کد خبر: ۸۲۰۷۰
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۳۸۷ - ۰۰:۴۳
نگاهی از آمریکا به مسائل جهانی؛

سیاست خارجی اوباما؛ فرصت‌های آمریکایی

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب-ترجمه مهدی وفایی: در بهار 1977، «موناخیم بگین» به عنوان نخست وزیر اسرائیل برگزیده شد و عوض آنکه وزیر خارجه‌اش را از میان طرفدارانش در حزب «لیکود» انتخاب کند، با قرار دادن «موشه دایان»، از مخالفان جدی حزب کارگر در این مقام، تعجب همگان را بر انگیخت. جالب بودن این انتخاب از آنجا ناشی می‌شود که «دایان» نقش مهمی در فرایند سازش با مصر ایفا کرد که در نهایت به پیمان «کمپ دیوید» منجر شد. 

در پاییز 1968 «ریچارد نیکسون» به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا انتخاب شد و به‌جای آنکه وزیر خارجه‌اش را از میان حامیان و پشتیبانانش انتخاب کند ،«هنری کیسینجر» را که از حامیان رقیبش، «نلسون راکفلر» بود ،برای این مقام برگزید. این‌بار نیز این انتخاب، انتخابی مناسب برای نیکسون بود. چرا که «هنری کسینجر» در سازماندهی و برنامه‌ریزی برای ایجاد ارتباط با چین و همچنین پیمان‌های خاورمیانه و ارتباط با اتحاد جماهیر شوروی کاملا موثر بود. 

رییس جمهور منتخب آمریکا، باراک اوباما، با برگزیدن رقیب حزبی‌اش هیلاری کلینتون در مقام وزارت خارجه، به‌جای انتخاب فردی از میان حامیانش،کاری مشابه انجام داده است. که این انتخاب نیز می‌تواند، انتخابی مناسب برای او باشد. کلینتون احتمالا به اندازه «موشه دایان» و «هنری کیسینجر»، متخصص در سیاسی خارجی نیست. با این وجود مبتدی و نوآموز هم نیست. علاوه بر این ،او گروهی قدرتمند از میان حامیانش ،به‌ویژه نماینده سابق سازمان ملل، «ریچارد هولبرک» تشکیل خواهد داد. 

اما دلیل واقعی اینکه اوباما و کلینتون احتمالا از موفقیت برخوردار خواهند بود ،همان دلیلی است که تا حدودی در رسانه‌های گروهی بیان شده است. اوباما و کلینتون وضعیتی را پی می‌گیرند که با وضعیت سابق متفاوت است و رو به سوی بهبودی دارد. 

چرا که کسانی هم هستند که معتقدند، همه فعالیت‌های «جرج بوش» صدمه زدن به موقعیت آمریکا در جهان نبود. او در دو سال گذشته خودش را در مقام یک فرد واقع گرا در سیاست خارجی نشان داده است و این امر به همراه استراتژی روشن و جدیدی که در عراق پیاده شده و از آن به عنوان «خیزاب» یاد می‌شود، آمریکا را جهت یک بهبود دیپلماتیک معلق نگه داشته است، که دولت بعدی با تحقق آن اعتبار کسب خواهد کرد!

آنچه در ذیل می‌آید را بررسی کنید:
عراق باتوجه به جداول انتخاباتی ملی و محلی در سالهای 2009 و 2010 از وضعیتی برخوردار خواهد بود که می‌تواند خروج نیروها را تحت شرایطی بهتر از وضعیتی که پیش از این انتظار می‌رفت، تثبیت کند. افغانستان از اوضاع خوبی برخوردار نیست، اما «اوباما» از این امتیاز برخوردار است که می‌تواند اغلب گروه‌های نظامی عراق را به افغانستان هدایت کند. همان‌گونه که در استراتژی جدید «ژنرال پترایس» که مسئولیتش نه عراق،که به خاورمیانه‌ای بزرگتر گسترش یافته، آمده است. علاوه بر این با مذاکراتی که «جرج بوش» اخیرا با پاکستان به انجام رسانده است و در پی توافقات حاصله، آمریکا می‌تواند برای حملات هوایی علیه اهداف «القاعده» از خاک پاکستان استفاده کند و این امر القاعده را در وضعیت شکست قرار داده است. 

از نگاه برخی آمریکایی‌ها، ایران نیز با توجه به سقوط شدید قیمت نفت،در حال حاضر چالش جدی محسوب نمی‌شود. به‌زعم آنان سوریه به سمت اروپا و آمریکا جلب شده و کم کم از مدار تاثیر ایران خارج می‌شود. برخی بر این باورند که مذاکرات صلح میان اعراب-اسرائیل در طول سال 2008 اندکی پیشرفت داشته است، در حالی که گزارش مهمی در این ارتباط به چشم نمی‌خورد. بنابر این تیمی که «اوباما» تشکیل می‌دهد،موقعیت مناسبی برای دستیابی به موفقیت در اختیار دارد.
 
در واقع از نگاه آنان، در چند سال آینده، خاورمیانه در مرز تغییری مثبت و رو به جلو  قرار دارد. البته آن‌ها این‌طور فکر می‌کنند که این، با توجه به نفوذ رییس جمهور جدید آمریکا، ناشی از میزان تاثیر و رضایتی  که در داخل کشور و در ساحت بین‌المللی نسبت به او می‌تواند وجود داشته‌باشد، ایجاد خواهد شد که این امر به نوبه خود در تصمیم‌گیری در مراکزی همچون تهران و دمشق هم کاملا موثر خواهد بود.

این تلقی وجود دارد که میزان اهمیت ریاست جمهوری  آمریکا را که با افزایش استحکام در عراق همراه شده است-که از انتخاباتی دمکراتیک به انتخابات دمکراتیک دیگری گسترش خواهد یافت- نباید دست کم گرفت.

پس می‌ماند چین، روسیه و هند. میان چین و ایلات متحده آمریکا در حال حاظر بیش ازپیش روابط بهتری ایجاد شده است. با توجه به بحران اقتصادی جهان که اکنون به میزان زیادی افزایش یافته است هر کدام از این دو قدرت بزرگ اقتصادی به یکدیگر وابسته‌تر خواهند شد.

در هند،با توجه به پیمان هسته‌ای با اهمیتی که اخیرا منعقد شده است، جرج بوش میراثی از روابط گسترش یافته باقی گذاشته است و همچنین تعهد «اوباما» مبنی بر جلب روسیه،که با توقف گسترش فعالیت‌های ناتو همراه است می‌تواند نشانه‌ای برای گسترش و تحکیم روابط باشد که این امر به معنای فشار بیشتر بر ایران توسط روسیه خواهد بود-اگر چه روسیه با توجه به کاهش قیمت نفت و نیز عکس‌العمل‌های منفی از طرف جامعه جهانی نسبت به ماجراجویی در گرجستان،ضعیف شده است. 

در آمریکای جنوبی، ایالات متحده فکر می‌کند که طبق آخرین نظر سنجی‌ها، مرد قدرتمند ونزوئلا «هوگو چاوز» محبوبیت پیشین را ندارد. در حالی که او نیز با توجه به سقوط قیمت نفت ضعیف‌تر از پیش نیز شده است. اوباما می‌تواند همچنین در انتظار به پایان رسیدن حکومت «کاسترو» در کوبا و حکومت «رابرت موگابه» در زیمباوه در چهار سال آینده باشد. میانمار نیز احتمالا با پیر شدن حاکم سرسختش،«تان شو»، شکننده و ضعیف می‌شود. 

در کره شمالی که کشوری خطرناک خطاب می‌شود، «کیم جونگ دوم» به کنترل مذاکرات در جهتی ادامه می‌دهد که احتمالاً به توافقی گسترده می انجامد. 

در نتیجه از نگاه تحلیل‌گران در ایالات متحده، این همان بازاری است که خریداران کم‌کم وارد می‌شوند و این نشانه‌ای است از بهتر شدن وضع آن. این زمانی است مناسب برای هیلاری. 

نویسنده: رابرت کاپلن
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین