رسیدگی به این پرونده از خرداد سال 1401 با گزارش مرگ مشکوک مرد 35 سالهای در بیمارستان آغاز شد. وقتی مأموران پلیس عازم بیمارستان شدند در تحقیقات دریافتند که از سوی دوستش به قتل رسیده است.
متهم که خودش مرد جوان را به بیمارستان منتقل کرده بود در همانجا بازداشت و به اداره آگاهی منتقل شد. وی در همان ابتدا به درگیری اعتراف کرد و گفت: مقتول دوستم بود. او از فردی طلبکار بود و فکر میکرد طلبش را من وصول کردهام اما به او نگفتهام.
هر چقدر برایش توضیح دادم که اشتباه میکند قانع نشد و روز حادثه با چاقو به خانهام آمد و با هم درگیر شدیم. او به محض ورود ضربهای به من زد و من برای دفاع از جانم با چاقویی که در آشپزخانه داشتم ضربهای به او زدم که روی زمین افتاد و پس از آن او را به بیمارستان رساندم اما یک ساعت بعد پزشکان گفتند فوت کرده است. قصد نداشتم او را بکشم و فقط از خودم دفاع کردم.
وقتی مأموران به خانه متهم رفتند هیچ اثری از خونریزی و درگیری پیدا نکردند که این موضوع سبب شد همسر متهم را به اتهام اخفای ادله جرم بازداشت کنند.
با اعترافات صریح متهم، بازسازی صحنه جرم و گزارش پزشکی قانونی، پرونده تکمیل و برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده مادر مقتول بهعنوان اولیایدم به جایگاه رفت و درخواست قصاص کرد.
پس از آن متهم با تشریح ماجرای درگیری در روز حادثه گفت: مقتول پسرعمه همسرم بود، البته ما با هم دوست بودیم. چند ماه قبل از این حادثه او از یک نفر 50 میلیون تومان طلب داشت. به من گفت کمکم کن تا پولم را وصول کنم. من با موتور کار میکردم که یک روز اتفاقی مرد بدهکار را در خیابان دیدم و او را پیش دوستم بردم.
قرار شد 50 میلیون تومان را حداکثر تا 10 روز دیگر بپردازد و برای ضمانت هم 100 میلیون تومان سفته داد، اما 4 روز بعد به یکباره دوستم با من تماس گرفت و مدعی شد من طلب 50 میلیون تومانیاش را گرفته و به او نگفتهام.
هرچه گفتم اشتباه میکنی قبول نکرد و نیم ساعت بعد در حالی که چاقویی در دست داشت وارد خانه ما شد.
من و همسر و پدرزنم که با ما زندگی میکند از دیدنش با آن وضعیت شوکه شدیم. همسرم تلاش کرد او را آرام کند اما ناگهان به سمتم حمله کرد و با چاقو ضربهای به پهلویم زد و من در حالی که فکر میکردم هر لحظه ممکن است مرا بکشد به سرعت به طرف آشپزخانه دویدم و چاقویی برداشتم و تنها میخواستم او بترسد اما چاقو به سینهاش خورد و خونریزی کرد و چند لحظه بعد هم روی زمین افتاد.
قصدی برای کشتن او نداشتم. باور کنید فقط میخواستم از خودم دفاع کنم.
پس از آن وکیل متهم به جایگاه رفت و گفت: همانطوری که موکلم توضیح داد و در گزارش پلیس هم قید شده است، هم قاتل و هم مقتول هر دو دارای سلاح سرد بودند و باید این مسأله را مدنظر قرار داد که مقتول در ابتدا ضربهای به قاتل زده و اینکه وی از قاتل قویهیکلتر بوده و میتوانسته هر لحظه خطر جانی برای موکلم ایجاد کند.
از قضات میخواهم به این موضوع توجه داشته باشند که بحث دفاع محرز است و موکلم نباید قصاص شود؛ ضمن اینکه در هیچ مرحلهای از پدرهمسر موکلم که دایی مقتول بوده و در لحظه درگیری او هم در محل حادثه حضور داشته، پرسش و تحقیقی به عمل نیامده است تا تحقیقات در خصوص دفاع مشروع محرز شود.
بعد از صحبتهای وکیل پرونده، همسر متهم که با قرار وثیقه آزاد بود به جایگاه رفت و ضمن رد اتهامش گفت: هیچ ادلهای را مخفی نکردم.
من و همسرم در حالی که لباسهایمان خونی بود مقتول را به بیمارستان رساندیم. ظاهراً پدر پیرم بعد از اینکه ما به بیمارستان رفته بودیم پارچهها و پتویی که خونی شده بود را به زباله انداخته بود، وگرنه من هیچ چیزی را مخفی نکردم.
مقتول، هم پسرعمهام بود و هم در حکم برادرم. او سالها در خانه ما زندگی میکرد و روز حادثه نیز خیلی تلاش کردم بین شوهرم و او درگیری نشود اما او مرا هل داد و به همسرم حمله کرد.
پس از اظهارات متهمان، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.