مهران کامروا، استاد علوم سیاسی دانشگاه جورج تاون و مدیر واحد مطالعات ایران در مرکز عربی مطالعات سیاسی به بررسی تحولات سیاسی رخ داده در حاشیه کنفرانس بغداد 2 پرداخته و تاکید میکند که برای عربستان تا مادامی که یک چهره خشمگین و جنگی از ایران در عرصه جهانی و در حوزه خلیج فارس و اتحادیه اروپا جلوه داده میشود، هیچ سودی در مذاکره با ایران نخواهد بود.
بخشهایی از این گفتوگو به شرح زیر است:
فرانسه، آلمان و به طور کلی اتحادیه اروپا تا حدی سعی دارند تنش میان ایران و عربستان کمتر شود. تمایل تهران برای این کاهش تنش کمی بیشتر از ریاض است چراکه از دید عربستان الان بازگشت ایران به عرصه بینالمللی سودی برای این کشور ندارد و تا مادامی که یک چهره خشمگین و جنگی را بتوانند از ایران در عرصه جهانی و در حوزه خلیج فارس و اتحادیه اروپا جلوه دهند، هیچ سودی برایشان در مذاکره با ایران نیست.
در رابطه با ایران و عربستان مساله کاهش تنش مطرح نیست بلکه مساله این است که با وارد شدن به مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم چه منافعی برای هر دو طرف وجود دارد که در محاسبات عربستان دایره این منافع کمتر است و به همین خاطر ریاض خیلی محتاطانهتر رفتار میکند. برای مثال روایت دو پایتخت از همین دیدار اخیری که بین وزرای امور خارجه دو کشور صورت گرفته بسیار متفاوت است؛ آقای امیرعبداللهیان این دیدار را مثبت ارزیابی کردند اما وزیر امور خارجه عربستان این دیدار را کوتاه و سطحی عنوان کرده و پروتکل عادی دیپلماتیک دانسته است.
تنش و اختلاف دیپلماتیک میان ایران و کشورهای خلیج فارس یا کشورهای دیگر خاورمیانه کاملا به نفع اتحادیه اروپا و آمریکاست، جنگ به نفع آنها نیست اما مادامی که تنش و اختلاف میان ایران و همسایگانش وجود دارد، آنها میتوانند تسلیحات نظامی خود را به منطقه صادر کنند و کشورهای منطقه نیز از منافع خود در این رابطه استفاده میکنند. بنابراین دلیل برگزاری این نشست چند عامل است که همه یکدیگر را عمیقتر میکنند.
در طرف مقابل برای عراق خیلی مثبتتر است که تنش میان ایران و کشورهای غرب آسیا کاهش پیدا کند چرا که رقابت اصلی در یک کشور ثالث مثل عراق اتفاق میافتاد. در نتیجه عراق و لبنان و سوریه و همه کشورهایی که دولتهای مرکزی ضعیفی دارند به نفعشان است که تنش میان ایران و عربستان یا امارات کاهش پیدا کند.
در کشورهایی مانند لبنان، عراق، یمن و سوریه که دولت مرکزی توانایی حکومت بدون پشتیبانی بازیگران خارجی ندارد، این امر موقعیتی را برای کشورهای دیگر پدید میآورد که بطور مستقیم بیا غیرمستقیم از موقعیت استفاده کرده و منافع خودشان را در آن کشور بسط دهند. بنابراین در لبنان میبینیم که به دلیل ضعف دولت مرکزی، به عرصه رقابت شدید میان عربستان و ایران بدل شده و چند دهه است که این رقابت وجود دارد و عربستان از طریق پشتیبانیهای مالی و تجاری و ایران از طریق ایدئولوژیک تلاش میکنند گروههای موافق خودشان در این کشور را تقویت کنند و اهداف مدنظرشان را پیگیری کنند.
این موضوع درست است که مقامات عمانی و قطری رفت و آمد زیادی در ماههای اخیر به ایران داشتهاند و هر دو کشور بطور موازی اما تا حدی متفاوت یک دیپلماسی را در پیش گرفتهاند تا تنشهای ایران با غرب و کشورهای خلیج فارس کاهش پیدا کند. دو پایتخت مسقط و دوحه به نفع خودشان میبینند که ایران به عنوان یک بازیگر در عرصه سیاستهای منطقهای نقش آفرینی کند. این سیاست خارجی یک الی دو دهه اخیر قطر بوده و در عمان قدمت بالاتری دارد.
قطر و عمان مهرههای اصلی نیستند و هر دو کشور مسائل خاص خود را دارند و حتی در شورای همکاری خلیج فارس نیز اکثر اوقات وزنه سنگینی نیستند و هر زمان که شورای همکاری خلیج فارس بیانیهای علیه ایران میدهد این دو کشور نیز از آن پشتیبانی میکنند. به هر صورت کشورهایی مانند عراق، پاکستان و ترکیه که وزنههای سنگینتری هستند و خودشان در خلیج فارس نقش اصلی ندارند میتوانند نقشهای موثرتری میان ایران و عربستان داشته باشند و کشورهای اتحادیه اروپا نیز میتوانند نقش سازندهتری در حوزه مذاکرات هستهای داشته باشند.