رسیدگی به این پرونده با شکایت پزشک جراحی مبنی بر آدمربایی 20 میلیارد تومانی از سوی دو مرد جوان آغاز شد. پزشک جوان زمانی که در مقابل افسر پرونده قرار گرفت، گفت: برای تغییر دکوراسیون خانهام دنبال طراح داخلی بودم که در سایت با یک آگهی مواجه شدم. تصاویری که سایت از طراحی داخلی گذاشته بود با آنچه من میخواستم یکی بود و به همین دلیل با شمارهای که داخل آگهی بود تماس گرفتم. درنهایت دو مرد جوان برای طراحی دکوراسیون داخلی خانهام آمدند و کار شروع شد.
او ادامه داد: آنها از صبح به خانهام میآمدند و کارشان را انجام میدادند و من در این میان تلفنی کارهایم را انجام میدادم؛ تماسهایی که ناخواسته از میزان تراکنشهای مالی و داراییهایم در آن صحبت میکردم. دو مرد جوان که از ماجرای پولهایم با خبر شده بودند در آخرین روز کاریشان نقشه آدمرباییام را اجرا کردند. یکی از آنها به نام شهاب، چاقویی زیر گلویم گذاشت. شهاب و همکارش از من خواستند همراه آنها بروم. خودروام در حیاط پارک بود و سوار ماشینم شدیم و به راه افتادیم.
دکتر گفت: آنها غیر از من، خانوادهام را نیز تهدید کردند و به من گفتند اگر میخواهم خانوادهام زنده بمانند باید با آنها همکاری کنم. بعد مرا مجبور کردند به رئیس بانکی که در آن حساب دارم زنگ بزنم و بگویم برای معاملهای نیاز به 20 میلیارد تومان پول دارم که باید به حسابهایی که میگویم، شبا شود.
با توجه به شناختی که رئیس بانک ازمن داشت، مبلغ را به حسابهایی که گروگانگیران گفته بودند واریز کرد.
8 ساعت گروگان بودم و درنهایت پس از واریز پول به حسابهایشان، مرا رها کردند. البته تهدید کردند که اگر به پلیس حرفی بزنم سراغم میآیند و خانوادهام نیز در خطر هستند.
بهدنبال این شکایت، تحقیقات به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران آغاز شد. مأموران به استعلام شماره تلفن شهاب و همدستش پرداختند، اما در این شاخه از تحقیقات به بنبست رسیدند.
همچنین کارآگاهان اداره آگاهی سراغ شماره حسابهایی رفتند که پول به آنها واریز شده بود. تمامی افرادی که پول دریافت کرده بودند، مدعی شدند که به درخواست شهاب، شماره حسابشان را در اختیار او قرار داده و از گروگانگیری بیخبر هستند.
با اطلاعاتی که از دوستان شهاب بهدست آمد و مدارکی که در تحقیقات کسب شد، هویت دو مرد جوان بهدست آمد. کارآگاهان پس از هماهنگیهای لازم، موفق به دستگیری شهاب شدند.
وی به آدمربایی و اخاذی اعتراف کرد و گفت: شیوع کرونا به کار و کاسبی ما هم ضرر زیادی زد. اوایل درآمدمان خیلی خوب بود اما در این سالهای اخیر، اوضاع خیلی بد شد. من کلاً آدم زیادهخواهی هستم و دلم میخواست که وضع مالی خوبی داشته باشم. چند ماه بیکار بودم تا اینکه دکتر تماس گرفت و قرار شد برای طراحی خانهاش به آنجا برویم. زمانی که راهی خانه دکتر شدیم و کارمان را شروع کردیم بعد از چند روز از صحبتهای تلفنی دکتر متوجه شدیم بسیار پولدار است و پول زیادی در حساب بانکیاش دارد، همین اعداد و ارقام بود که وسوسهمان کرد نقشه ربودن و اخاذی از او را طراحی کنیم. با 20 میلیارد تومان زندگیمان از اینرو به آنرو میشد.
همکارم پیشنهاد آدمربایی و اخاذی را داد و من هم که وسوسه شده بودم خیلی زود پذیرفتم. البته تصورش را نمیکردم دکتر از ما شکایت کند.
با خودمان گفتیم وقتی خانوادهاش را تهدید کنیم و بگوییم که بلایی سر خانوادهات میآوریم، شکایت نمیکند. پولهای دکتر را بین خودمان تقسیم کردیم و قرار شد برای مدتی هر کدام به شهری برویم تا وقتی آبها از آسیاب افتاد، برگردیم.
به دستور بازپرس حمیدرضا رستمی، تحقیقات برای دستگیری دومین عضو این آدمربایی ادامه دارد.