«کرونا نرفته برگشت. گویا این بار میخواهد همانهایی را که در این سه سال به دامش نیفتادهاند، مبتلا کند؛ آنهایی که روئینتنانه فکر میکردند دیگر مبتلا نمیشوند یا آنهایی که دل به پایان آن بسته و ماسکها را آویزان کرده بودند. هر چند دیگر این ویروس مانند گذشته بیرحمانه برخورد نمیکند اما دورقمیشدن آمارهای مرگ در زمان نوشتن این گزارش نشان میدهد چیزی از مرموزبودن این ویروس کم نشده و کماکان آنهایی را که واکسن نزدهاند یا بیماریهای زمینهای دارند، به بیمارستان میکشاند. گشتی در درمانگاههای تهران نشان میدهد بیماران بدحال زیادی در انتظار خالیشدن اتاق تزریقات هستند تا با کمک سرم و آمپول سرپا شوند و اندکی از تب و بدن درد خود بکاهند.
بهتازگی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هشدار داد که روند مرگهای کرونایی افزایشی خواهد بود. بهرام عیناللهی آمار مراجعان و بستریها را بالا توصیف کرد و ادامه این روند را نگرانکننده خواند. این هشدار در کنار ابراز هر روزه نگرانی توسط پزشکان و کارشناسان نشان میدهد هنوز نمیتوان از پایان همهگیری سخن گفت. نگاهی به نقشه پراکندگی کرونا تا زمان نوشتن این گزارش نشان میدهد شهرهای قرمز از چهار به ۱۵ شهر و شهرهای با وضعیت نارنجی از ۱۴ به ۳۵ شهر رسیده است.
درمانگاهی در شرق تهران در عصر یک روز تابستانی شلوغ و پررفتوآمد است. آنطور که مسئول پذیرش درمانگاه میگوید در این سه هفته هر روز به تعداد مراجعان افزوده شده است؛ مراجعانی که او میگوید با وجود داشتن علائم هنوز اعتقادی به کرونا ندارند و بعضی به اجبار درمانگاه از ماسک استفاده میکنند. تمام صندلیهای درمانگاه پر است اما با توجه به تجربیات و دیدههای من تفاوتی که این بار با پیکهای قبلی دارد این است که صدای سرفه کمتری به گوش میرسد و هرازگاهی صدای تکسرفهای سکوت درمانگاه را میشکند. چشمهای قرمز و بدنهای وارفته روی صندلی هم نشان از گستره بیماری دارد. سری به اتاق تزریقات میزنم که گوش تا گوش پر است و پرستار زن با حوصله مشغول آویزان کردن سرم یا کشیدن سوزن از دست یک بیمار است. بعضی از بیماران هم با کیسه پلاستیکی پر از سرنگ و ویال اطراف در اتاق پرسه میزنند تا با خالیشدن اولین تخت دراز بکشند. اتاق آقای پزشک هم که با ماسک و شیلد محافظ صورت پشت سیستم نشسته لحظه به لحظه پر و خالی میشود.
بیرون در مردی میانسال که دختر جوانش زیر سرم است ماسک را برداشته و روبهروی در درمانگاه مشغول سیگارکشیدن و قدمزدن است. بیحوصله و خسته به نظر میرسد. جرأت نمیکنم زمان کشیدن سیگار سراغش بروم چون شاید خودش هم مبتلا باشد و دود سفیدی که از حلق بیرون میدهد پر از ویروس. روی سکوی باغچه کوچک درمانگاه که مینشیند، سراغش میروم. مرد از بیماری دخترش میگوید که دو روز است با تب و بدندرد شدید شروع شده است: «هر چه فکر میکنیم نمیفهمیم ویروس را از کجا گرفته است. سه روز گذشته من شاهد بودم که فقط یک بار برای خرید از خانه خارج شد. یعنی همان یک بار که به سوپری سر کوچه رفت و ماسک نگذاشت بیمار شده؟»
او تعریف میکند که بیشترین علائم دختر ۱۹سالهاش تب و بدن درد و ضعف است و هنوز او و همسرش علائمی نشان ندادهاند اما منتظر هستند که بیماری در آنها هم بروز کند: «فقط دلمان خوش است که همه سه دوز واکسن را زدهایم و کارمان به قبرستان نمیرسد.»
خیلی مزاحم نمیشوم و از حیاط به راهپله ورودی درمانگاه خیره میشوم که چند نفر روی آن وارفتهاند.
اوضاع درمانگاهی در غرب تهران هم بهتر از شرق نیست. پلهها را بالا میروم و از شلوغی داروخانهای که چسبیده به ورودی درمانگاه است پیداست که پرسنل شبی آرام را نمیگذرانند.
فضای روبهروی پذیرش بزرگ و پر نور است و بیماران و همراهان میتوانند با فاصله از هم بنشینند. بیماران از هر سن و سالی هستند؛ پیر و جوان با علائمی مشترک از ضعف و بیحالی که در نشستن روی صندلی هم پیداست. قدمی میزنم و با پزشک مردی که شیفتش تمام شده و در حال خداحافظی با همکاران است از در خارج میشوم. قبل از رسیدن به اتومبیل سر حرف را باز میکنم. آقای دکتر از بیمارانی که با وجود علائم روشن بیماری نمیخواهند بپذیرند که مبتلا شدهاند دل پری دارد و دوست ندارد نامش در گزارش بیاید: «متأسفانه بخشی از بیماران دلشان نمیخواهد اسم کرونا را به زبان بیاورند و بعد از سه سال هنوز هم میگویند دلیل حال بدشان نشستن زیر کولر بعد از حمام یا خوردن فلان غذاست. راستش من هم حوصله بحث ندارم اما چیزی که در این عدم پذیرش نگرانکننده است این است که قرنطینه را جدی نمیگیرند و به محل کار یا به دیدار دوستان میروند یا از ماسک استفاده نمیکنند. درست است که این بیماری خیلی کمتر از گذشته ریه را درگیر میکند اما کماکان برای کسانی که واکسن نزدهاند یا بیماری زمینهای دارند خطرناک است.»
روی صندلی پیادهرو روبهروی داروخانه مرد جوانی با کیسه پلاستیکی که یک ویال و سرنگ در آن است نشسته. کنارش مینشینم. میپرسم بیمار است؟ او سری تکان میدهد و من ماسکم را سفت میکنم و کمی عقبتر میروم. رد لبخندی محو را در چشمانش میبینم. با صدایی گرفته میگوید: «من هم ماسک دارم نترس آنقدر سریع نمیگیری.»
او که پنج روز از بیماریش گذشته اولین بار است که در این سه سال مبتلا شده است: «غیر از سه روز اول که تب و بدن درد و گلودرد داشتم این دو روز کمی بهتر شدهام اما هنوز ضعف دارم. روز دوم چنان استرس داشتم که رفتم بیمارستان اما آنجا بعد از چککردن اکسیژن خون و درجه تبم گفتند نیاز نیست بستری شوم و در خانه استراحتکردن و مصرف دارو حالم را خوب میکند. این پنج روز کلاً دراز کشیده بودم چون نشستن خستهام میکرد الان دیدم هوا خوب است دلم خواست کمی بنشینم.»
او تعریف میکند که از یکی از دوستان نزدیکش که او هم تا امروز کرونا نگرفته بوده، گرفته است چون هر دو باور داشتند حالا که این سه سال بیمار نشدهاند پس دیگر نمیگیرند: «وقتی شب آمد پیشم کمی آبریزش داشت اما جفتمان خوشخیال بودیم و گفتیم طبیعی است چون آنقدر این سه سال ماسک زدهایم که بدنمان با هر ویروس سادهای سریع واکنش میدهد اما شب ماند و فردای آن روز هر دو حالمان بد شد. باورم نمیشد آنقدر سریع من هم بیمار شده باشم. این دفعه انگار ویروس وحشیتر از گذشته شده.»
او سه دوز واکسن کرونا را زده و از نظرش همین واکسن باعث شده کار به بیمارستان و درگیری جدی نرسد: «الان آمدهام یک آمپول تقویتی بزنم و برنامه دارم چند هفته بعد بروم دوز چهارم را هم بزنم. کارم طوری است که نمیتوانم زیاد مرخصی استعلاجی بگیرم.»
هادی یزدانی، پزشک، در رابطه با زیرسویه BA5 , BA4 که این روزها غالب شده است میگوید که مبتلایان علائم بیماری مانند سویههای گذشته دارند: «به طور معمول علائم تنفسی مانند سرفه، آبریزش بینی، گلودرد و علائم عمومی مانند تب، بدندرد، ضعف و بیحالی هم با خود دارند. در این سویه جدید تب بیشتر دیده میشود و قدرت سرایت خیلی بیشتری از سویههای BA2 و BA1 اُمیکرون دارد. حتی بعضی معتقدند قدرت مسریبودن این زیرسویهها به اندازه سرخک است که مسریترین بیماری است.»
او توصیه اکید میکند افرادی که علائم دارند به محل کار نروند و در جمعها حضور پیدا نکنند، چون این زیرسویهها قدرت سرایت فوقالعاده بالایی دارند: «یک نکته مهم دیگری که این بار وجود دارد این است که یکسری اخبار در مورد واکسنگریزی این زیرسویهها به گوش میرسد که اصلاً اخبار خوبی نیست. چیزی که برای ما ثابت شده این است که اگر واکسنهای فعلی که با تکنولوژی فعلی تولید شدهاند هم اثر مطلوب قاطعی روی زیرسویه جدید نداشته باشند باز هم بیماران شدت علائم کمتری را نشان میدهند.»
یزدانی معتقد است هنوز کرونا تمام نشده است. بنابراین باید کماکان از ماسک استفاده کرد و دستها را مرتب شست: «توصیه مهم دیگر این است کسانی که علائم دارند لطفاً این علائم را پای حرفهای عوامانه مانند نشستن زیر باد کولر، خوردن خربزه، رفتن به استخر و خوردن آب یخ نگذارند و از روز اول بیماری را جدی بگیرند.»
هرچند این بیماری تا امروز افراد کمتری را راهی بیمارستانها کرده است اما ادامه پیداکردن این وضعیت و سرعت بالارفتن ابتلا نشان میدهد که هنوز نمیتوان با خیال راحت ماسک را کنار گذاشت و به روال معمول زندگی پیش از همهگیری برگشت. لااقل تجربه اخیر پایینآمدن رعایت پروتکلهای بهداشتی این مسأله را ثابت کرده است.»