روزنامه کیهان در یکی از شمارههای اخیر خود مینویسد: «درحالیکه دولت قبل هشت سال کشور را معطل برجام و افایتیاف کرده بود، حالا وزیر نفت دولت سیزدهم خبر داده که طی هفت ماه اخیر ۱۶.۵ میلیارد دلار قرارداد نفتی و گازی با شرکتهای داخلی و خارجی منعقدشده آنهم بدون برجام و افایتیاف.»
در همین زمینه تیتر روزنامه ایران هم قابلتوجه است؛ «تجارت ۱۰۱ میلیارد دلاری بدون افایتیاف»؛ بنابر گزارش اخیر این روزنامه، تعاملات اقتصادی در سال ۱۴۰۰ نشان میدهد گره زدن اقتصاد به عضویت کامل در افایتیاف توسط دولت قبل، بهانهجویی و با اغراض سیاسی بوده است؛ اما جدای از نگاههای سیاسی به این موضوع، به نظر میرسد ۱۶ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار یا حتی آمار ۱۰۱ میلیاردی بر اساس دلاری که در روزهای اخیر به کانال ۲۷ هزارتومانی راهیافته، اعداد قابلتوجهی هستند؛ ارزهایی که در صورت ورود به کشور، میتوانند قیمت دلار و در نتیجه کالاهای اساسی را تا رقم قابلتوجهی کاهش دهند؛ این در حالی است که حالا کمتر کسی را میتوان دید که از افزایش عجیب قیمتها و حتی تشکیل صفهای طولانی برای تهیه سادهترین مایحتاج زندگی از قبیل گوجهفرنگی در برخی از شهرهای کشور خبر نداشته باشد.
سؤالی که با نگاهی به تیترهای خوشبینانه اخیر مطرح میشود این است که دلارهای گفتهشده در کدامیک از بخشهای اقتصادی سرمایهگذاری شده اند که قیمتها اینچنین بیداد میکند؟ مگر اینطور نیست که هر چه عرضه بیشتر باشد، قیمتها کاهشی میشوند، چطور با قراردادهای قابلتوجه نفتی و تجارتهای کلان خارجی که مسیر ارزآوری برای کشور را هموار میکنند، قیمت دلار همچنان افزایشی است و سایه این رشد قیمتی در بازار کالاهای اساسی هم سنگینی میکند؟ چند روز پیش با وجود چنین دستاوردهای اقتصادی گفتهشده، دلار تا حوالی ۲۸ هزار تومان هم پیش رفت. سؤال دیگری که میتوان مطرح کرد این است که در صورت افزایش درآمدهای دلاری بدون تعاملات بینالمللی، چرا همچنان برجام یکی از دغدغههای اصلی سکانداران اقتصادی است؟
آمار دقیقی از هزینههای هر جلسه برجام برای کشور در دسترس نیست، اما بر اساس برخی برآوردها، تاکنون بیش از ۲۰ میلیارد تومان هزینه از سوی تیم مذاکرهکننده در جریان گفتگوهای برجامی به کشور تحمیل شده، از سوی دیگر گفته میشود ۳۵۰ میلیون یورو هم هزینه مذاکرات وین بوده که بیشک این ارقام عجیب از منابع ارزی کشور و حتی جیب اقشار ضعیف پرداخت میشود. سؤالی که میتوان مطرح کرد این است که اگر صادرات و قراردادهای نفتی بدون احیای برجام قابل انجام است، صحبت از برجام و اتلاف هزینه برای آنچه معنایی دارد؟ مصطفی تاجزاده، یکی از فعالان سیاسی، در توییتر خود مینویسد: «میگویند دولت رئیسی میزان صادرات نفت را نسبت بهپیش از تحریمها افزایش داده و موانع انتقال پول فروش آنها را نیز برطرف کرده، دستمریزاد که بدون برجام، تحریمها را خنثی کردید، اما چرا با وجود جهش بهای نفت، اجناس هر روز گرانتر و سفره مردم روزبهروز کوچکتر میشود؟» پاسخی برای این قبیل سؤالات، اما وجود ندارد. واقعیت این است که در روزهای اخیر قیمت بسیاری از کالاهای اساسی با شدت بیشتری در حال افزایش است. مصداق این گرانی در بازار برخی از محصولات از قبیل گوجهفرنگی قابلمشاهده است.
گوجهفرنگی که با هفت هزار تومان به ازای هر کیلو به دولت فعلی تحویل داده شد، حالا به ۴۰ هزار تومان هم رسیده؛ در برخی شهرها هم از رسیدن هر عدد گوجهفرنگی به چهار هزار تومان خبر میدهند. البته که ازایندست اتفاقات در بازارهای دیگر هم در جریان است. مثلاً قیمت دارو که در روزهای اخیر حسابی سروصدا کرده است. یا خبرهای منتشرشده درباره وضعیت شیرخشک که در نوع خود قابلتوجهاند؛ بر اساس ویدئوهای منتشرشده، قیمت شیرخشک که پیشازاین ۳۸ هزار و ۷۰۰ تومان بود، اکنون با افزایش ۴۴ درصدی، به ۶۹ هزار تومان رسیده. در همین زمینه بازار خودرو هم از قافله عقب نمانده؛ در هشت ماه گذشته، قیمت پراید ۸۰ میلیون تومان گرانتر از قبل شده است. درباره برنج و گوشت هم وضعیت همین است؛ گوشت قرمز به ۲۰۰ هزار تومان و هر کیلو برنج هم به ۱۰۰ هزار تومان رسیده است. البته که همچنان با روی کار آمدن حذف ارز ترجیحی پیشبینیهای ترسناکی از اوضاع بازارها به گوش میرسد. به نظر میرسد سکانداران اقتصادی بدون ایجاد زیرساختهای لازم در حال فعالیت هستند. اینکه ارزهای گفتهشده در کدامیک از زیرساختها صرف شده، سؤال مهمی است که باید از سوی سکانداران پاسخ داده شود. ناگفته نماند که قیمت کالاهای اساسی در روزهای بعد از عید با شیب بیشتری در حال افزایش است. این افزایش قیمتها، اما در حالی است که بر اساس آمارهای منتشرشده، فروش نفت از دوران قبل از تحریمها بیشتر شده، قیمت نفت با تجاوز روسیه به اوکراین رشد کرده و پولهای مسدود شده در کشورهای خریدار نفت در حال بازگشت به کشور است، اگرچه بالا رفتن درآمد دولت در کوتاهمدت تغییر عمدهای در اوضاع معیشتی ندارد، اما سؤالی که میتوان مطرح کرد این است که چرا با وجود اوضاع خوب درآمدهای نفتی، شیب بالا رفتن قیمتها تندتر شده و برجام همچنان به دغدغه مهم سکانداران اقتصادی تبدیلشده است. برجامی که هر خبری که از آن میرسد، اوضاع بورس و کالاهای اساسی را بهشدت نوسانی میکند.