«همین دیروز خبر آمد که برای کنکور ۱۴۰۲ بیش از ۹۶۰هزار داوطلب ثبت نام کردهاند. هرچند این تعداد تفاوت معناداری با تعداد صندلیهای خالی دانشگاهها دارد و پرواضح است که بیشتر از تعداد این صندلیها، داوطلب ورود به دانشگاه وجود دارد اما نشانه هویدای دیگر این تعداد هم رقابت بر سر دانشگاههای برتر ایران است.
چه دوست داشته باشیم چه نه، چه کنکور را مافیا بخوانیم و روند آن را ناعادلانه بدانیم و چه این آزمون را روشی معمولی برای ورود به دانشگاه محسوب کنیم باید به این نکته اعتراف کنیم که حالا سرنوشت آینده نزدیک به یک میلیون جوان گره خورده به آزمونی که چند ماه دیگر برگزار خواهد شد. اما در کنار همه این موارد آنچه بیش از خود آزمون مورد توجه قرار گرفته به شائبه تقلب در آن مربوط است.
این نکته سال گذشته حساستر شد؛ آن قدر که ماه پیش رئیس سازمان سنجش آموزش کشور در نشستی خبر داد که موضوع تقلب در کنکور همراه با تشدید مجازات برای متقلبان در کنکور خواهد بود. اما سؤال این است که این علاقه به دور زدن قوانین در آزمونی سرنوشتساز از کجا نشأت گرفته است؟ اگر رواج تقلب تا پیش از این میان دانشآموزان بوده این اتفاق حالا در دانشجویان هم رویهای معمولی به خود گرفته است. آن قدر که سال پیش رئیس وقت دانشگاه تهران گفته بود تقلب میان دانشجویان افزایش چشمگیری داشته است.
حجم بالای تقلبها به قدری بوده که او اعلام کرد: «امتحانات پایان ترم نباید ملاک گزینش دانشجویان شود!» اما افزایش تقلب در چنین سطحی چه نشانههایی دارد؟ آسیب آن در خروجی فارغالتحصیلان دانشگاهی ایران چه خواهد بود و این میل به تقلب از کجا نشأت میگیرد؟ آن هم در حالی که حالا سالهاست کارشناسان حوزه آموزش در رابطه با کاهش سطح سواد دانشجویان و دانشآموزان هشدار میدهند و انتقادهای فراوانی به کیفیت آموزش دارند.
کاهش سطح سواد عمومی محدود به قصه تقلب نیست و رواج این پدیده فقط یکی از نشانههای بیعلاقگی دانشپذیران نسبت به کسب آموزش است. محمد فاضل، کارشناس حوزه آموزش و البته مشاور پیشین وزارت آموزش عالی، است. او ریشه این موارد را به نوعی معطوف به فرهنگ تحمیلی جامعه به داوطلبان در گذشته میداند.
او به جامجم میگوید: «وقتی کسب مدرک اولویت خانوادههاست شیوه رسیدن به آن دیگر اهمیتی ندارد، چون هدف نهایی کسب مدرک دانشگاهی است، نه آن چیزی که قرار است نظام آموزش عالی به این افراد آموزش دهد.»
به باور او فروش مدارک دانشگاهی یا خرید و فروش علنی پایاننامههای دانشگاهی از نشانههای آشکار این اولویت اشتباه است.
فاضل به جام جم میگوید: «ماجرا این است که این نکته محدود به نظام آموزش عالی نیست، این نگاه تستمحور حالا در آموزش و پرورش هم از اولویت بالایی برخوردار است. به این مفهوم که هدف دانشپذیر در این حوزه تنها کسب نمره است، نه مهارت و دانشی که از طریق آموزش قرار است منتقل شود و به نوعی خانوادهها در سوق دادن دانشآموزان به تقلب نقش مهمی ایفا میکنند.»
این کارشناس حوزه آموزش معتقد است: نظام آموزشی مبتنی بر تست، سهم بالایی در افت سواد عمومی دانش آموزان و البته رغبت آنها به انجام تقلب دارد. او به جامجم میگوید: «یکی از بزرگترین آفتهای نظام سنجش دانشگاهی ما این است که دانشآموزان عموما در سالهای آخر تحصیلی بهجای این که سواد بیشتری داشته باشند، تکنیکهای موفقیت به آنها آموزش داده میشود. به این مفهوم که بدون داشتن فهم و درکی از محتوای درسی یاد میگیرند با چه تکنیکهایی میتوانند در آزمونهای تستی موفقتر باشند.»
به باور او، این شیوه بهنوعی آموزش رسمی تقلب به دانشآموزان است.»