آفتاب- سرویس بینالملل: در دنیایی سرشار از درگیری و قساوت دیگر به ندرت میتوان قهرمانی یافت. اما هر جا که قهرمانان پیدا شوند، خودشان و ارزشهایشان را به خوبی نشان میدهند.
یکی از این قهرمانان «سمیر قنطار» است که بعد از گذراندن 30 سال در زندانهای اسراییل به لبنان برگشت. مدت زندان او طولانیترین زمانی است که یک لبنانی در رژیم صهیونیستی گذرانده است. با این حال، 30 سال زندان کوچکترین ذرهای از عقاید و ارزشهای او را تغییر نداده است.
مردی که در دنیا نمادی برای آزادی شده در 20 ژوییه 1962 در عبیه به دنیا آمد. در مدرسه شهرش درس خواند و از همان کودکی او با شجاعت، جدیت و میهندوستی خاصش از بقیه متمایز بود. چند نفر از دوستان پرشمارش میگویند که او حتی یک بار زیر تصویر خود نوشت: «شهید سمیر قنطار».
قنطار در مقاومت مسلحانه لبنان در مقابل حمله اسراییل در سال 1978 شرکت داشت. او همچنین به افرادی که مجبور شده بودند تحت بمباران اسراییل شهرها و روستاهایشان را ترک کنند کمک میکرد. او یک بار در سال 1978 سعی کرد که از طریق اردن، عملیاتی نظامی علیه نیروهای دشمن انجام دهد اما به دلایل نظامی آن را به انجام نرساند. یک ماه بعد سمیر به اردن رفت تا عملیاتی دیگر علیه اسراییل انجام دهد ولی مقامات اردنی او را دستگیر کردند. نتیجه آن شد که او هشت ماه، از 31 ژانویه تا 25 دسامبر را در زندانهای اردن به سر ببرد.
هشت ماه حبس در زندانی عربی علاقه او را به پیکار با ستم و اشغال از بین نبرد. چند ماه بعد از رهایی از زندان، این نوجوان دلیر عملیاتی انجام داد که نامش را به خاطر «جمال عبدالناصر» رهبر مصری، «عملیات ناصر» گذاشت. این عملیات در شهرک نهاریا و در 22 آوریل 1979 انجام پذیرفت. قنطار رهبری گروهی را بر عهده داشت که شامل «عبدالمجید اصلان» (متولد 1955)، «مهنا سلیم المؤید» (متولد 1960) و «احمد الأبرص» (متولد 1949) میشد.
این گروه از ساحل بندر صور در جنوب لبنان با یک قایق موتوری شروع به حرکت کرد. این قایق 55 اسب بخار توان داشت و 88 کیلومتر بر ساعت، سرعت. هدف عملیات این بود که به پایگاهی نظامی در نهاریا برسند، سربازهای اسراییلی را به اسارت بگیرند و بعد، آنها را با بازداشتشدههای عرب در زندانهای اسراییل مبادله کنند. نهاریا 10 کیلومتر با مرز لبنان فاصله دارد.
قنطار به شکلی شگفتآور قایق موتوری خود را از میان شش اسکادران جنگی عبور داد و آن را با وجود نظارت شدید رادارها و نگهبانهای ساحل اسراییل مخفی ساخت. سپس بعد از درگیری با یک گروه گشت اسراییلی، موفق شد به شهرک وارد شود.
قنطار و همقطارانش به سواحل نظامی نهاریا رسیدند. این جا علاوه بر پایگاه نظامی، یک مرکز پلیس، یک دانشگاه نظامی، نگهبانان و توپخانه ساحلی، شبکه هشدار نیروی دریایی و مرکز فرماندهی ناوهای جنگی هم داشت. این گروه به سرعت به «ساختمان 61» در جابوتینسک رفتند، به دو گروه تقسیم شدند و با پلیس گشت درگیر شدند. در این درگیریها «الیاهو شاهار» گروهبان اسراییلی اهل شهرک مالوت کشته شد. گروه قنطار همچنین توانستند «دان هارن»، دانشمند اتمی اسراییل را هم به اسارت بگیرند.
در پایان نبرد قنطار و همراهانش همگی یا جان باخته بودند و یا زخمی شده بودند. «عبدالمجید اصلان» به شهادت رسید و «مهنا المؤید» از ناحیه سر به شدت زخمی شد و بعدها درگذشت. سمیر بعدها در نامهای نوشت که پنج گلوله به سر تا پای بدن او اصابت کرده است. او تحت چنان آتشی از گلوله از همه طرف قرار داشت که حتی دو گروگانی که گرفته بود در این رگبار کشته شدند.
قنطار و الأبرص به زمین افتادند و قادر به حرکت نبودند. نیروهای صهیونیستی سر رسیدند و آنها را به اسارت گرفتند. بعدتر در سال 1985، الأبرص در قرارداد مبادله زندانیان آزاد شد. به هر حال، نتیجه این عملیات مرگ شش اسراییلی، از جمله دان هارن بود، و 12 نفر هم مجروح شدند.
سختیها و دردهای سمیر بلافاصله بعد از به زندان افتادن او شروع شد، وقتی که او را به مرکز اطلاعات اسراییل بردند و بازجویی از او را آغاز کردند. او در توصیف شکنجههایی که تحمل کرده یک بار نوشت که اگر قرار باشد از بلاهایی که به سرش آمده حرف بزند فراتر از فهم و درک مردم خواهد بود: «مرا بدون لباس روی یک دیوار به صلیب کشیدند، و سپس سربازان آمدند و به من مشت زدند. روزهای بسیاری زیر آفتاب مجبور بودم بایستم، در حالی که به من دستبند زده بودند و سرم را با کیسههای سیاه و بدبو پوشانده بودند. اما طاقتفرساترین قسمت شکنجهها زمانی بود که آنها شروع به درآوردن گلولهها کردند، آن هم در حالی که مرا به بیهوشی نبرده بودند. آنها مرا مجبور کردند که دردم را فریاد نکشم، مرا در سلولی تاریک و بسته نگاه داشته بودند.»
قنطار به چند زندان اسراییل برده شد. اولی «آتلیت» در سال 1980 بود و سه سال بعد او را به زندان مرکزی «بئر الصبا» بردند. یک سال بعد او به «کفاریونا کمود» برده شد و بعد به زندان «نفها» در صحرای «نکب» رفت. در سال 1989 سمیر به «اشکلون» انتقال یافت و بعد دوباره او را به «نفها» برگرداندند.
چه در زندان و چه در بیرون آن، سمیر همواره مبارز و انقلابی عمل کرده است. برای او اردوگاههای بازداشت تنها مکانی دیگر برای ستیز و مقاومت بوده است.
سمیر تبدیل به نمادی از آزادی در دنیا شد و 22 آوریل، روز بازداشت او تبدیل به روز وحدت بین زندانیهای عرب و فلسطینی اسیر در اسراییل، و منادیان دموکراسی و وجدان در دنیا گشت.
این قهرمان لبنانی حالا به وطن خود بازگشته تا پیروزی دیگری برای مقاومت در برابر دشمن اسراییلی رقم بزند....