اعتراضات خیابانی و اتفاقات اخیری که در ایران رخ داده، پای ورزشکاران را بیش از هر زمان دیگری به میان کشیده است. درواقع بعد از مرگ مهسا امینی، واکنشهای مختلفی به رفتار گشت ارشاد شکل گرفت و بعد رفتهرفته این موضوع تبدیل به اعتراض شده و به خیابان کشیده شد. همزمان با اتفاقی که رخ داد، تعدادی از ورزشکاران مطرح ایرانی نیز در قبال این موضوع مواضع اعتراضی گرفته و واکنشهایی متفاوت در صفحات مجازی بهویژه در اینستاگرام داشتند.
علی کریمی، پیشتاز جریان رخداده در بین ورزشکاران و فوتبالیها شد. او تقریبا روزانه به موضوع مرگ مهسا امینی و البته سایر اتفاقات پرداخت و مواردی را در اینستاگرام و توییتر مطرح کرد. دیگر چهرههای مطرح ورزشی هم در روزهای نخست به بازنشر پستهای علی کریمی پرداخته یا با تگکردن او در استوریها، از این چهره ورزشی حمایت کردند. گو اینکه در ادامه مسیر همین حمایتها برایشان دردسرهایی را در پی داشت؛ عدهای مثل حسین ماهینی برای چند روز بازداشت شدند و عدهای دیگر همچون تعدادی از بازیکنان پرسپولیس و وریا غفوری با دریافت احضاریه برای پاسخگویی درباره این موضوعات فراخوانده شدند.
این ماجرا، ولی در ادامه مسیر وارد فاز جدیدتری شد؛ بعد از تذکرات اولیه، آهستهآهسته موضوع ممنوعالخروجی چهرههای ورزشی شکل گرفت. ضبط پاسپورت بازیکنان مطرح ایرانی، از راهکارهایی بود که در ادامه از سوی عدهای از مسئولان در دستور کار قرار گرفت. پرسروصداترین این اتفاقات مربوط به ضبط پاسپورت علی دایی در فرودگاه امام هنگام بازگشت از ترکیه بود. اگرچه پاسپورت علی دایی چند روز بعد توسط همان نهادی که ضبط شده بود، به او بازگردانده شد و کار به دادگاه انقلاب کشیده نشد، ولی چندین چهره دیگر درگیر چنین پروژهای شدند. تازهترین آنها، محمد موسوی، ستاره والیبال ایران است. او یکی، دو روز گذشته با انتشار تصویری که نشان میدهد پاسپورتش ضبط شده، از این نوشت که به مدت شش ماه ممنوعالخروج شده است. موسوی در روزهای گذشته یکی از چهرههای مطرحی بود که به اظهارات علیه دایی واکنش مثبت نشان داده و از او حمایت کرده است. ضبط پاسپورت فقط مختص چهرههای ورزشکار نبوده و سایر سلبریتیها، بهویژه در حوزه سینما را نیز در بر گرفته است.
نکته جدیدی که کمتر به آن توجه شده، نوعی «واکنش بیلبوردی» به اتفاقات اخیر است. علی دایی بهعنوان یکی از چهرههای سرشناس فوتبال ایران که در دنیا نیز بسیار مشهور است، چند وقتی میشود که کارش را با یکی از تأمینکنندههای گوشی همراه شروع کرده و برای آنها تبلیغ میکند. بااینحال، بیلبوردهای تبلیغاتی او طبق ادعایی که همشهری داشته، جمع شده است. نکته مهم اینکه تیزر مرتبط با همین تبلیغات هم دیگر از تلویزیون پخش نمیشود.
علی دایی به غیر از چند پست اینستاگرامی که بعد از مرگ مهسا امینی منتشر کرد، در داستان مرگ اسرا پناهی، دانشآموز اردبیلی نیز انتقادهای تندی داشته که با مخالفت جریان اصولگرا روبهرو شده است. دایی اعتقاد دارد این دانشآموز اردبیلی کشته شده، ولی رسانهها، خبرگزاریها و روزنامههای نزدیک به دولت و اصولگرایان میگویند دایی فریب خورده و بدون سند و مدرک حرف زده است. اخیرا هم که او تهدید به توقیف اموال شده و قوه قضائیه از او خواسته اگر مدرکی مبنی بر کشتهشدن این دانشآموز اردبیلی در دست دارد، ارائه کند.
