زمانی که رومی ها بریتانیا را ترک کردند، برخی از جاده های مستقیم معروف را ترک کردند. زمانی که رومن آبراموویچ چلسی را ترک کرد، نه کاملاً به میل خود، باشگاهی را ترک کرد که مسیرش اکنون دشوارتر به نظر می رسد.
در واقع، با سقف 20000 پوندی برای حمل و نقل در هر مسابقه و اینکه توماس توخل در مورد بردن بازیکنانش به بازی ها با وسایل نقلیه هفت نفره شوخی می کند و کای هاورتز داوطلب می شود تا هزینه های خود را پرداخت کند، سفر آنها متفاوت خواهد بود.
آینده چلسی در هاله ای از ابهام قرار دارد، از این که آیا آنها می توانند صورت حساب ها را تحت مجوز فعلی خود بپردازند تا از دولت گرفته تا مالک بعدی و پیامدهای آن چیست. توخل قول داده تا پایان فصل ادامه دهد، اما لیست بازیگران فصل آینده در استمفورد بریج ممکن است بسیار متفاوت به نظر برسد.
و با این حال، برای یک باشگاه در یک بحران فوق العاده، شاید بی نظیر، چلسی از برخی جهات موقعیت خوبی دارد. اگر این نتیجه بزرگ نمایی آبراموویچ باشد، به نوبه خود نتیجه این است که پول یک «الیگارشی طرفدار کرملین» از کجا آمده است. گزارشهای مربوط به معاملات نادرست که به دهه 1990 بازمیگردد، ممکن است نقل و انتقالات آنها را به گونهای متفاوت نشان دهد.
اما چلسی در سال های اخیر سرمایه گذاری کرده است. این به آنها عمق عظیمی از استعداد و دارایی های قابل فروش می دهد. حتی در حالی که انتقال 98 میلیون پوندی روملو لوکاکو از اینترمیلان نشانههای کمی از تمرین را نشان میدهد، و تصور اینکه چلسی هم چنین مبلغی را جبران کند، سخت است چرا که او همچنان میتواند مبلغ زیادی را دریافت کند. تیمو ورنر ممکن است در دسته ای مشابه قرار بگیرد. او موفق نبوده است، اما اثباتی است که چلسی در زمانی که دیگران نتوانسته بودند خرج کردند، مزایای خاصی را به دست آوردند.
بانک آبراموویچ آنها را قادر ساخت تا وارد عمل شوند و هاورتز را که در غیر این صورت ممکن بود به رئال مادرید منتقل شود، پس از توقف فوتبال به دلیل شیوع کرونا، به خدمت بگیرند. گلزن فینال لیگ قهرمانان اروپا در احیای اخیر نشانه هایی از استعداد را نشان داده است: او می تواند سنگ بنای یک تیم باشد یا یک فروش پرسود.
آکادمی چلسی هم میانگین سنی خود را کاهش داده است (26.9 در این فصل، حتی اگر تیاگو سیلوا بیش از یک دهه از آن بزرگتر باشد) و هم بازیکنانی را خلق کرده که نویدبخش خوبی است. میسون ماونت و ریس جیمز میتوانند برای یک دهه هسته اصلی تیم باشند، درست مانند زمانی که آبراموویچ در سال 2003 باشگاه را خریداری کرد.
پتانسیل فروش سودآور دیگری وجود دارد: تیم فعلی حتی کانر گالاگر و آرماندو بروخا را نیز شامل نمی شود، که ارزش آنها به صورت قارچ گونه رشد کرده؛ در حالی که آنها در جاهای دیگر تجربه به دست آورده اند، حتی اگر بیلی گیلمور چنین نکرده باشد. لوی کولویل، هاروی واله و تینو آنجورین، افراد دیگری هستند که می توانند اهمیتی در زمین بازی یا ترازنامه مالی باشگاه داشته باشند.
در زمان آبراموویچ، چلسی بازیکنان را انباشته می کرد، گاهی اوقات تا حدی مضحک! ارتش قرضی آنها کوچکتر از گذشته است، اما آنها هرگز از یوکایوکو، امرسون پالمیری و بتشوایی قبل از تحریم روسیه پولی کسب نکردند. آنها بخشی از ارث مالک بعدی را تشکیل می دهند و در حالی که ظاهراً چلسی هرگز سه بازیکنی را که مجموع هزینه آنها به 90 میلیون پوند نزدیک می شود را به قیمت خرید آنها نمی فروشد، با کنار گذاشتن هر کدام می تواند چند صورت حساب را جداگانه پرداخت کند. یا، شاید، کمک به پرداخت برای بازسازی یک خط دفاعی.
نگرانی اصلی در زمین برای هر مالک احتمالی می تواند این واقعیت باشد که قرارداد آنتونیو رودیگر، آندریاس کریستنسن و سزار آزپیلیکوئتا تمام شده است. از آنجایی که چلسی اکنون نمی تواند به قراردادهای جدید متعهد شود، احتمال خروج هر کدام افزایش یافته است. هزینه جایگزینی یک بازیکن مشابه، مانند هدف تابستان گذشته جولس کونده، قابل توجه خواهد بود.
اما چلسی ممکن است در حال حرکت به دنیای مالی جدیدی باشد که در آن خریدها ارزان تر و دستمزدها کمتر است. فروش بازیکنان می تواند به یک ضرورت و یک ویژگی سالانه تبدیل شود. ماهیت بازار ممکن است این باشد که پیشنهادها برای بازیکنانی که میخواستند نگه دارند، میرسد، نه آنهایی که میخواستند از دست بدهند. رقبا می توانستند به نحوی که قبلاً آنها را شکار می کردند، به چلسی حمله کنند. زیرا میانگین زیان سالانه آنها در طول 19 سال ریاست آبراموویچ حدود 80 میلیون پوند بود. مانند خیلی چیزهای دیگر در استمفورد بریج، ممکن است که این موضوع تغییر کند اما حداقل چلسی بازیکنانی دارد که می توانند برای چندین سال مبالغ مناسب را برای جبران این کسری جذب کنند.