جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا طی دو روز متوالی، روزهای دوشنبه و سهشنبه ۲۲ و ۲۳ اوت در اظهارنظرهایی جداگانه اعلام کرد که جهان منتظر پاسخ آمریکا است. آقای بورل ابتدا روز دوشنبه با اشاره به اینکه پاسخ ایران به طرح اتحادیه اروپا «معقول» بوده، یادآور شد که قرار بوده مذاکراتی در پایان هفته گذشته میان طرفین در وین برگزار شود که به دلیل عدم دریافت پاسخ آمریکا این نشست برگزار نشده است.
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و هماهنگکننده مذاکرات هستهای ایران و قدرتهای جهانی یک روز بعد با اشاره به اینکه اکثر کشورهایی که در گفتگوهای هستهای با ایران مشارکت دارند، با پیشنهاد اتحادیه اروپا موافق هستند، تاکید کرد که هدف این تلاشها حفظ توافق هستهای سال ۲۰۱۵ است.
او که با تلویزیون ملی اسپانیا گفتگو میکرد همچنین افزود: «من هنوز پاسخی از سوی ایالات متحده [به طرح پیشنهادی اتحادیه اروپا]دریافت نکردهام، ولی انتظار داریم طی هفته جاری این پاسخ را دریافت کنیم».
اما صحبتهای بورل در حالی مطرح میشود که پیشتر مقامهای آمریکایی از طرح اتحادیه اروپا حمایت کرده بودند. چرا حالا مسئول سیاست خارجی اروپا به صورت علنی از عدم دریافت پاسخ آمریکا و همچنین برنامهریزی برای نشستی از مذاکرات هستهای که برگزار نشده سخن میگوید؟ این موضوع به ویژه از آن جهت حایز اهمیت است که بورل دقیقا یک روز پس از گفتگوی تلفنی سران کشورهای آمریکا، فرانسه، بریتانیا و آلمان در خصوص برجام تصمیم گرفت، به صورت علنی در خصوص تاخیر ایجاد شده در دریافت پاسخ آمریکا اظهارنظر کند؛ تصمیمی که احتمالا پس از خروجی نه چندان نتیجهبخش گفتگوی سران کشورهای اروپایی با جو بایدن در خصوص برجام و از سوی اتحادیه اروپا اتخاذ شده است.
این اتفاق باعث شد تا پس از ماهها انزوای ایران در جریان مذاکرات احیای برجام، برای نخستین بار از زمان روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی، توپ در زمین واشنگتن قرار گیرد. در حالیکه در ماههای اخیر کشورهای جهان همواره ایران را به تعلل، تاخیر و کشتن وقت برای ارائه پاسخ و از سر گیری مذاکرات متهم میکردند، این نخستین بار است که در طول ماههای اخیر، جهان نه منتظر پاسخ تهران که در انتظار جواب واشنگتن نشسته است.
چرایی تاخیر در پاسخ آمریکا
به ادعای یورونیوز؛ عقبنشینیهای ناگهانی ایران در هفتههای اخیر در روند مذاکرات هستهای تقریبا عموم ناظران سیاسی که این پرونده را دنبال میکردند شگفتزده کرد. در حالیکه چندین ماه گفتگوها روی محورهایی قفل شده بود که از سوی ایران تحت عنوان خطوط قرمز نام برده میشد، به یکباره تهران حاضر شد یکی، یکی از این موضوعات عبور کند تا زمینه برای حصول توافق نهایی بر سر احیای برجام میان طرفین هموار شود.
این در حالی است که پایداری ایران روی برخی از مواضع به حدی جدی بود که بسیاری از احتمال احیای این توافق به صورت کلی ناامید شده بودند. روز ۲ اوت، آنتونی بلینکن همزمان با اعلام تحریمهای جدید علیه صنایع پتروشیمی ایران اظهار داشت که به نظر میرسد تهران تمایلی برای بازگشت به برجام ندارد. پیش از آن و روز ۲۰ ژوئیه، ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در یک نشست خبری با ابراز نارضایتی از توقف ایجاد شده در روند مذاکرات هستهای گفته بود: «رفتار ایران، این پیام را به ما و جهان ارسال میکند که تهران علاقهای به بازگشت به پایبندی متقابل به برجام ندارد.»
با این حال، اما آنطور که جوزپ بورل میگوید ایران پاسخی «معقول» به پیشنهاد اتحادیه اروپا ارائه داده و حالا این آمریکاست که در ارائه پاسخ تعلل میکند. تاخیری که میتواند از چندین منظر متفاوت مورد بررسی قرار گیرد.
فشارهای اسرائیل
همزمان با ارائه پاسخ ایران به پیشنهاد اتحادیه اروپا، تلاشها در اسرائیل برای مخالفت با این توافق به شکل قابل توجهی بالا گرفته است. ایال خولاتا، رییس شورای امنیت ملی اسرائیل قصد دارد برای سفر و دیدار با مقامهای آمریکایی در واشنگتن، نگرانی تل آویو در خصوص امتیازاتی را که در پس این توافق به ایران اعطا میشود، طرح کند. همچنین پیش از این یائیر لاپید نخست وزیر اسرائیل در گفتگو با رئیس جمهوری فرانسه مراتب نارضایتی خود را از تلاشها برای احیای برجام مطرح کرده بود. همزمان بنی گانتس، وزیر دفاع اسرائیل روز دوشنبه با اشاره به اینکه توافق هستهای ایران، توافقی بد است تاکید کرد که اسرائیل که از هر روشی که به نظر خودش درست میداند برای جلوگیری از هستهای شدن ایران، استفاده خواهد کرد.
مجموعه این فشارها از سوی اسرائیل احتمالا میتواند یکی از دلایلی باشد که تاخیر در پاسخ آمریکا را توصیف کند. این موضوع به ویژه آنجایی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد که در ماههای اخیر رسانههای اسرائیلی در گزارشهای خود به نقل از مقامهای دولتی، تلاش کردند این تصویر را ترویج کنند که بخشی از وزارت خارجه آمریکا و همچنین تیم مذاکره کننده این کشور بدون اینکه جزئیات کامل را در اختیار جو بایدن قرار دهد، امتیازاتی به ایران اعطا میکند که توازن این توافق را به سود ایران تغییر میدهد. پولتیکو روز یکشنبه در گزارشی مفصل به این فضاسازیهای رسانهای که موجبات خشم مقامهای دولت بایدن را هم فراهم آورده اشاره کرده است.
از سوی دیگر پس از تکرار چندین باره بحران سیاسی در اسرائیل، روز اول نوامبر بار دیگر انتخابات سراسری در برگزار خواهد شد. انتخاباتی که احتمالا در آن ناظران سیاسی شاهد رقابت اصلی میان بنیامین نتانیاهو و یائیر لاپید باشند. نتایج آخرین نظرسنجیها نشان میدهد که کفه ترازو کمی به سمت نتانیاهو سنگینی میکند و بلوک متعلق به او ۵۹ کرسی دارد در حالی که ائتلاف رقیب او احتمالا حدود ۵۵ صندلی در انتخابات بعدی به دست خواهد آورد. حصول توافق احتمالی میان ایران و آمریکا بر سر احیای برجام، احتمالا صدای نتانیاهو را بلندتر خواهد کرد و موج حملات او علیه دولت کنونی و یائیر لاپید شدت مییابد. نتانیاهو از همین زاویه احتمالا به رقبای خود حمله خواهد کرد که احیای توافق هستهای با ایران [که از نظر او اتفاقی ناخوشایند برای امنیت اسرائیل است]محصول سومدیریت و ناکارآمدی لاپید و کابینه او است.
هرچند خود نتانیاهو هم در سال ۲۰۱۵ با وجود تلاشهای گستردهای که به کار بست و همچنین کمکهایی که از جانب لابی اسرائیل در آمریکا یعنی ایپک دریافت کرد، نتوانست مانع از اجرایی شدن برجام شود، اما او احتمالا به خروج دونالد ترامپ از این توافق در سال ۲۰۱۸ استناد خواهد کرد و آنرا نشانهای از موفقیت سیاستهای خود در مقابل ناکامی لاپید معرفی خواهد کرد.
در چنین شرایطی احیای توافق هستهای با ایران با عنایت به تبلیغات رسانهای گستردهای که در آمریکا در خصوص امتیازاتی که این توافق به ایران اعطا کرده، متمرکز خواهد شد، میتواند نتانیاهو را در قبال لاپید در موقعیت بهتری قرار دهد.
تجربه سالهای نخست وزیری بنیامین نتانیاهو و باراک اوباما، نشان داده که آمریکا و اسرائیل تا چه اندازه میتوانند بر سر اتخاذ تاکتیکهای متفاوت در قبال ایران با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند. این اختلاف به جایی رسید که نخست وزیر وقت اسرائیل در مارچ ۲۰۱۵ بدون دعوت دولت آمریکا به واشنگتن سفر و در کنگره ایالات متحده علیه باراک اوباما، رئیس جمهوری وقت و سیاستهای او در قبال ایران سخنرانی کرد.
موضوعی که روابط دو دولت را به شدت متشنج کرد و تا زمانی هم که اوباما رئیس جمهوری آمریکا بود، دیگر مناسبات دوستانهای میان رهبران دو کشور برقرار نشد. در نتیجه دولت جو بایدن که در آن سالها معاون جو بایدن بود، احتمالا در روزهای اخیر با این چالش نیز رو به رو بوده که در صورتی که پیش از انتخابات سراسری اسرائیل با ایران به توافق برسد و این مسئله به پیروزی نتانیاهو کمک کند، کار برای دفاع از این توافق در آمریکا دشوارتر از قبل خواهد بود.
سیاست داخلی آمریکا
علاوه بر موضوع اسرائیل، مسئله تاثیر این توافق بر مسائل سیاست داخلی آمریکا، از دیگر ابعادی است که میتواند یکی دیگر از مولفههای ایجاد تاخیر در ارائه پاسخ آمریکا به پیشنهاد اتحادیه اروپا تحلیل شود. سهشنبه ۸ نوامبر ۲۰۲۲، آمریکا شاهد برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره خواهد بود که میتواند سرنوشت آینده مجلس نمایندگان و سنا را در این کشور تغییر دهد. در حال حاضر هرچند دموکراتها در هر دو مجلس اکثریت را به دست دارند، اما این اکثریت شکننده میتواند به راحتی با شکست چندین نماینده حاضر در انتخابات میاندوره شکسته شود. گسترش تبلیغات منفی علیه توافق هستهای با ایران و همچنین کاهش میزان محبوبیت جو بایدن در نظرسنجیها در ایالات متحده باعث شده تا نگرانیها از اثر منفی احتمالی حصول توافق بر وضعیت نامزدهای دموکرات در انتخابات پیشرو افزایش یابد.
بر این اساس شخصیتهای برجسته حزب دموکرات نگرانند در صورتی که برجام پیش از انتخابات احیا شود، با فشارهای تبلیغاتی، سیاسی و رسانهای که حزب جمهوریخواه با همراهی اسرائیل علیه این توافق به راه خواهند انداخت، جایگاه نامزدهای حزب دموکرات در این رقابت متزلزل و در نهایت به از دست رفتن اکثریت این حزب در کنگره بینجامد. ضمن اینکه نباید فراموش کرد که حتی در خود حزب دموکرات هم هستند افراد عالیرتبهای که با احیای برجام موافق نیستند.
اختلاف نظرهای درون کاخ سفید
در میان موافقان هم البته به صورت طبیعی نظرات مختلف و متفاوتی قابل مشاهده است. آنتونی بلینکن و جیک سالیوان را میتوان به عنوان دو محور متفاوت در مجموعه دولت آمریکا در نظر گرفت که تاکتیکهای ناهمسانی را برای برخورد با ایران در نظر میگیرند. جیک سالیوان که در دولت بایدن نماینده گروهی تعریف میشود که به اتخاذ سیاستهای تندروتر در قبال ایران باور دارد در مقابل آنتونی بلینکنی حضور دارد که رویه معتدلتری را میپسندد. این اختلاف نظر البته امری تازه نیست و از ابتدای روی کار آمدن دولت بایدن مشاهده شده و حتی در ابتدا موجب ایجاد تاخیر در بازگشت آمریکا به مذاکرات احیای برجام نیز شد.
به نظر میرسد این مولفهها در کنار یکدیگر مجموعهای را تشکیل دادهاند که در نهایت زمینه را برای تاخیر در ارائه پاسخ آمریکا به جواب ایران به پیشنهاد اتحادیه اروپا فراهم کرده است. هرچند ممکن است دلایل پنهان دیگری نیز در این میان وجود داشته باشد که بر این تاکتیک کاخ سفیر اثر گذاشته باشد.
با وجود تمام آنچه گفته شد، شرایط پیچیده پیرامون برنامه هستهای ایران، سرعت روزافزون آن و همچنین نیاز بازار انرژی و به ویژه نفت به منابع ایران و البته نبود گزینه جایگزین برای آنچه از سوی آمریکا «مهار و کنترل برنامه هستهای ایران» خوانده میشود، باعث میشود که تحلیلگران از احتمال ارائه پاسخ سریعتر آمریکا به این طرح سخن بگویند. پاسخی که هرچند بعید به نظر میرسد یک «بله کامل» باشد، اما یک «خیر مطلق» نیز نخواهد بود و احتمالا زمینه را برای برگزاری دور بعدی گفتگوها در وین که میتواند طرفین را بیش از همیشه به حصول توافق بر سر احیای برجام رهنمون سازد، فراهم سازد.
با این حال نزدیک شدن چندین باره طرفین در ماههای اخیر به آستانه توافق و شکست این تلاشها در مقاطع مختلف موجب شده تا تحلیلگران مذاکرات هستهای ایران، همچنان با دیده احتیاط به این روند بنگرند و تحولات مربوط به آن را تفسیر و ارزیابی نمایند.