ورزش حرفهای ایران در دهههای گذشته با مشکلات جدیای که برگرفته از تحریم و مهاجرت بوده، دستوپنجه نرم کرده است، ولی قطعا هیچکدام از این مشکلات به پای مسابقهندادن با رقبای اسرائیلی نمیرسد. این موضوع خط قرمز دولتهای مختلف ایران بوده و ورزشکاران هم متعاقبا از رویارویی با حریفان اسرائیلی سر باز زده و میزنند.
این مورد قبلا یعنی در دهه گذشته چندان مشکلی ایجاد نمیکرد. آنها بدون اینکه نیاز به دلیل و برهان خاصی داشته باشند، قبل از رویارویی با رقبای اسرائیلی، مصدوم میشدند و محرومیتی هم دامنشان را نمیگرفت. چنین رویهای، ولی با سختگیری بیشتر کمیته بینالمللی المپیک تغییر کرد؛ دیگر مصدومیت یا تمارض به مصدومیت کارگشا نبود و باید حتما پزشک متخصص کمیته ملی المپیک یا فدراسیونهای جهانی مربوطه تشخیص میدادند و در صورت ناصادقبودن ورزشکار، محرومیت در انتظارش بود.
ازاینرو، شیوهها تغییر کرد. ورزشکاران ایرانی در رقابتهایی که احتمال میرفت در مرحلهای به یک ورزشکار اسرائیلی برخورد کنند، تعمدا بازی را میباختند تا دیگر مشکلی برای بازیکردن با ورزشکاران اسرائیلی نداشته باشند. این موضوع هم بعد از داستان مطرح «علیرضا باید ببازی»، بیش از هر زمان دیگری زیر ذرهبین قرار گرفت و کار ورزشکاران ایرانی را برای فرار از محرومیت و تعلیق دشوار کرد.
دست آخر هم که فدراسیونهای مختلف به این نتیجه رسیدند که برای جلوگیری از مشکلات احتمالی، کلا از اعزام ورزشکار یا تیم به تورنمنتی که احتمال مسابقهدادن با ورزشکار اسرائیلی در آن وجود داشت، سر باز میزدند.
این موارد اگرچه اوایل چندان اعتراضی در پی نداشت، ولی رفتهرفته صدای تعدادی از ورزشکاران و فدراسیونهای مختلف را درآورد. فدراسیون کشتی در زمان رسول خادم هشدار اصلی را صادر کرد و خواستار یافتن راهحلی دائمی برای این مشکل شد. تعدادی از ورزشکاران نیز از اینکه میدیدند با چنین رویکردی شانس رسیدن به مدالهای جهانی و المپیک را از دست میدهند، راه مهاجرت را در پیش گرفته و به کشورهای دیگری رفتند. علیرضا فیروزجا و سعید ملایی، نمونه بارز ورزشکاران مطرح ایرانی هستند که چنین کردند.
در کنار این مسائل، اتفاق جدیتری هم رخ داد و کمیته بینالمللی المپیک بهطور رسمی کمیته ملی ایران را تهدید کرد که باید به منشور پایبند باشد. آنها مسابقهندادن ایرانیها با رقبای اسرائیلی را مصداق تبعیض در ورزش توصیف کرده و از آنجا که به عدم تبعیض در منشور بینالمللی المپیک اشاره شده است، طرف ایرانی تهدید شده بود اگر این موضوع حلوفصل نشود، احتمال محرومیت و تعلیق وجود دارد. همزمان فدراسیون جهانی جودو نیز عرصه را به ورزش ایران تنگ کرد. این فدراسیون بینالمللی با اشاره به پناهندگی سعید ملایی و اظهارات او مبنی بر اینکه با توصیه مسئولان ورزش ایران از مسابقهدادن با رقبای اسرائیلی سر باز زده، حکم محرومیت سنگین چهارساله را به فدراسیون جودوی ایران تحمیل کرد و این حکم دست آخر اجرا هم شد. در کنار جودو، فدراسیونهای شطرنج و کشتی هم اخطارهای مشابهی گرفتند که در صورت تکرار چنین موضوعی، آنها نیز ممکن است با خطر تعلیق روبهرو شوند.
