رضایت صداوسیما از این حضور در پلتفرم تلوبیون برای دیدن بازی جامجهانی، آدمی را یاد دوندهای میاندازد که تنها مسابقه میدهد و مدام رکورد خود را جابهجا میکند و از این جابهجایی خوشحال است.
یا به طور مثال افتخار کنیم که فروش ماشینهای تولیدی سایپا و ایران خودرو بیشتر از ماشینهای خارجی است و به خاطر همین جشن بگیریم و دستاوردهایمان را ردیف کنیم.
در دنیایی که رقیب حضور ندارد، پُز دادن کار حرفهای نیست. کسانی که بیرون از خانه بودند و دسترسی به تلویزیون و ماهواره نداشتند، بازی فینال جام جهانی را از این پلتفرم دیدند. انتخاب مردم دلیل مشخصی هم دارد چون، دیگر پلتفرمی نیست که این بازیها را به صورت زنده پخش کند.
انحصار پخش در اختیار صداوسیماست و مردم هم مجبور هستند برای دیدن فوتبال به شبکه سه یا تلوبیون مراجعه کنند. اگر به طور مثال در ایران تلویزیون خصوصی داشتیم و آنها هم حق پخش را میخریدند یا نه به همین فیلیمو یا نماوا اجازه پخش فوتبالها را میدادند، آن زمان بود که آمار معنا پیدا میکرد و میشد به تعداد مخاطب افتخار کرد.
همین الان که تا حدودی در عرصه سریالسازی رقابت وجود دارد با اینکه خود صداوسیما ناظر بر عملکرد شبکه نمایش خانگی است، رقبا توانستهاند مخاطبان را به سمت خود جلب کنند و در سریال سازی از تلویزیون سبقت بگیرند.
مردم حاضر هستند برای دیدن سریال این پلتفرمها هزینه کنند، اما علاقه ندارند برخی سریالهای صداوسیما را به صورت رایگان تماشا کنند. حتی بر اساس برخی نظرسنجیها مردم سریالهای شبکه نمایش خانگی را به دیدن ماهواره ترجیح میدهند.
وضعیت امروز صداوسیما حاصل انحصار است. این انحصار حتی در شنیده شدن صداها هم وجود دارد و تنها جریانی خاص میتواند در تلویزیون و رادیو حرف بزند و دیگران تنها باید نظارهگر باشند.
متاسفانه مدیران صداوسیما که در این سالها نماد دفع مخاطب شده است، میخواهند شبکههای مخاطب دار را که مردم حاضرند برای دیدنشان پول پرداخت کنند، در اختیار خود بگیرند. به قول سعدی: «تو بر اوج فلک چه دانى چیست / که ندانى که در سرایت کیست».
بهتر است اهالی صداوسیما، پیله انحصار را بشکنند و سعی کنند با ایجاد رقابت هم خود را بالا بکشند و هم کمک کنند دیگران بالا بیایند.
مردم در عصر جدید حق انتخاب دارند و خودشان انتخاب میکنند چه ببیند و کجا بروند. مبنای این دیدن و انتخاب کردن هم دو اصل جذابیت و صداقت است. دو اصلی که این روزها صداوسیما زیاد علاقهای به آنها ندارد و تنها تبدیل شده است به رسانه تفکری خاص با علایقی خاصتر.