صداوسیما یک استارتآپ تازهراهافتاده توسط مشتی جوان متخصص و خوشقریحه اما خام نیست! یک «ابرسازمان» است با میزان زیادی کارمند و مدیر و مشاور و «ابربودجه کلان» و برخوردار از رانتی همیشگی و با این همه انگار آنها نیز در «وضعیت عدم قطعیت» سر میکنند.
در بهترین حالت، میتوانی امیدوار باشی فقط یک مهران رجبی، گیرت بیاید که دستکم خودش کمی بداهه و خلاقیت دارد و شاید بتواند بار کاستیهای دیگران را یا بکشاند یا گردن بگیرد.
برنامههای شب یلدای سیما در روزهای قحطی پاییزی/زمستانی سلبریتیها چه بود؟ اینکه هرکسی تلفنش را جواب داد و حاضر شد بیاید را بیاوری پشت میز یلدا و بگویی که یکی دو ساعت هرچه به ذهنتان رسید را بیان کنید؟ اینکه اصلا برایتان مهم نباشد آدمهایی که میآورید، اصلا در پشت یک میز جمع میشوند یا نه؟ اینکه سامان گوران را بیاورید بگذارید کنار ابوالفضل پورعرب، از ذهن کدام دانشمندی تراوش کرده؟
یلدا گذشت و شما از خواب انحصار بیرون نیامدید. چشم به هم بزنید نوروز میرسد و به چندین شبکهای که میخواهند ویژهبرنامه عید داشته باشند تنها یک مهران رجبی میرسد. شما به بازار رقابتی وارد شدهاید. رقابت کردن با خودتان. بلدید بدون رانت با خاطرات سالهای بهتر خودتان رقابت کنید؟