پس از درگذشت تلخ مهسا امینی در ۲۵ شهریورماه و حتی قبلتر از آن واکنشها به گشتارشاد و بستری شدن وی در بیمارستان کسرا، موج اعتراضات مردمی شکل گرفت. اعتراضاتی که در ابتدا در فضای مجازی و با هشتگ #مهسا امینی آغاز شد و بعد از آن به خیابانها نیز راه پیدا کرد اما شدت مجازی آن قابل مقایسه با اتفاقات خیابانی نبود به طوریکه برخی اسم آن را «انقلاب مجازی» و یا «جنبش مجازی» گذاشتند.اعتراضات مردمی در هر هفته وارد فاز تازهای شد و هرچه از شدت خیابانی آن کم شد به قوت مجازی آن اضافه شد به طوری که اگر شما شهروندی خارج از فضای ایران و به خصوص تهران و شهرهای بزرگ باشید خیال میکنید در یک کارزار پرالتهاب جنگی به سر میبرید. از طرفی الگوریتمهای شبکههای اجتماعی نیز با کاربران به گونهای رفتار میکنند که اگر کاربری محتوای اعتراضات را از چند مرجع دنبال کند در ادامه در محاصره اخبار اعتراضات قرار میگیرد و جهان مجازی او در حلقه بسته و تودرتوی اعتراضات خیابانی گیر میکند. بررسیها نشان میدهد میزان تولید محتواهای فارسی درباره اعتراضات اخیر در بازه زمانی ۲۳ شهریور تا ۲ مهرماه در فضای مجازی ۳۲برابر مجموع همه اعتراضات دوسال گذشته در فضای شبکههای اجتماعی بودهاست. این در حالیست که تحلیل دادهها نشان میدهد رسانههای داخلی در روزهای ابتدایی در مواجهه با این خبر ضعیف عمل کردند و نتوانستند اقناع سازی درستی را انجام دهند. ایسناپلاس در این گزارش با همکاری دیتاک ۱۰ روز اول محتوای اعتراضات را بررسی کردهاست تا عملکردها را ارزیابی کند.
باز شدن پای غیر سیاسیها
بررسی جنس و طیف کاربران شبکههای اجتماعی در اعتراضات اخیر نشان میدهد که ۳۷.۳درصد کاربرانی که درباره اعتراضات اخیر تولید محتوا کردهاند پیش از این غیرسیاسی بودند و بعد از اتفاقات اخیر پایشان به تولیدات سیاسی باز شدهاست که این میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. از جمله تحریک احساسات و عواطف عمومی برای اتفاق تلخ پیشآمده. مخالفت با گشت ارشاد که پیش از این بارها درباره مخالفت و اشتباهات آن در محافل خبری گفته شده. همچنین تهییج کاربران پرفالوئر و فعال نیز یکی از رفتارهای موثر در شبکه اجتماعی بودهاست. در کنار این کشف حجاب برخی هنرمندان نیز بر شدت ماجرا اضافه کرد. همچنین طیف سلبریتیها و چهرههای مختلف در اعتراضات اخیر گستردهتر بود و بررسی محتواهای منتشر شده از سوی آن ها نشان میدهد. شکل بسیار رادیکال تری نسبت به اعتراضات گذشته داشتهاست. به طوریکه بسیاری طوری رفتار کردند که گویی دیگر به حضور و کار در ایران هیچ احتیاجی ندارند و در همین راستا دیگر همکارانشان را نیز تهییج به اعلام موضعهای رادیکال و تند میکردند. ۱۰ محتوای علی کریمی در بازه زمانی ذکر شده حدود ۱۹میلیون بازدید داشتهاست. در آخرین مورد نیز احسان کرمی که در آمریکا حضور داشت با تولید محتواهای مختلف به هنرمندان و حتی پیشکسوتان هنری کشور تاخت و از همکارانش دعوت به همراهی میکرد تا اینکه با حضورش در شبکه منوتو رسما کار در ایران را برای خودش پایان داد.
یک بمباران اطلاعاتی تمام عیار
در میان شبکههای اجتماعی توئیتر همیشه بیشترین میزان تولید محتوا را در اعتراضات داشتهاست. محتواهای توئیتری درباره مهسا امینی ۳۱.۵ برابر مجموع سایر اعتراضات در دوسال گذشته بوده است. این آمار برای اینستاگرام ۳.۴برابر و برای تلگرام ۲.۵ برابر بودهاست. آمارها میگویند ۱۳۵ میلیون توییت درباره مهسا امینی زده شدهاست که ۱۸.۹ میلیون آن توییت اصلی و باقی بازنشر است. یعنی ۸۶درصد محتواها ریتوییت شده است.
در میانه رسانههای خارج از کشور نیز BBC فارسی بیشترین فالوئر و بازدید را داشت. اما بیشترین لایک و کامنت و یا به عبارتی دیگر بیشترین واکنشهای کاربران در صفحه تلویزیون ایران اینترنشنال بوده است.
در میان رسانههای داخلی نیز صفحه خبرگزاری فارس در اینستاگرام بیشترین کامنت و فالوئر و صفحه آخرین خبر بیشترین لایک و بازدید را به خود اختصاص دادند.
اما نکته مشخص این است که فعال بودن چهرهها و رسانههای خارج از ایران بسیار چشمگیر بودهاست. به طوریکه بی بی سی فارسی در عرض دو هفته بیش از ۱۸۵۰ پست منتشر کرد. یعنی به طور میانگین روزی ۱۲۶ پست. مسیح علینژاد نیز در همین بازه زمانی ۵۴۶ پست یعی روزی ۳۷ پست منتشر کرد تا بمباران اطلاعاتی تمام عیاری باشد.
کاربران در روزهای نخست کدام سناریو را پذیرفتند؟
بعد از فوت مهسا امینی در فضای شبکههای اجتماعی دلایل مختلفی از جمله بیماری زمینهای وی مطرح شد که بازخوردهای متعددی را در شبکههای اجتماعی داشت. آمارها نشان میدهد که تنها ۴درصد از محتواهای تولیدی در دفاع از مساله بیمار بودن مهسا امینی بودهاست. ۷۰درصد محتواهای تولیدی بیمار خواندن او را یک سناریوی جدید امنیتی خواندند. ۱۴درصد روی قتل وی و ۱۱درصد هم ادعای بیماری تمسخر کردند. انتقاد از رفتار معترضان ۳درصد و انتقاد از خانواده امینی در پنهان کردن سابقه بیماری تنها یک درصد بود. این در حالیست که این آمار تا دوم مهرماه است و به نظر می رسد بعد از تولید و پخش مستندات جدی مانند سابقه تامین اجتماعی و خط دستنویس امجد امینی پدر مهسا امینی برای موافقت با انتقال محل کارش به علت بیماری دخترش و همچنین حرفهایی که قبل از فوت مهسا جلوی دوربین گفتهاست که چند روز پیش از اخبار سیما پخش شد این آمار با تغییر مواجه شده باشد و باز این سوال را پیش بیاورد که چرا رسانههای داخلی وقتی میتوانند زودتر از سناریوسازیهای بین المللی دست به انتشار مستندات نمیزنند. چون طبق بررسیهای انجام شده مصاحبههای بدون سند و کیفیت ضعیف تنظیم خبرها در روزهای اول مثل مصاحبه شخصیتهای متعدد و مطرح کردن فرضیه بیماری و اسم آوردن از بیماریهای مختلف نه تنها باعث اعتمادسازی نشده بلکه سناریوی بیمار خواندن مهسا امینی را به دلایل امنیتی تقویت کردهاست.
چه محتوایی را چه کسانی تولید کردند؟
بررسی محتواهای تولیدی در گروههای مرجع توییتری نشان میدهد تولید محتواها برای مهسا امینی را میتوان در ۸گروه دسته بندی کرد که هرکدام درصد مشخصی را به خود اختصاص دادند.
یادبود و همدردی: ۳۰درصد،فراخوان و دعوت به اعتراض:۱۷درصد، اعتراضات خیابانی در واکنش به مرگ مهسا امینی ۱۶درصد، ناامیدی از وضع موجود۱۳درصد، یادبود کشته شدگان اعتراضات ۹درصد، ضرورت اعلام برائت از نظام ۶درصد، قاتل خواندن نظام در مرگ مهسا امینی ۲درصد، و تعبیر اعتراضات به فتنههای برنامه ریزی شده ۷درصد بود که باز هم نشان از جامعیت بیشتر نارضایتیهای کاربران دارد که منجر به تولید محتواهای گسترده توسط آنها شده است.
همچنین بررسی جنس کاربرانی که در خصوص اعتراضات اخیر پیرامون مرگ مهسا امینی اظهارنظرهای توییتری داشته اند نشان میدهد. که ۴۵درصد کاربر غیرسیاسی،۴۳درصد معاند،۴درصد منتقد بودند که محتواهای منفی تولید کردند از میان حامیان نظام نیز ۷درصد محتوای مثبت و یکدرصد محتوای منفی تولید کردهاند.
ترینهای اعتراضات
بررسی پستهای منتشر شده در دو شبکه اجتماعی اینستاگرام و توییتر ترینهای تازهای را رقم زد تا شک و شبهههای زیادی را نیز مبنی بر واقعی بودن اینتراکشنهای مجازی مطرح کند. چهرههای مختلفی تلاش کردند در شبکههای اجتماعی رهبری اعتراضات مجازی را به عهده بگیرند و پستهای زیادی منتشر کردند که با واکنشهای زیادی نیز همراه بود. به طوری که حتی دوباره مساله رباتهای توییتری نیز در این اعتراضات برای بزرگنمایی هرچه بیشتر مطرح شد. در توییتر ۶ توییت اول پربازدید برای صفحه علی کریمی بود. ریپستهای چندهزارتایی علی کریمی در عرض تنها چندثانیه و همچنین گافهای کریمی در نوشتار بدون ویرایش توییتها که به نظر میرسید نوشته خودش نیست. صحت محتواهایش را تا حد بسیار زیادی زیر سوال برد. با این حال کریمی پربازدیدترین چهره فعال در توییتر در زمینه اعتراض بود.
در اینستاگرام مسیح علینژاد ۶ پست اول پربازدیدهای اعتراضات اخیر را از آن خود کرد و بعد از آن ابراهیم حامدی یا همان «ابی» خواننده لسآنجلسی و بعد یکی از پستهای بیبی فارسی پربازدید شد.
فیک بودن دنبال کنندگان چهرههای شبکههای اجتمای فعال در اعتراضات نیز یکی از بحثهای مهم روزهای اخیر است. بررسیها نشان میدهد. میزان کاربران فیک صفحات برخی از چهرههای فعال بیش از ۵۰درصد بوده است.
زنان فعالتر از مردان
بررسی ضریب نفوذ سایتهای مرجع خبری در رسانهها نشان میدهد متاسفانه ضریب نفوذ سایتهای خارج از کشور از داخلیها بیشتر بوده است. به طوریکه ایران اینترنشنال با ضریب نفوذ ۹۰ در صدر لیست ایستادهاست. بعد از آن سایت خبرگزاری ایرنا با ضریب ۹۰ و بعد از آن بی بیسی فارسی با ضریب ۸۸ و خبرگزاری ایسنا با ضریب ۸۷ در جایگاههای دوم تا چهارم ایستاده اند.
بررسی ترکیب سنی کاربران شبکه اجتماعی نشان میدهد بیشتر فعالان توییتری در بازه سنی ۲۰ تا ۳۰ سال هستند. این در حالیست که تولیدکنندگان محتوای اعتراضی در اینستاگرام را بیشتر کاربران بین ۱۰ تا ۲۰ سال تولید کرده اند. نکته جالب توجه این است که تولیدکنندگان محتوای اعتراضی در توییتر ۵۸درصد زن و در اینستاگرام ۶۲درصد زن بودهاست.
انقلاب مجازی
از همان روزهای ابتدای اعتراضات که وسعت مجازی آن غیرقابل قیاس با حقیقی بود. فعالان اینستاگرامی که در زمینه بلاگری محصولات فعال بودند. عدم فعالیت خود را اعلام کردند و از همه فروشندگان مجازی و آنلاینشاپهای اینستاگرامی خواستند آنها نیز فعالیتهای تجاری خود را متوقف کنند تا اگر نمیتوانند اعتصابهای سراسری را در فضای حقیقی و کوچه و بازار زنده نگهدارند در مجازی حتی به شکل دیکتاتوری برپا کنند. از این رو بسیاری از آنلاین شاپها حتی از ترس ریپورت و بلاک کاربران مجبور شدند صفحاتشان را تعطیل کنند. کاربران عادی نیز از انتشار هرگونه محتوای شخصی و روزمره منع میشدند به طوری که ممکن بود با حملههای مجازی صفحاتشان را از دست بدهند. اما بعد از مدتی اکانت «صدف مسائلی» یا همان «صدف بیوتی» بلاگر آرایشی خارج از ایران که این حرکت را راهانداخته بود به دلیل داشتن قراردادهای کاری فعالیت خود را از سر گرفت و تنها این فروشگاههای داخلی و حتی کسب و کارهای خانگی بودند که از این موضوع زیان دیدند.
بالا نگهداشتن چراغ اعتراضات مجازی حتی با وجود فروکش کردن اعتراضات هنوز ادامه دارد و رسانههای خارج از ایران همچنان تلاش میکنند یا به آتش درگیریها اضافه کنند و یا اعتراضات را به شکل اغراقآمیزی بزرگنمایی کنند. به طوریکه اکانت «سیما ثابت» از کارکنان شبکه ایران اینترنشنال که این روزها از فضای خبری ضد ایرانی شبیه یک اتاق جنگ رسانه ای شده، در چند وقت اخیر و محتوای توییتهایش موجب تمسخر کاربران داخل ایران قرار گرفت.
سیاوش اردلان از کارکنان بیبی سی فارسی نیز در صفحه توییتر خود خبر راهاندازی صفحه ویژه اعتراضات ایران را اعلام کرد و اینگونه نوشت:«سرویس جهانی بیبی سی با کمک همکاران بخش فارسی صفحه ویژه اعتراضات ایرات را راهاندازی کرده:پاسخ به سوالات مخاطبان، اخبار و تحلیل. برنامه های ویژه تلویزیونی و رادیویی نیز در بخش جهانی تهیه شده. به دور از هیجان و تحریف، گام به گام با اعتراضات ایران در BBC»
خلاء اطلاعرسانی درست و هدایت فضای رسانهای و تولید محتواهای مناسب و مرجعیت و نفوذ خبری همچنان یکی از ضعفهای مهم ما در داخل کشور است که باید نسبت آن آگاه بود و برای بهبود و پیشرفت آن راهکارهای رسانهای درستی به جز محدودیت دسترسی اینترنت داشت.