اگرچه رایزنیها در کمیته ملی المپیک ایران با ریاست صالحیامیری، جدیتر دنبال شد و آنها تعهد دادند به منشور المپیک پایبند هستند، ولی حساسیتهای IOC برطرف نشد و همچنان خطونشانکشیدنها ادامه داشته است. این ماجرا چند روزی هست که وارد فاز تازهتری شده است. در واقع بعد از رفتن صالحیامیری و انتخاب محمود خسرویوفا بهعنوان رئیس جدید کمیته ملی المپیک ایران، به نظر میرسد شرایط درباره مسابقهدادن با ورزشکاران اسرائیلی دستخوش تغییر شده و طبق ادعای خسرویوفا، این موضوع حتی حل شده و مشکلی پیش نمیآورد!
خسرویوفا در هفتههای گذشته سفری به سوئیس داشت تا با توماس باخ، رئیس کمیته بینالمللی المپیک دیدار کند. البته آن دیدار ظاهرا بیشتر برای بررسی شرایط موجود در ایران بوده؛ چراکه رئیس IOC درباره شایعههای مرتبط با زندانیشدن ورزشکاران در ایران و اعدام یکی، دو نفر از آنها از خسرویوفا پرسشهایی داشته است. رئیس کمیته ملی المپیک ایران هم در ادامه با سند و مدرک از آزادشدن زندانیها حرف زده و شایعه مربوط به اعدام یک ورزشکار را نیز رد کرده و خبر داده که شخص مدنظر زنده است و بدون مشکل به زندگی ادامه میدهد.
در حاشیه همین دیدار، درباره رویارویی ورزشکاران ایران با اسرائیل و سیاستهای ایران هم صحبت شده که این بار طبق ادعای خسرویوفا، این مشکل حل شده است. او درباره این موضوع گفته است: «باخ مرا دعوت کرد و سه ساعت در IOC گرداند. جلساتی هم داشتیم که یکی از آنها درخصوص قوانین منشور بود. آنها از همه کشورها میخواهند که به منشور پایبند باشند و ما هم نامه دادیم که پایبندیم. بحثهایی درخصوص اینکه چرا با فلان کشور مسابقه نمیدهید، مطرح شد که صادقانه محدودیتها را توضیح دادم و حل شد. واقعیت این است که اتفاق نظری با کمیته بینالمللی المپیک طی ۴۰ سال گذشته نداشتیم. ما همیشه موضوعاتمان را دولتی تعرف کردیم و گفتیم دولت نمیگذارد، ولی من گفتم این یک موضوع اعتقادی و مذهبی است و مربوط به دولت نیست. با این صحبت من نگاه باخ تغییر کرد».
با وجود چنین توضیحاتی، به نظر میرسد رئیس کمیته ملی المپیک ایران کمی خوشبینانه به این شرایط نگاه کرده است. اول اینکه در گذشته هرگز از سوی مسئولان ورزش ایران عنوان نشده که مسئله مسابقهندادن با ورزشکاران اسرائیلی خواست دولت است یا ارتباطی با دولت دارد؛ چهبسا که اگر چنین اعترافی صورت میگرفت، کل ورزش ایران تعلیق میشد. حتی برای مثال، در همین ماجرای دادگاه سعید ملایی، یکی از بندهای دفاعیه طرف ایرانی این بود که مردم ایران از لحاظ اعتقادی و مذهبی اسرائیل را قبول ندارند و ورزشکاران هم از آنجا که از مردم جدا نیستند، به خواست و اعتقاد خودشان از مسابقهدادن با ورزشکاران اسرائیلی سر باز میزنند و دولت یا مسئولان دولتی نقشی در این ماجرا ندارند.
اینکه چه جملهای دقیقا از سوی خسرویوفا به گوش باخ رسیده که نگاه او به این ماجرا عوض شده، موضوع دیگری است. ضمن اینکه اگر واقعا چنین باشد، پس از این به بعد نباید نگرانی و دلهرهای برای ورزشکاران، رؤسای فدراسیون و مسئولان ورزش ایران برای اعزامها وجود داشته باشد. امری که اگر رخ دهد و درست باشد، گام مهمی در حل مشکلاتی همچون محرومیت، تعلیق و مهاجرت ورزشکاران ایران برداشته است.