جمهوری دهم به صورت حزبی وارد عمل شود و کاندیدای مستقل معرفی کند؟
هر اتفاقی ممکن است. باید منتظر بود.
اگر کارگزاران بخواهد برای انتخابات ریاستجمهوری گزینهای را معرفی کند، نوع نگاهش به گروههای مختلف اجتماعی و گروههایی همچون ملی- مذهبیها چگونه خواهد بود؟
به هر حال هر گروه یا حزبی اگر بخواهد در انتخابات فعال شود به ویژه اگر بخواهد کاندیدای حزبی داشته باشد باید متناسب با وزن واقعیای که هر یک از جمعیتها و اقشار در رأی جامعه دارند به آنها احترام بگذارد و برای گروههای مختلف جامعه که هریک بخشی از مردم را نمایندگی میکنند ارزش و احترام قائل شود. طبیعی است حزب کارگزاران نیز تلاش خود را خواهد کرد که با اتخاذ مواضع مختلف بیشترین اقبال را نسبت به کاندیدای خودش جلب کند و این یک امر طبیعی است. کارگزاران همه تلاش و اصل خود را بر برخورد جذبی گذاشته و در این مسیر حرکت خواهد کرد.
به اميد فرج امام زمان كه [...]انشاالله تعالي.
من شما را فرد بسیار محترمی میدانم و ارزش زیادی برای فعالیت و منش شما در گروه اصلاح طلبان قائلم. شما در این مصاحبه مشکلات درون گروهی و برون گروهی اصلاح طلبان را بررسی و نظرات خود را بیان نموده اید. من با اکثریت تحلیل های شما موافقم ولی آن چیزی که شما هم بنا به محدودیت ها و معذوریت ها نتوانسته اید انگشت روی آن بگذارید [...] تا زمانی که اصلاح طلبان تنوانند راه حلی برای این شترسواری دولادولا پیداکنند نه آقای هاشمی رفسنجانی و نه آقای خاتمی به عنوان امیدهای ملت و نه هیچ کس دیگری نمیتواند در قالب یک دموکراسی واقعی با مشارکت واقعی و بلند مدت مردم[...]. من هم در دوم خرداد رای دادم و هم هنوز هم در همه انتخابات ها شرکت میکنم ولی انگیزه ام باور قلبی به دموکراسی و شاید هم پرروئی من در مقابله با کسانی است که هرچند شاید ناخواسته دارند وطنم را نابود میکننداست. همه مثل من نیستند...
با احترام و آرزوی موفقیت -- یک ایرانی