آفتابنیوز : آفتاب: برندها میتوانند منجر به خلق ایدههای جدید در مورد محصولات و خدمات شرکت شوند.
برخورداری از برندی قدرتمند در موفقیت فعالیتهای تحقیق و توسعه، راه گشا است و تصورات سازمان از آینده فعالیتها و خلاقیتها را در جهت ارزش آفرینی کسب و کار هدایت میکند.
برندهای برتر قادرند هیجانات و عواطف مصرف کنندگان خود را برانگیزند. مصرف کنندگان به این نام ها اعتماد داشته و بیش از سایر برند ها از آنها انتظار خلق ایدههای برتر و نوآوری در محصولاتشان را دارند.
نوآوری می تواند برای سازمان ها فریبنده و گمراه کننده باشد، اما برای این که ایده های نوآورانه با موفقیت به مرحله ظهور برسند باید با مدیریت برند به شیوه مقتدرانه و اثر بخش همراه باشند.
اگر چه اهمیت نوآوری برای بسیاری از کسب و کارها بدیهی به نظر می رسد در این مقاله برخی از تأثیرات نوآوری را بر ارزش افزوده کسب و کار مورد بررسی قرار می دهیم:
• نوآوری منجر به خلق محصولات و خدمات جدید و به تبع آن شکل گیری بازارهای جدید برای سازمان میشود.
• نوآوری میتواند موجب ارتقا سطح محصولات و خدمات سازمان شده و به این ترتیب منشأ ایجاد تمایز و مزیت رقابتی برای سازمان شود.
• در شرایط اشباع بازارها، نوآوری میتواند تنها راه رشد کسب و کار باشد.
• نوآوری میتواند از طریق خلق کالا یا خدمت جدید و تحریک هیجان ها وعلائق مصرف کنندگان، تقاضای آنان را افزایش داده و به این ترتیب حجم فروش و ارزش کسب و کار را ارتقا دهد.
• برند های قدرتمند به نوآوری در سازمان ها هدف می بخشند.
در عصر ما نوآوری به منزله عامل اصلی و کلیدی موفقیت کسب و کارها است و شعار مدیران موفق امروزی؛ «نوآوری یا نابودی » است. اندرز بسیاری از استادان عرصه مدیریت این است که «روح و جان کارآفرینی، نوآوری و خلاقیت است». اگر ایجاد نوآوری در کسب و کار خود را صرفا عامل سودآوری در نظر بگیریم، خطای بزرگی مرتکب شدهایم.
شرکت Apple – بهترین نمونه از شرکتی نوآور- از برند قدرتمندی برخوردار است که به خوبی توسط کارکنان و مشتریان درک شده و دارای هدف روشنی است. هدف Apple این است؛ «توسعه تکنولوژیهایی که امکان برخورداری از مزیتها و امکانات تصویری، ویدئویی و موسیقی را برای افراد فراهم میآورد».
برخورداری از این هدف روشن، نام Apple را با تعالی در عرصه طراحی و نوآوری تکنولوژیکی مترادف کرده است. به این ترتیب نام Apple به برند معروف و محبوب کارکنان و مشتریان خود، تبدیل شده است.
برخورداری از این ویژگی برای شرکت مزیتی منحصر به فرد است. کارکنانی که در زمینه تولید محصولات جدید فعالیت میکنند، دلیل محبوبیت Apple را در نزد مشتریان خود به درستی درک مینمایند. آنها انتظارات مصرف کنندگان را دانسته و ویژگیهایی را که میتواند محصول را برای آنها جذاب و شگفت آور نماید، تشخیص میدهند. قدرت این برند گرایش و جهتگیریهای خاصی را نسبت به بازار ارائه کرده و فعالیتهای نوآورانه آن را هدفمند میکند.
نگرش از برون به درون سازمان در سال 2005، همزمان با ورود iPod، سونی دریافت به جهت تمرکز فوقالعاده بر تغییر فرمت Walkman خود و تلاش برای یافتن شکل مناسب دستگاههای سبک و قابل استفاده پخش موسیقی برای جوانان و سایر اقشار جامعه از Apple عقب مانده است. اقدام سونی در آن زمان، درست و غیرقابل سرزنش به شمار میآمد.
با این حال، سونی با وجود تمام ابزارهای تحقیقات مشتری و تمامی روش های پیچیده بازاریابی و قابلیتهای تجزیه و تحلیل دادهها از مشتریان نتوانسته بود فرصت فوقالعادهای را که در ارائه یک محصول با طراحی زیبا، ساده و سبک، که به سادگی در همه جا قابل استفاده باشد شناسایی نماید و این تنها نقطه ضعف شرکت سونی بود.
در حالی که Apple با شناسایی این فرصت توانست iPod را به بازار معرفی کند و به این ترتیب نه تنها با استقبال چشمگیرجامعه مواجه شد، بلکه خوشی حاصل از دستیابی به محصولی جدید و کاملا متفاوت از گذشته را به مردم هدیه دهد.
دستگاه Apple از قابلیتهای تکنولوژیکی متفاوتی برخوردار بود اما مباحث تکنولوژیکی در حاشیه قرار داشت و مهمترین مسئله، شناسایی فرصت معرفی محصول متمایز از بازار توسط این شرکت بود.
*دبیرخانه کنفرانس برند
www.Brandconference.ir