او افزود:پدرش آلزایمر دارد و برایش پرستار خانگی گرفتهاند و روزهایی که قرار بود پرستار برای کمک به آنها بیاید این دختر در خانه میماند اما هر چه به تلفن همراهش زنگ میزنم، پاسخ نمیدهد. نگرانش شدم و زنگ آپارتمانشان را که در طبقه سوم است زدم، اما در را هم به رویم باز نکرد. وقتی با دقت گوش دادم فقط صدای پدرش را شنیدم که به خاطر بیماری قادر به باز کردن در نبود. من نگران دختر همسایه هستم و تصور می کنم برایش اتفاقی رخ داده باشد.
با این تماس مأموران کلانتری راهی خانه مورد نظر شده و پس از هماهنگی قضایی با بازپرس محمدحسین زارعی وارد خانه شدند. با ورود به خانه، آنها با جسد دختر جوان روی مبل در اتاق نشیمن در حالی مواجه شدند که روسری دور گردنش پیچیده شده بود.
تحقیقات نشان میداد دختر جوان مقابل چشمان پدر آلزایمریاش به قتل رسیده اما پیرمرد که تنها شاهد جنایت بود، نمیتوانست اطلاعاتی از قاتل در اختیار مأموران قرار دهد.
به دستور بازپرس جنایی تحقیقات برای شناسایی عامل جنایت ادامه یافت. در بررسیهای صورت گرفته از سوی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی مشخص شد مقتول مدتی قبل مرد میانسالی به نام حمید را به عنوان پرستار خانگی پدرش استخدام کرده است. حمید هفتهای یک بار به خانه آنها آمده و کارهای شخصی پیرمرد را انجام میداد.
از آنجایی که قفل در ورودی خانه سالم بود و از سویی طلاها و وسایل با ارزش خانه نیز سرقت شده بود احتمال داده شد قاتل آشنا است و به خاطر سرقت دست به جنایت زده است.
از آنجایی که حمید نیز ناپدید شده بود، این احتمال مطرح شد که وی قاتل است. در نهایت مشخص شد حمید در خانه یکی از اقوامش پنهان شده و کارآگاهان جنایی او را بازداشت کردند.
مرد میانسال در تحقیقات اولیه به قتل اعتراف کرد و گفت: چند باری به خانه این زن و پدرش رفتم تا کارهای شخصی پدرش را انجام دهم. در این مدت چشمم به طلاهای او افتاد و از آنجایی که او و پدرش تنها زندگی میکردند وسوسه شدم که از خانه سرقت کنم. روز حادثه با انگیزه سرقت وارد خانه شدم و در فرصتی مناسب زمانی که زن جوان روی مبل نشسته بود به سمتش رفتم و از پشت با روسری او را خفه کردم و بعد وسایل داخل خانه را سرقت نمودم.
به دستور شعبه یکم دادسرای امور جنایی تهران، متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار داده شد و تحقیقات ادامه دارد.