کد خبر: ۷۷۳۸۹
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۳۸۷ - ۱۳:۱۶
مدیر كل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی:

در تصمیم های اقتصادی به پیامدهای اجتماعی توجه نمی‌شود

اعتقادی به جذب فله‌ای افراد آسیب دیده نداریم
آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب- سرویس اجتماعی: آسیب‌های اجتماعی به اعمال فردی یا جمعی که مغایر با اصول اخلاقی و قواعد عام پذیرفته شده رسمی‌و غیر رسمی‌باشد، گفته می‌شود که با افزایش روز افزون آسیب‌های اجتماعی در جامعه، نیاز مند راه حل و رفع آنها هستیم. از اصول مهم در پیشگیری و کنترل این موارد، اتخاذ روش‌هایی است که هم متناسب با فرهنگ بومی‌جامعه باشد و هم یارای حل موارد آسیبی را داشته باشد. 

سازمان بهزیستی از ارگان‌هایی است که متولی انجام این قبیل امور در کشور است و وظیفه صیانت از افزاد آسیب دیده و جلوگیری از آسیب دیدگی رابر عهده دارد. سید حسن موسوی چلک، مدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشوربه سؤالات خبرنگار اجتماعی آفتاب درباره وضعیت آسیب‌ها و نحوه برخورد با این آسیب‌های اجتماعی از سوی سازمان بهزیستی پاسخ داده‌است.

از نگاه شما دامنه دارترین و گسترده ترین آسیب اجتماعی کشور در حال حاضر چیست؟
طبیعتاً اولویت اول با اعتیاد است. اما باید توجه داشت موضوعاتی که در سازمان بهزیستی به عنوان آسیب مورد بررسی قرار می‌دهیم به معنی اپیدمی‌بودن آنها نیست و اگر یک نفر هم دچار به آن آسیب شود، آسیب تلقی می‌شود. 

در سازمان بهزیستی به غیر از اعتیاد که دفتر خاص خود را دارد، دفتر طلاق، فرار از خانه، همسر آزاری، کودک آزاری و. . . به بررسی وپیگیری این موارد می‌پردازد و مطالعه در این زمینه‌ها به این دلیل نیست که به طور مثال همه کسانی که کودک خیابانی هستند، آسیب دیده اجتماعی هستند و این اعتقاد در سازمان بهزیستی وجود ندارد. در بحث‌های آسیب شناسی دو گروه وجود دارد؛ افراد در معرض آسیب و افراد آسیب دیده. از طرفی بعضی امور در صورت عدم برنامه ریزی می‌تواندد به آسیب تبدیل شوند مانند طلاق. 

طلاق فعلی حلال است و فعل حلال نمی‌تواند آسیب باشد اما چه بسا پیامدهای منفی طلاق زمینه بروز آسیب را فراهم سازد و دلیل پرداختن سازمان به این امور هم این است که این پدیده‌ها یا خود آسیب اجتماعی‌اند و یا مواردی هستند که در صورت عدم مداخله زمینه ‌ایجاد آسیب را فراهم می‌آورند.

گرایش به رفتارهای پرخطر و آسیب زا را بیشتر ناشی از ناتوانی‌های فردی می‌دانید یا فشار ساختارهای اجتماعی؟
در تحلیل سبب شناسی آسیب‌های اجتماعی و دلیل رخداد آنها، می‌توان از دو زاویه به موضوع نگاه کرد، در سطح کلان و در سطح خرد. 

در سطح کلان، ما با کلیت جامعه مواجهیم با پنج نهاد اصلی آن یعنی خانواده، اقتصاد، آموزش، دین است مذهب و حکومت یا سیاست؛ که در صورت حرکت درست آنها و انجام درست کارکردهایشان، جامعه به درستی و متعادل در مسیر حرکت پیش خواهد رفت. 

البته درستی، امری نسبی است و در هر جامعه‌ای تعریف خاص خود را دارد. در صورتی که این چرخه تعادل برهم بخورد و نهادها ناتوان از انجام کارکردهایشان شوند، توسعه همه جانبه و پایدار در تمام ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی رخ نخواهد داد و توجه بر هر بعدی در برنامه شاهد تبعات مختل شدن سایر نهادها خواهد بود. 

