آفتابنیوز : آفتاب- سرویس بینالملل: وضعیت در گرجستان آرامتر شده، اما هنوز حل نشده است. منطقه مورد مناقشه اوستیای جنوبی از گرجستان استقلال بیشتری پیدا کرده و نیروهای بهاصطلاح «حافظ صلح» روسی به تعداد بیشتر و در مناطق بیشتری در این کشور استقرار پیدا کردهاند.
تصمیم رییس جمهور گرجستان «میخاییل ساکاشویلی» مبنی بر ادعای دوباره بر اوستیا تصمیمی عجولانه و بیپروا بهنظر میرسد؛ چرا که او قدرت واکنش روسیه را دستکم گرفته و تخمین بالای اشتباهی از میزان کمک سازمان ملل و دیگران به خود دارد.
اگرچه «مککین» و «اوباما» هر دو کار روسیه را قویاً تقبیح کردند. اما واقعیت این است که سازمان ملل برای کمک به گرجستان کار چندانی نمیتواند بکند. پرسش اساسی این است که رئیسجمهور آینده آمریکا که از ژانویه روی کار خواهد آمد، چه سیاستی را در قبال روسیه پیش خواهد گرفت؟
ممکن است روسیه دیگر یک ابرقدرت جهانی نباشد، اما علیرغم جمعیت روبه کاهشاش، هنوز یک قدرت بزرگ است، آنقدر که تاثیر خودش را در دهههای آغازین قرن بیستو یکم بگذارد.
روسیه تقریباً نصف سلاحهای هستهای جهان را در اختیار دارد، بزرگترین تولیدکننده گاز طبیعی است، دومین تولیدکننده بزرگ نفت جهان و یکی از بزرگترین صادرکنندگان سلاحهای مدرن است، ذخیره ارزیای به میزان 300 میلیارد دلار را دارا است و با عضویت در شورای امنیت سازمان ملل در موقعیتی است که در هموار کردن راه یا سخت کردن کار سیاستهای خارجی ایالات متحده نقش مهمی دارد.
هرکسی که کوچکترین شکی درباره مورد آخر داشته باشد، کافی است ایران را در نظر بگیرد؛ مسأله ایران بیشک آزمونی برای سیاست خارجی آمریکا در دو سال اول دوره ریاستجمهوری جدید خواهد بود.
ایران درحال نزدیک شدن به امکان غنیسازی اورانیوم در مقیاس بالا است که جزء اصلی یک سلاح هستهای است. تنها راه موفقیت در این مسأله برای آمریکا، به جز از طریق حمله نظامی که ریسک بالایی دارد، از طریق دیپلماسی است.
ایران باید کاملاً سنگینی هزینه ادامه دادن این روند را حس کند. دراین راه اگر روسیه در روند پیشنهادات و تهدیداتی که در قبال ایران اتخاذ میشده، همراه بود، انتخابهایی که ایران جلوی خود میدید کاملاً مشخصتر و واضحتر میبود. مطمئنترین راه رسیدن به تهران، از مسکو میگذرد.
از طرف دیگر موضوع سلاحهای هستهای را در نظر بگیرید؛ میزان سلاحهای هستهای ایالات متحده و روسیه هنوز به طور خطرناکی بالاست و همینطور احتمال استفاده اتفاقی و یا غیراتفاقی از آنها. هدف ما داشتن جهانی با سلاحهای هستهای کمتر در اختیار تعداد کشورهای کمتر است. مذاکرات دوطرفه مستقیم بین ایالات متحده و روسیه بهترین و تنها راه رسیدن به این مطلوب است.
دولت «بوش» اعلام کرده است تا زمانی که روسیه بخشهایی از گرجستان را اشغال کرده باشد، تعاملات عادی بین ایالات متحده و روسیه مثل قبل نخواهد بود. این نکته، نوعی ارتباط بین کشورها، که سیاستی دیرپا از زمان جنگ سرد است، را نشان میدهد که به واسطه اختلافنظر سر موضوعی (مثلاً در اینجا گرجستان) تحت تاثیر قرار میگیرد.
این موضوع استراتژی آمریکا را زیر سوال میبرد، مخصوصاً که این مشکلات در ارتباط دو طرفه با روسیه در زمانی در حال اتفاق افتادن است که روسیه در بسیاری از تعاملات دیگر آمریکا نیز نقش تعیین کننده دارد. به جای این، سیاست ایالات متحده باید این باشد که این دو کشور تا جایی که میتوانند با هم همکاری داشته باشند و در جایی که باید و شاید، اختلافنظر خود را اعلام کرده و با یکدیگر به رقابت بپردازند.
ما بایستی محدودیتهای سر راه روسیه برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی را به جای زیاد کردن، تا حد امکان کم کنیم. اینکه روسیه طبق قانونهای جهانی عمل کند و در کارهایش شفافیت داشته و مسئولیتپذیر باشد، به نفع ماست.
روسیه مستبد که در سازمانهای مدرن جهانی پذیرفته شده و عضو شده باشد راحتتر به روسیهای شفافتر و مدرنتر تبدیل خواهد شد. این موضوع در مورد گروه هشت (G8) نیز صدق میکند و بهتر است روسیه عضو G8 و در G8 آینده (که شامل چین، هند و برزیل نیز خواهد بود) بماند. هدف سیاست خارجی آمریکا بایستی این باشد که روسیه را به جای کنار گذاشتن به پایبندی به قوانین جهانی رهنمون کند.
آنچه «ریچارد نیکسون» چهل سال پیش در مورد چین گفته بود، اکنون در مورد روسیه صدق میکند: «از دید آیندهنگرانه، بضاعت این را نداریم که چین را برای همیشه خارج از خانواده کشورها نگه داشته و اجازه دهیم به رویاهای خودش به خوبی پرداخته، نفرتاش نسبت به دیگر کشورها را پرورانده و مایه تهدید همسایگانش باشد».
وزیر امورخارجه روسیه «سرگی لاورف» اظهارداشته: «ایالات متحده باید بین پروژه بالقوه گرجستاناش و شراکت بسیار گستردهترش با روسیه یکی را انتخاب کند».
این جمله نیز رابطه این دو را نشان میدهد. این رابطه قابل قبولی نیست، اما این واقعیت که «لاورف» میتواند اینطور اظهارش کند نشاندهنده این است که مسکو چه قدر حائز اهمیت و نفوذ است. در طولانیمدت، بهترین راه برای تعدیل رفتار روسیه، کاهش ثروتهایی است که از نفت وگاز حاصل روسیه میشود. سیاست روسیه در قبال گرجستان اگر قیمت نفت بشکهای 40 دلار بود، مسلماً فرق میکرد. آمریکا با کاهش مصرف و فراهم آوردن نفت و منابع جایگزین دیگر میتواند قیمتها را به این سمت و سو بکشاند. سیاست آمریکا در قبال انرژی با سیاست امنیت ملیاش درهم تنیده است.
این روند سالها و شاید چند دهه زمان ببرد. و در این مدت نباید گرجستان در این میان نادیده گرفته شود. آمریکا در حال فراهم کردن کمکهای انسان دوستانه برای گرجستان است و باید راههای دیگری برای کمک به مستحکمتر کردن دولت گرجستان پیدا کند. مذاکرات برای تخلیه گرجستان از نیروهای روسیه و جایگزینی آنها با نیروهای بینالملی حافظ صلح، ارزش دنبالکردن دارد. وارد کردن گرجستان و اوکراین به «اتحادیه اروپا» و «ناتو» موضوعی است که باید دنبال شود، اگرچه زمان انجام این کار و شرایط این عمل بایست مورد توافق دیگر اعضای اتحادیه اروپا، که روسیه نیز یکی از آنهاست، قرار بگیرد.
در نظر گرفتن منافع روسیه در سیاستگذاری خارجی آمریکا، امتیاز دادن صرف به روسیه نیست. و باعث نمیشود به مسکو «حق وتو»ای در قبال سیاستهای آمریکا داده شود. نکته این قضیه در این است که آمریکا نمیتواند در انزوا و به تنهایی در قبال گرجستان و دیگر کشورها تصمیم اتخاذ کند. ما منافع گوناگون و متنوعی داریم و روسیه -خواهی نخواهی- نقشی اساسی در روند تامین آنها دارد.
مشخص کردن دقیق منافع و اولویتبندی آنها ، اولین قدم استراتژی است. رئیسجمهور آینده آمریکا باید در مورد روسیه یک استراتژی خاص داشته باشد.