آفتابنیوز :
آفتاب: آمریکا در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه به دنبال منافع خودش است. از ابتدا برنامه دولت بوش این بوده که با حمله به عراق، آن را به عنوان مرکز جدید توسعه و تثبیت نفوذش در منطقه در نظر بگیرد و در واقع با این هدف وارد عراق شد.
با نگاهی به آغاز بحران مشاهده میشود برنامه دولت بوش این بوده که عراق را مدلی برای کل منطقه دربیاورد. بنابراین صحبت از دموکراسیسازی منطقه کرد که شکست خورد و الان که پنج سال از حمله آمریکا به عراق میگذرد، ولی توقعات فعلی امریکا از توقعات اولیهاش در آغاز بحران و به منظور تبدیل کردن عراق به مدل دموکراسی سازی و... خیلی پایین تر آمده و حالا مجبور است نیروهایش را از عراق خارج کند.
به دو دلیل آمریکا مجبور است این کار را انجام دهد؛ نخست اینکه افکار عمومی منطقه ضدامریکاست. دوم اینکه افکار عمومی درون امریکا ضدجنگ است. حالا امریکا به عراق رفته، هزینه های زیادی را صرف جنگ در عراق کرده اما به اهداف خاصی که داشته، نرسیده است.
بنابراین الان بهترین راهکار برای آمریکا، امضای یک توافقنامه سیاسی- امنیتی است که بعد از خروج نیروهای نظامیاش از عراق که اجتناب ناپذیر است، بتواند منافع خودش را در عراق حفظ کند که این مساله باز هم به همان هدف اولیه دولت بوش یعنی حفظ منافع امریکا در منطقه برمی گردد. اکنون حفظ منافع آمریکا این است که جنگی را در عراق شروع کرده و باید آن را به جایی برساند تا منافعش حفظ شود. یعنی چه؟
یعنی منافع امریکا در عراق حفظ ثبات، جلوگیری از هرج و مرج، جلوگیری از جنگ مذهبی، جلوگیری از گسترش تروریسم و به طور کلی جلوگیری از هرج و مرج و بیثباتی منطقهای است.
بنابراین حفظ منافع ملی امریکا به این شکل یک هدف اصلی است. پس هدف دوم از توافق امنیتی، جلوگیری از رشد و نفوذ قدرت ایران است. به نظر آمریکا و متحدان محافظه کار منطقهایاش مثل حکومتهای عربی و رژیم اسرائیل، تحولات عراق باعث شده توازن قدرت به نفع ایران به هم بخورد و این از نظر آنان به ضرر ساختار امنیت منطقه است.
توافق امنیتی عراق- امریکا برای دومین بار است مطرح میشود و قبل از آن نیز یک بار مطرح شده و به هم خورده بود. اکنون از دیدگاه دولت بوش بهترین راه جلوگیری از گسترش و نفوذ قدرت ایران، انعقاد یک توافقنامه امنیتی با حکومت عراق است که از این طریق به هر حال میتوانند مواظب باشند ساختار قدرت سیاسی و امنیتی عراق را کنترل کنند. البته باید به این نکته نیز اشاره کنم که براساس وقایع اتفاق افتاده در تاریخ سیاسی- امنیتی آمریکا، هرگاه امریکا پا به کشوری میگذارد، همواره سعی میکند زیرساختها را عوض کند که در افغانستان و سایر کشورها این اتفاق روی داده است.
در واقع آمریکا هرجا که برود، آنجا را به راحتی و آسانی ترک نمیکند اما روی زیرساختهای آموزشی، فرهنگی، نظامی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی سرمایهگذاری میکند و از نخبگانی که ضدمنافع آمریکا نباشند، طرفداری میکند.
بنابراین هدف دوم جلوگیری از گسترش روزافزون نفوذ سیاسی- امنیتی ایران در ساختار قدرت و سیاست عراق است. پس در جمع بندی میتوان گفت یکی از اهداف آمریکا، حفظ منافع آمریکاست که وارد جنگ شده اما موفق نشد و حالا میخواهد از آن خارج شود و براساس آن اهدافی که جنگ را شروع کرد، یعنی مبارزه با تروریسم و... میخواهد از طریق این توافقنامه امنیتی با عراق به آنها دست یابد. که البته این توافقنامه نیز در عراق طرفدارانی دارد.
در واقع بیشتر گروههای سیاسی که در عراق هستند و اساساً از حضور آمریکا در عراق نفع میبرند، از طرفداران این توافقنامه امنیتی- سیاسی هستند زیرا آنان بر این اعتقاد هستند که وقتی نیروهای امریکایی از عراق خارج شوند، خلائی به وجود میآید که این خلاء قدرت برای منافع عراق مفید نیست.
الان که یک ارتش ملی عراقی وجود ندارد، عراقیها باید نگران باشند تحت تجاوز یک دشمن خارجی قرار نگیرند که البته این استدلال نیروهای داخلی عراق است که از این طریق باید خلاء قدرت پر شود ولی به نظر من اصرار بیشتر این نیروها برای حفظ منافع خودشان در درون ساختار قدرت عراق است.
اما در خصوص تاثیر این معاهده امنیتی آمریکا- عراق بر کشورهای مجاور و همسایه عراق میتوان گفت حضور پررنگ آمریکا در منطقه به نفع هیچکدام از حکومتهای محافظهکار فعلی در منطقه نیست چه برسد به تاسیس پایگاه های نظامی. به عنوان مثال، کشورهای حوزه خلیجفارس معضلات زیادی با حضور نیروهای نظامی امریکایی در خاک خودشان دارند که قطر و کویت از جمله این کشورها هستند.
دلیل این معضلات نیز به این مساله برمیگردد که حضور نیروهای آمریکایی، مشروعیت حکومت های محافظه کار را زیر سوال می برد. چرا؟ به این دلیل که توده مردم، حکومتهای محافظه کار منطقه را مسبب حضور آمریکا در این منطقه میدانند یعنی حکومتهای محافظه کار منطقه با جنگ عراق به آمریکاییها پایگاه دادند تا آنان به منطقه بیایند و به همین دلیل خشونت و افزایش تروریسم در منطقه نیز گسترش یافت.
حتی «باراک اوباما» کاندیدای منتخب حزب دموکرات آمریکا برای انتخابات آینده ریاست جمهوری، اخیراً در صحبتهای خود گفت آمریکا وارد منطقه شد و این امر خود به خود به دخالت در امور ملتهای منطقه انجامید که به آمریکا مربوط نمیشود پس این مساله جایگاه جهانی آمریکا را به خطر میاندازد.
به نظر من هیچ کدام از کشورهای همسایه عراق به خصوص کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نباید موافق یک قرارداد امنیتی گسترده و پررنگ بین عراق و آمریکا باشند. به این دلیل که نتیجه آن میشود تاسیس پایگاههای نظامی در منطقه که در نهایت مشروعیت حکومتها در منطقه را زیر سوال میبرد زیرا این کار نشان میدهد آنان به چتر امنیتی امریکا بیشتر وابسته میشوند و وقتی بیشتر وابسته شوند مجبورند امتیازهای بیشتری هم به آمریکا بدهند، از قبیل خرید تسلیحات مفصل و کلان، ورود سیستمهای اقتصادی کالایی و مصرفی و غیره و همچنین سازش بر سر بالا رفتن قیمت نفت.
پس با دادن امتیازهای بیشتر، مشروعیت آنان در میان سایر ملل منطقه نیز کم میشود و به همین دلیل است که حکومتهایی مثل اردن و عربستان در آغاز جنگ عراق، با حضور آمریکا در عراق همکاری کردند ولی موافقت نکردند. اما امروز کاملاً مخالف حضور متداوم امریکا در عراق هستند و میگویند امریکاییها باید از عراق خارج شوند.