کد خبر: ۷۸۵۷۷
تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱۳۸۷ - ۲۲:۳۵
محمود درویش، شاعر ملی فلسطین درگذشت

سه روز عزای عمومی در فلسطین اعلام شد

درویش سه‌شنبه در رام‌الله به خاک سپرده می‌شود
آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب- سرویس فرهنگ و اندیشه: محمود درویش، شاعر نام آور عرب که از او به عنوان شاعر «ملی» فلسطینیان نام برده می‌شد، در پی یک عمل جراحی در سن 67 سالگی در آمریکا، جهان را بدرود گفت.

او بامداد روز چهارشنبه (6 اوت) در بیمارستانی در ایالت تگزاس آمریکا برای درمان یکی از رگهای قلبش زیرعمل جراحی قلب باز قرار گرفته بود. او از سالها پیش از ناراحتی قبلی رنج می برد.

«محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، مرگ وی را تسلیت گفت و در بیانیه‌ای به همین مناسبت گفت که «امت عربی شاعر بزرگی را از دست داد که با سخن خود داستان ملت و یک امت را روایت می کرد». 

عباس گفت: «مرگ شاعر بزرگی چون محمود درویش، کسی که عاشق فلسطین بود و از جمله پیشگامان فرهنگ مدرن این کشور به شمار می‌آمد و یک شخصیت درخشان بود، ضایعه ای بزرگ در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی و ملی ما به حساب می‌آید».

وی افزود: «واژه‌ها قادر نیستند ژرفای اندوه ما را بیان کنند. محمود، امیدوارم خدا به ما برای از دست دادن تو کمک کند».

بر اساس گزارشها تشکیلات خودگردان فلسطین، درویش را ستاره فلسطین معرفی کرده و به مناسبت درگذشتش، 3 روز عزای عمومی اعلام کرده است. 

شب گذشته و به محض مخابره خبر درگذشت درویش از هوستون آمریکا، بسیاری از مردم رام‌الله با چشمانی اشکبار و شمع‌هایی در دست به خیابان‌های تاریک این شهر ریختند و علاقه‌شان را به شاعر ملی خود ابراز کردند.

همچنین شبکه‌های تلویزیونی فلسطین برنامه‌های عادی خود را قطع کردند و به پخش فیلم‌ها و تصاویری از این شاعر مقاومت پرداختند. 

درویش که به طور افراطی سیگار می‌کشید پیش از این نیز دو بار تحت مراقبت‌های پزشکی و درمان قلب قرار گرفته بود. 

گفتنی است بر اساس خواسته قلبی درویش، پیکر او به رام الله واقع در کرانه باختری رود اردن منتقل و روز سه شنبه در همان‌جا  تشييع خواهد شد. 

محمود درویش که بود؟
محمود درویش در سال 1941 در البروه روستای شرقی عکا متولد شد. در سال 1948 پس از اشغال فلسطین به وسیله صهیونیستها و زمانی که مجبور به مهاجرت به لبنان شد و تجربه آوارگی تاثیرات عمیقی بر زندگی‌اش گذاشت. درویش پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان حیفا مهاجرت کرد.

مقارن این ایام به عنوان شاعر مدتی را در حبس به سر برد بعدها فعالیتهای سیاسی‌اش را پی گرفت و آشکارا به ارائه اشعار اعتراضی‌اش پرداخت.

وی در سال 1961 فعالیتش را به عنوان روزنامه نگار آغاز کرده و تا مدتی روزنامه الاتحاد را سردبیری کرد. در سال 1971 فلسطین اشغالی را ترک گفته و به بیروت عزیمت کرد. او به عنوان سردبیر مجله ماهانه شئون فلسطینیه و سردبیر ارشد گاهنامه فرهنگی ادبی الکرمل چندی به کار مشغول بوده است. 

درویش سرودن را از زمانی که در مدرسه در حال تحصیل بود شروع کرده بود و نخستین مجموعه آثارش در سال 1960 منتشر شد یعنی زمانی که تنها نوزده سال داشت. با دومین مجموعه‌اش برگ‌های زیتون (اوراق الزیتون) 1964 به عنوان یکی از شاعران پیشرو شعر مقاومت شناخته شد.

