آفتابنیوز : آفتاب-گروه اجتماعی: خواهران و برادران. چه غریب باشند و چه آشنا فرقی در اصل موضوع نمی کند. موضوع مهم جوانی و جوانی کردن است. آنچه این روز ها شاهد پخش آن در جعبه جادویی هستیم نه یک ترانه مادری که یک «تغزل از جوانی» است.
سریال «ترانه مادری» که هر شب به استثناء جمعهها، از شبکه 3 سیما پخش می شود را می توان از دسته سریال های اجتماعی قابل تامل در فصلول اخیر دانست.
قابل تامل از آنجا که در این مجموعه ما تنها برای سرگرمی و به پایان رساندن روزمان دل به تماشای آن نمی دهیم که اگر چنین میبود پس از پایان مجموعه طنز سه در چهار از جلوی تلویزیون کنار آمده و میرفتیم . اما در «ترانه مادری» مسایلی مطرح شده است که ذهن هر انسان حساس و درگیر اجتماعی را با خود همراه میکند.
نگاهی که ترانه مادری به ارتباط فرزندان با «کانون گرم خانواده» دارد، نگاهی حساس و پیگیرانه در اجتماع بوده است. نوجوان ایرانی به محض ورود به دانشگاه (جایی که تمام نوجوانیاش را با رویای آن گذرانده است) دل رسته از تمام استرسها و رها شده از شکست های احتمالی پس از قبول نشدن در دانشگاه، سعی دارد به ناگاه از جامعه کوچکی که تا آن زمان در آن به سر می برده کنده شود و به جامعه بزرگتری بپیوندد.
در این میان مادرانی چون «فرخنده (مادر پویا)» ناباور از این تغییر درمسیر زندگی فرزندانشان تلاش برای هر چه دور تر شدن آنها از جامعه را دارند، غافل از اینکه این تنها به ضرر آنهاست.
«فرخنده» در نقش مادری دلسوز بیرحمانه تنها به خاطر خودخواهی بیش از حدِّش، حاضر نیست بپذیرد که پویا، میبایست دلمشغولیهای دیگری غیر از نان و پنیر آماده، و دستمال اتو کشیده شده هم داشته باشد. «فرخنده» در حقیقت نمادی است از مهر و محبت بی دریغ و بی منطقی که از جانب برخی خانوادهها به بسیاری از جوانان تحمیل می شود و دیگر جایی برای استقلال و شکل گیری شخصیت با ثبات برای آنها نمیگذارد.
و اما از آن طرف پدران و مادرانی هم هستند که فکر می کنند «فرزندم دیگر بچه نیست...» و او را در دریای پر تلاطم جوانی رها میکنند تا خودش بزرگ شود؛ چیزی که بر سر بهرام و سینا می آید.
«بهرام» هیچ ارتباط نزدیکی با مادر و پدر خود ندارد و در قیاس با جوانی چون «پویا» بی قید و بند تر است و شیطنتهای دوران جوانیش بیشتر بهعنوان واکنش منفی به شیوه تربیتیاش قابل ارزیابی است؛ چیزی که پدرش(فرخ) به آن میبالد: «بهرام را اینجوری نگاش نکن. اون تا حالا جرات نکرده اسم یک دختر را جلوی من بیاره»!
پدر و مادر «بهرام» اشارهای هستند به آسیبهای دنیای تجدد. مادری که برای ادامه زندگی، همسر و فرزندانش را رها میکند و پدری که تنها به فکر معاش و دغدغههای مادی است.
دنیای امروز همان است که مادر بزرگها همیشه از آن میترسیدند و مادر بزرگ که در این داستان نشانی است برای سنت، آرامش، تفکر و تجربه؛ شاید در نگاه اول با خنده بگوییم «چه مادربزرگ روشنفکری، بلند شده رفته خانه دختری که نوه اش به آن دل داده» اما در نگاه دوم باید نگاه عمیق و مسئولانه مادر بزرگ را دریافت که چنان به آینده و امنیت نوهاش میاندیشد که هر عملی را منطقی و اصولی پیش میبرد و صبورانه به انتظار مینشیند.
در ترانه مادری همه شخصیتهای مثبت و منفی «آنتاگونیست(ضدقهرمان) و پروتاگونیست ها(قهرمان)» با ظرافت و حساسیت خاصی روبروی هم چیده شدهاند. هیچ شخصیتی بد و خوب مطلق نیست. ممکن است پدری خوب، در عین حال تاجری نامرد باشد، مادری مهربان باشد اما با حیلهگریهای مادرانه. و این باعث می شود مخاطب احساس کند که در موقعیتی واقعی تر از یک فیلم قرار دارد. موقعیتی که شاید اگر خودش هم در آن میبود همان میشد.
از سایت وزین آفتاب بهخاطر نگاه خوب و حرفهایش به مسائل تشکر میکنم.
یک مدرس دانشگاه-زنجان
بهرام و پويا برادرند و پدر و مادرشان در واقع دايي و خاله آنها مي باشند.