در برنامه‌های ما بیشتر تمرکز بر توسعه اقتصادی بود و تبعات آن به خصو ص در بعد اجتماعی با مشکلاتی همراه شد.

اما در بعد خرد، چندین موضوع مطرح است که چه تحولاتی رخ می‌دهد تا فرد دچار آسیب شود. البته دلایل زیادی وجود دارد اما به اعتقاد من هم فرد و هم خانواده و هم جامعه در تحلیل سبب شناسی باید مورد تحلیل قرار گیرند و نمی‌توان بر یکی از این‌ها تأکید کرد. با این همه در سطح خرد می‌توان به نکاتی اشاره کرد:

اول این که در آموزش مهارت زندگی نتوانسته‌ایم مهارت‌ها را به خوبی فراگیر سازیم. فرض کنید قصد گذر از منطقه کوهستانی صعب العبوری دارید و مجبور به گذر از این مسیر هستید، برای افزایش امنیت، خود را با ابزار و تجهیزات لازم آماده می‌سازید تا در صورت برخورد با مانع با اطمینان و امنیت بیشتری برخورد کنید؛ اتفاقی که در جامعه نیازمند رخ دادن آن هستیم این است که بتوان این آموزش‌های مورد نیاز مردم را در زمان ورود به جامعه فراگیر کرد که البته آغاز شده اما یه زمان نیاز داردتا بتوان به تناسب شرایط سنی افراد، اطلاعات مورد نیاز انها را به موقع در اختیار آنها قرار داد.

نکته دوم این است که فرهنگ گفتگو در خانواده‌های ‌ایرانی کم شده است و باید قابلیت خوب حرف زدن، خوب گوش کردن و خوب پاسخ دادن را در افراد تقویت کرد چرا که این مهارت در حال حاضر کرنگ شده است. 

قطعاً با افزایش پیوند فرد با خانواده و خویشاوندان،آسیب‌ها کمتر خواهد شدو هر چه سرمایه اجتماعی ( مشارکت بیشتر، مسئولیت بیشتر و اعتماد بیشتر افراد) بیشتر شود، آسیب‌ها به نوبه خود کاهش خواهد یافت. 

نکته دیگر مربوط به نظارت خانواده‌ها بر دوستان فرزندان خانواده است اما منظور کنترل شدید نیست بلکه شناخت درست از کسانی که فرزندان با انها ارتباط دارند، مورد نظر می‌باشد. 

در این جا نقش آموزش و پرورش نمایان می‌شود ولی اغلب تأکید بر بعد آموزش بوده و در حوزه پرورش نیز تقویت فراگیری صورت نگرفته است. 

بخشی از این راهم باید به شرایط محیطی، ارتباط با دوستان ناباب و گاهی قرار گرفتن فرزندان در محیط‌های آسیب زا دانست که حضور در این شرایط می‌تواند علل گرایش فرد به سمت آسیب‌های اجتماعی دانست.

نکته بعدی در بحث آسیب اجتماعی، اهمیت حوزه اقتصادی است. اغلب در تصمیم گیری‌های اقتصادی کشور به پیامدهای اجتماعی ناشی از آن کمتر توجه می‌شود. به طور مثال عسلویه و موضوعات اقتصادی آن، موجب سرازیر شدن مسائل اجتماعی در استان بوشهر شد.

با توجه به همه این موارد، اگر فردی دچارآسیب شد، سازمان بهزیستی چه تمهیداتی را برای بازگشت این افراد به جامعه و جلوگیری از یأس و سرخوردگی انان اندیشیده است تا فرد احساس طرد شدگی نکند؟
در حال حاضر برای این موارد اورژانس اجتماعی را داریم و اعتقاد ما بر این است که اگر قرار است مداخله‌ای صورت گیرد، باید دارای سه ویژگی باشد:
- به موقع باشد
- تخصصی باشد
- در دسترس باشد 

به عبارتی مداخله در این امور نباید از موقع مناسب خود بگذرد و حکایت " نوش دارد بعد از مرگ سهراب نباشد" از سال 1387 مرکز مداخله سازمان بهزیستی فعالیت خود را آغاز کرد و به مرور زمان تکمیل شد و امسال نیز خودرو‌های ویژه را داشتیم. 