در دهه 1970 او برای تحصیل به روسیه رفت و درهمانجا به عضویت سازمان آزادی بخش فلسطین، که در آن زمان رژیم صهیونیستی آن را یک سازمان تروریستی می خواند، پیوست و پس از یک سال به قاهره مهاجرت کرد.

این باعث شد که او از برگشت به اسرائیل منع شود. درویش در اعتراض به امضای قرارداد اسلو در سال 1993، از عضویت سازمان آزادی بخش فلسطین استعفا داد.

اما در پی امضای همین قرارداد اسلو بود که او توانست باردیگر به میهن خود برگردد اما مدت کوتاهی را در آنجا سپری می کرد. درویش زندگی خود را در کشورهای مختلف عربی و فرانسه می گذراند. 

محمود درویش بیش از 30 اثر شعری و نثری از خود به جای گذاشته است. «گنجشگ‌های بی ‌بال1960»، «برگ‌های زيتون1960»، «عاشقی از فلسطين1966»، «گنجشکها در الجلیل می میرند1969»، «چرا اسب را تنها گذاشتم 1999» و «از آنچه که کرده‌ای پوزش مخواه 2003» از جمله آثار او است. آخرین اثر شعری او «اثر پروانه» نام داشت که اوایل سال جاری چاپ شد.

درویش همچنین برنده جایزه‌هایی چون ابن سینا، جایزه لوتس از انجمن نویسندگان آفریقا - آسیایی، جایزه هنرهای حماسی فرانس و مدال آثار ادبی و جایزه آزادی فرهنگی از بنیاد لبنان و همین اواخر نیز (نوامبر 2003) جایزه ناظم حکمت شده بود.

محمود درویش بی‌تردید از معدود شاعران پر نفوذ و محبوب عرب بود؛ محبوبیتی که محصول سرودن و گفتن از «سرزمین فلسطین» و از «ملتش» است که او را به عنوان نماد مبارزه برای آزادی و تأسیس دولت مستقل فلسطینیان معرفی می کرد.

اشعار او به بسیاری از زبانهای دنیا از جمله پارسی برگردانیده شده که همین به او شهرت جهانی بخشیده است. او در جهان عرب و خارج آن، بارها گرامی داشته شد، و جوایز جهانی متعددی دریافت کرد.

درویش، اشعار و قصاید خود را بیشتر با الهام از مساله فلسطین نوشته است و ازهمین رو اشعار او به شعار های سیاسی و به ترانه های برای فلسطینیان و همچنین آوارگان فلسطینی در خارج تبدیل شد.

از دست دادن میهن، قساوت اشغالگر و زندگی در غربت، از موضوعاتی است که در کار های نخستین او بازتاب یافته است. اما در سالهای اخیر، بیشتر بازتاب مسایل جهانی در آثار او دیده می شد.

زبان شعری که درویش به وجود آورد، ادبیات معاصر عرب را تحت تاثیر خود قرار داده است.

شاید قصیده «بنویس من عربی ام و شماره کارت هویتم 50 هزار است» شناخته شده‌ترین قصیده او باشد. «روزنوشتهای زخم یک فلسطینی» ، «به مادرم» و «احمد الزعتر» از دیگر قصاید مشهور سیاسی او است. 

وی در آخرین مصاحبه‌اش با معرفی و یاد کتاب جدیدش آن را اثری طنزآمیز خواند و گفت: «در شرایط حاضر، استهزا و هزل آخرین راهی است که از طریق آن می‌توانیم واقعیت را تحمل کنیم».

اما شهرت درویش نه تنها به خاطر روحیه سرکش و آشتی ناپذیرش و نه فقط به خاطر سایه سنگین غربت تاریخی ملت فلسطین، که به خاطر تپش خون شاعری در رگ‌های شعرش و عصیان خیره کننده‌ای است که این شاعر عرب در تمام چهره‌های کارش منعکس می‌کرد. 

نارضایی و خشم غریزی درویش از ستمی ‌که حتی پیش از تولدش بر او و ملتش رفته، ویژگی غالبی بود که نه تنها در درونمایه و معنا بلکه در ساختار بدیع و خارق عادت واژگان شعری‌اش هم نمود داشت. با وجود اینکه به واسطه ذات ترجمه، بخش اعظمی ‌از این صناعت‌های ادبی در برگردان اشعار به زبان‌های مختلف مفقود شده اما همچنان درویش به واسطه همان درونمایه عمیق غربت در آثارش، معروف ترین شاعر زنده عرب و پرچم اعتراض مردم فلسطین در جهان بود.

او در یکی از مطرح‌ترین اشعارش که به اغلب زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده چنین تصویری از فلسطین قرن 21 به دنیا عرضه می‌کند:

«از آنجا آمده‌ام با کوله بار خاطراتم،
با بار فانی هستی‌ام، و مادرم
و خانه‌ای با هزار روزنه،
و برادران و رفقا
و زندانم
با پنجره‌ای سرد».

او از وطن مالوف و بعیدش و از نام فلسطین، استعاره‌ای در اشعارش ساخته بود که به گفته خودش «بسی فراتر از محدوده جغرافیایی است که اینک در اشغال بیگانه قرار گرفته. من در شعرهایم چون آدم در غم دورافتادن از بهشت می‌گریم. ما فلسطینی‌ها همیشه حتی در روزگار کوتاه خوشی‌هایمان هم یک گمشده داریم. ما نمی‌توانیم خود را از سایه سنگین لحظه ای که آوارگی برایمان شروع شده رها کنیم. این مشکل همه ما و به خصوص شعرای ماست چون رخنه و جای خالی که در مغز ما وجود دارد نمی‌گذارد پیوند سالمی‌با واقعیت برقرار کنیم».

سفرهای متعدد درویش به تمام جهان عرب و دیدارهای رسمی ‌و غیررسمی ‌او با امرای وقت این کشورها هیچ وقت برای او پسماندی جز طعم تلخ تنهایی و واماندگی نداشت و او از این معنا تحت عنوان «زندان بزرگ» نام می‌برد. 

در نطق‌های اواخر عمر او که همگی به نام ملت فلسطین آغاز می‌شد، درویش بریده از تمامی‌دنیای عرب، به روایت قصه فلسطینیان دربند می‌پرداخت. او همچنین گفته است: «من با بمب گذاری و با عملیات جوانانی که به قیمت مرگ خود، فنای دشمنشان را می‌بینند موافق نیستم اما همه ما باید علت و انگیزه‌ای که این جوانان را به این کار وامی‌دارد درک کنیم. باید بزرگی رنج و دردی که یک جوان را به مرگ دردناک و ناگوار اینچنینی راضی می‌کند واقف باشیم. به گمان من عملیات استشهادی عملی برخاسته از عصیان و برای گذر از تنگناهای موجود است».

درویش به عنوان یک شاعر تنها راه رهایی از شرایط ناگوار فلسطین را تغییر انسانها و نگرشها و تغییر تفکر نسل تازه می‌دانست. 

این آزادیخواه خستگی ناپذیر، ساخت و تغییر انسانها را وظیفه خود می‌دانست و رسالت شاعر را در جهان متلاطم امروز چنین تعریف می‌کرد: «زمانی گمان می‌کردم شعر می‌تواند همه چیز را دگرگون کند، می‌تواند نسل تازه‌ای بیافریند و این توهم کاملا در باور من نشسته بود. هنوز هم از این فکر برنگشته‌ام اما می‌دانم که در این میانه حلقه مفقوده‌ای وجود دارد و آن شاعر است. شعر به عنوان ابزار تغییر، در نهایت بیشترین تاثیرش را بر خود شاعر می‌گذارد و او خود باید این تاثیر را به دیگران منتقل کند». 

از نگاه سیاسی، او یک میانه رو بود و از صلح با اسرائیل پشتیبانی می کرد. زمانی هم از فعالان حزب کمونیست بود.

میراث شعری او برای نسلهای بعدی در فلسطین و جهان عرب همچنان زنده باقی خواهد ماند. درویش همچنین به دکلمه اشعار خود مشهور بود.

{$old_album_78577}
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
-
|
۱۰:۱۲ - ۱۳۸۷/۰۵/۲۱
0
0
يا اسراييل ميكشه...
يا اينچنين تلخ مي ميرند!
پس كي مردم اين سرزمين خوشحالند
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین