کیهان با نقل بخشی از خاطرات مرحوم حجت الاسلام والمسلمین محمدی ری شهری نوشت: در خرداد ماه سال 1360، روزی آقای غفوری، استاندار وقت خراسان، از من وقت ملاقات خواست و پس از هماهنگی، به محل سکونتم (واقع در پادگان دوشانتپه) آمد و گفت: «همراه آقای بنیصدر با هواپیما به تهران میآمدیم، هنگامی که به قله دماوند رسیدیم، بنیصدر رو به من کرد و گفت: «به ری شهری بگو: به همین روشنی که اکنون قله دماوند را مشاهده میکنیم، میبینم که عمامهات را بر گردنت انداختهاند و در خیابانهای تهران او را میگردانند».
این پیغام نشان میداد که او در جریان کودتایی علیه نظام است و اطمینان به موفقیت آن کودتا دارد، من تلفنی این ماجرا را به آقای هاشمی رفسنجانی اطلاع دادم.
گزارش پیغام بنیصدر به امام اهمیت موضوع ایجاب میکرد که هرچه زودتر پیغام بنیصدر را به اطلاع امام برسانم، به دفتر امام رفتمـ ظاهراً ـ همین وقت بود که شهید باهنر (رضوان الله تعالی علیه) نیز در دفتر امام بود و ضمن گفتوگو راجع به تغییر موضع بیت امام نسبت به بنیصدر مطالبی اظهار کرد. باری چند روزی پس از این پیغام، خدمت امام رسیدم و پیغام بنیصدر به خود را به اطلاع ایشان رساندم، اما احساس کردم که گویا امام باز هم میخواهد با او مدارا کند. آنچه در خاطر دارم این است که فرمود: «نگران نباشید اگر اصلاح نشد در نیم روزی مشکل را حل خواهم کرد».