مرد دستفروش که در یک درگیری مرتکب قتل شده ادعا کرد دچار بیماری روانی است و درخواست بخشش کرد.
متهم که مردی جوان است در منطقه بازار دستفروشی میکرد. او با وارد کردن ضربه چاقو به شکم فردی به نام سیاوش باعث مرگ پسر جوان شده است.
خرداد سال ۹۷ به ماموران کلانتری ۱۱۳ بازار خبر رسید مرد ۳۵سالهای به نام سیاوش که از ناحیه شکم چاقو خورده و زخمی شده، به بیمارستان منتقل شده است.
ساعاتی بعد خبر رسید سیاوش به خاطر خونریزی شدید جانش را از دست داده است. با مرگ مرد جوان که دستفروش بود تحقیقات وارد مرحله تازهای شد. مقتول قبل از مرگش گفت با دستفروش دیگری درگیر شده است.
با افشای این ماجرا، ماموران به ردیابی متهم پرداختند و این فرد به نام صمد را در خانهاش حوالی شرق تهران شناسایی و بازداشت کردند.
در بررسیها روشن شد صمد چند سابقه درگیری دارد و چند بار نیز به خاطر مشکل روانی در بیمارستان بستری شده است.
این مرد تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل مرد دستفروش اعتراف کرد. او گفت: سالهاست به بیماری روانی مبتلا هستم و چند بار بستری شدهام. آخرین بار ماه گذشته بود که از بیمارستان مرخص شدم و برای اینکه سرگرم باشم و درآمدی داشته باشم تصمیم گرفتم حوالی بازار دستفروشی کنم. آن روز بازار به بهانه اعتصاب ناآرام بود. من به ناآرامیها اهمیتی ندادم و مشغول دستفروشی بودم که یکباره چند مرد غریبه نزدیک شدند و از من خواستند بساطم را جمع کنم. آنها خواستند همراهشان باشم اما قبول نکردم. آنها اصرار میکردند دست از کار بکشم اما وقتی بیاعتنایی مرا دیدند به سمتم حمله کردند و مرا کتک زدند و بساط دستفروشیام را به هم ریختند.
صمد ادامه داد: خیلی عصبانی شده بودم اما سکوت کردم. سیاوش کمی آنطرفتر بساط کرده بود. او هم دستفروشی میکرد. شروع به مسخره کردن من کرد و خندید. کنترلم را از دست دادم، با چاقو به سمتش رفتم و اعتراض کردم؛ اما در یک لحظه به خاطر شدت عصبانیت چاقو را به شکمش زدم و فرار کردم.
به دنبال اظهارات این مرد و بازسازی صحنه جرم، برای او کیفرخواست صادر و پروندهاش به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه دادگاه نماینده دادستان متن کیفرخواست را خواند و مادر قربانی که تنها ولی دم بود، خواستار قصاص متهم شد.
وقتی نوبت به متهم رسید بازگو کرد: چند بار در بیمارستان روانی بستری شده بودم و آخرین بار هم به تازگی از بیمارستان ترخیص شده بودم که این ماجرا رخ داد. وقتی مردان غریبه به من حمله کردند و بساطم را به هم ریختند نتوانستم خودم را کنترل کنم. به همین خاطر وقتی دیدم سیاوش مرا مسخره میکند نتوانستم خودم را کنترل کنم و با چاقو به او ضربه زدم؛ اما واقعاً قصد کشتن او را نداشتم. حالا پشیمانم و از دادگاه و مادر مقتول درخواست گذشت دارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.