بنابراین مرحله اول این است که از زمان بروز مشکل تا زمان مداخله، فاصله کم شودو در مرحله بعد خدمات باید تخصصی باشد و در دسترس عموم قرار گیرد و محدویت زمانی و مکانی برای دریافت خدمات وجود نداشته باشد که اورژانس در حال نهادینه کردن این امور است. 

من به عنوان طراح اورژانس اعتقاد دارم که اورژانس 5 سال دیگر زمان می‌برد تا کاملاً جا بیافتد. اورژانس قانون نیاز دارد زیرا همکاری سازمان‌های دیگر در این بخش نیاز ضروری است و برای مداخله باید قانون داشت.

در سازمان بهزیستی اعتقادی به جذب فله‌ای افراد آسیب دیده نداریم و معتقدیم که جذب باید با تمایل خود افراد به دریافت خدمات صورت گیرد. بعد از جذب و شناسایی این افراد، ارزیابی روانی، اجتماعی و زیستی صورت می‌گیرد واز تخصص روانشناسان، مددکاران اجتماعی، پزشکان و در صورت نیاز از حقوقدانان نیز استفاده می‌شود. 

مرحله بعد از ارزیابی به تشخیص و بعد از ان مداخله اختصاص دارد و سرانجام ترخیص فرد و پیگیری پس از ترخیص است و در سازمان این پروسه در مورد فرد آسیب دیده انجام می‌گیرد.

پکیج خوبی را در‌ایران تعریف کرده‌ایم که هم علمی‌است و هم اجرایی اما از لحاظ کمی‌ و کیفی باید روی آن کار کردتا ارتقا پیدا کند. 

در اینجا همکاری سازمان‌های دیگر ضروری است، البته قوه قضاییه، مخابرات، وزارت کشور و استانداری همکاری‌های خوبی داشته‌اند و جهت گیری‌ها به سمتی است که بیشتر از این که دغدغه سازمان و وظایف خاص خود را داشته باشیم، دغدغه موضوعی به نام آسیب اجتماعی را داشته باشیم و این اتفاق خوشایندی است.

‌آیا افزایش نرخ آسیب‌های اجتماعی در سال‌های اخیر به دلیل کاهش نسبی مشکلات اقتصادی و توجه به بعد اجتماعی و فرهنگی زندگی رخ نداه است؟

افزایش یا کاهش در آسیب‌ها را با توجه به آمارها نمی‌توان بیان کرد چرا که سیستم دقیق شناسایی امار آسیب‌های اجتماعی را نداریم و اغلب به صورت نسبی و برآوردی عمل می‌کینم. ممکن است آسیب‌هایی وجود داشته باشد که ما هنوز شناسایی نکردیم اما آسیب باشند و نباید به آماربه عنوان یکی موضوع جدی تکیه کرد. 

اما ما امروز به این امر رسیده‌ایم که آسیب اجتماعی یک واقعیت است اما نه به این معنی که فراوانی آسیب‌ها بالا رفته بلکه به این خاطر که انسان و دقیق تر انسان سالم محور توسعه قرار گرفت. 

انسانی که درگیر آسیب‌ها که هنجار شکن هم هست و دیگران را به هنجار شکنی تشویق می‌کند، نمی‌تواند در فرایند توسعه نقش مؤثری داشته باشد و آسیب یعنی نادیده گرفتن ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی پذیرفته شده جامعه. 

در مسیر گذار به صنعتی شدن با افزایش آسیب‌های اجتماعی مواجه خواهیم بود و در این مرحله فزونی مسائل اجتماعی به چشم می‌خورد اما در کشور ما این موارد با حضور پررنگ رسانه‌ها و پرداختن بیشتر به این موضوعات همراه شد و شاید هم سیاسیت آنگونه بود که خیلی به این موارد پرداخته شود در حالی که امروز فضای کشور برای تبیین و تحلیل این مسایل خیلی باز شده است.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین