گرچه در بررسیهای اولیه به نظر میرسید که مرگ مرد جوان خودزنی است اما در معاینات صورت گرفته مشخص شد که او به قتل رسیده است و عامل یا عاملان جنایت قصد تغییر مسیر تحقیقات را دارند.
در تحقیقات میدانی از همسایههای مقتول، مشخص شد که مقتول با همسرش اختلاف داشته و صدای درگیری و مشاجره آنها مدام به گوش میرسیده است. اختلاف زن جوان و همسرش، میتوانست انگیزهای برای جنایت باشد. به دستور بازپرس جنایی زن جوان بازداشت شد، گرچه وی ابتدا منکر اطلاع از این جنایت بود اما چند روز بعد لب به اعتراف گشود و گفت: با همسرم اختلاف داشتم او مرا کتک میزد. یک روز برای برادرم محسن درد دل کردم و او زمانی که از ماجرا باخبر شد نقشه قتل همسرم را کشید.
زن جوان ادامه داد: روز حادثه برادرم به همراه دوستش به سراغ همسرم رفته و دوست محسن پاهای او را گرفت و برادرم نیز با ضربه چاقو به گردنش زد. میخواستند قتل را خودکشی جلوه دهند اما راز این جنایت برملا شد.
با اعتراف زن جوان، محسن و دوستش بازداشت شده و با تکمیل تحقیقات، سه متهم این پرونده در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفتند. به درخواست اولیای دم، محسن به قصاص و همسر مقتول و دوست محسن به زندان محکوم شدند. پس از چند سال زن جوان آزاد شد و با گذشت 10 سال از این جنایت، در حالی که پرونده متهم اصلی به شعبه دوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شده بود، تلاش برای گرفتن رضایت از اولیای دم آغاز شد. در نهایت مادر مقتول از قصاص قاتل فرزندش گذشت کرد. با گذشت او، تنها ولی دم پرونده پسر نوجوان مقتول بود که در زمان قتل پدرش فقط یک سال داشت.
باتوجه به اینکه فرزند مقتول به سن قانونی نرسیده، پرونده برای تصمیمگیری به دفتر رئیس قوه قضائیه ارسال شد و در نهایت حکم بر پرداخت دیه به فرزند مقتول صادر شد. با صدور حکم، همسر مقتول، مهریهاش را از خانواده شوهرش طلب کرد و قرار شد این مهریه را به عنوان سهمی از دیه به پسرش که ولی دم پدرش بود، پرداخت کند. در ادامه بقیه دیه قانونی نیز با کمک خیرین جمعآوری و پرداخت شد. با پرداخت دیه و از آنجایی که محسن حدود 10 سال در زندان به سر برده بود، حکم آزادی او صادر شد.