علی دایی تنها چهره تبلیغاتی نیست که بیلبوردهایش از سطح شهر تهران برداشته شده است؛ طبق ادعایی که همشهری کرده، پژمان جمشیدی نیز اسیر چنین اتفاقی شده است. او که تقریبا چهرهای پرکار در عرصه تبلیغات است، بهتازگی برای یکی از کمپانیهای تولید فرش تبلیغات گستردهای میکند که تیزر این تبلیغات هم بهطور آزاردهندهای هرروز، بیش از دهها بار از طریق شبکههای تلویزیونی پخش میشد. بااینحال، جمعشدن بیلبوردهای تبلیغاتی پژمان جمشیدی از یکسو و توقف پخش تیزرهای مربوط به همین تبلیغات در تلویزیون از سوی دیگر، حساسیتها را زیاد کرده است.
نکته عجیب درباره رفتاری که با پژمان جمشیدی شده، این است که برخلاف علی کریمی (بیلبوردهای تبلیغاتی او هم مدتهاست در سطح شهر تهران جمع شده است) و علی دایی، موضع خاصی که حساسیتبرانگیز باشد، در قبال اتفاقهای اخیر نداشته است. اتفاقا پژمان جمشیدی یکی از چهرههای دوگانه شاغل در فوتبال و سینماست که از سوی بسیاری از معترضان مورد انتقاد قرار گرفته بود که چرا حمایتی از مردم نداشته است. پ
ژمان بعد از مدتها سکوت، سرانجام هفته گذشته با انتشار یک پست در اینستاگرام قسم خورد که در تیم مردم است و همیشه کنار آنها خواهد ایستاد. او البته دلیل این را که چرا در فضای مجازی سکوت کرده است، در همان پست توضیح داد. جمشیدی نوشت: «چندین سال است که از فعالیت در فضای مجازی کنار کشیدم؛ بنا بر دلایلی که دستکم برای خودم محترم است. یکی از اصلیترین دلایل این بود که دوست نداشتم از این طریق کنار مردم باشم. حس میکنم در این فضا نمیتوانم خود واقعیام باشم. بااینحال، این چند روز احساس کردم شاید این نبودن جور دیگری تعبیر شود. تصمیم گرفتم متنی بنویسم و برای آخرین بار اعلام کنم به روح مادرم و به شرفم قسم تا وقتی نفس میکشم، کنار مردمم هستم. هیچکس به اندازه من مدیون مردم نیست. مگر میشود از اتفاقات اخیر غمگین نبود. مگر میشود از اسم مهسا امینی که میتوانست خواهر همه ما باشد، خشمگین و افسرده نشد. اگر در این فضا چیزی نمیگویم و فعالیتی نمیکنم، چون خستهام، ناامیدم و تمام شادیهای اندک باقیمانده در قلبم بدل به یأس و افسردگی شده است. روزها و لحظات سختی است. قسم میخورم به جان تکتک مردم عزیز کشورم که زندگی برایم ارزشی ندارد چه برسد به اینکه بخواهم از ترس بیکاری یا مشابه آن، به مردمم پشت کنم».
حالا مشخصا همین قسمخوردنها باعث شده تا او هم در زمره دیگر سلبریتیهایی قرار بگیرد که این اواخر به دلیل حمایت از اعتراضات مشمول محدودیت شده است.
تذکر، احضاریه، بازداشت، ضبط پاسپورت و حالا پایینکشیدن بیلبوردهای تبلیغاتی؛ راهکارها علیه چهرههای مطرحی که این اواخر از اعتراضات حمایت کردهاند، مشخصا تغییراتی کرده است، ولی آنچه هنوز تغییر نداشته، جاانداختن فرهنگ گفتگو و دشمننپنداشتن همه معترضان است.