در حوالی اولین سالگرد تهاجم روسیه به اوکراین دیوید پترائوس با سی.ان.ان در مورد درسهای بزرگ جنگ اوکراین صحبت کرده است:
چه کسی برنده جنگ اوکراین خواهد شد؟
به گزارش سیانان، برنده جنگ قطعاً روسیه نخواهد بود. به هر حال این کشور در نبردهای کییف، سومی، چرنیهف و خارکف شکست خورده؛ و در تسخیر بقیه سواحل جنوبی اوکراین نیز ناتوان نشان داده و در این میان حتی در زمینه دستیابی به میکولایف و حتی بندر مهم اودسا هم موفق نشده است.
روسها حتی آن چیزهایی را هم که در استان خارکف به دست آورده بودند از دست دادهاند و مجبور شدهاند نیروهای خود را از غرب رودخانه دنیپرو در استان خرسون خارج کنند، چرا که اوکراینیها پل حیاتی این منطقه را غیرقابل عبور کرده و ارتباط مقر فرماندهی و سایتهای لجستیکی را با نیروهای مستقر در شرق رودخانه قطع کرده و آنها را از بقیه نیروهای روسیه جدا کردهاند.
درسهای جنگ اوکراین برای آینده جنگ چه خواهد بود؟
فکر میکنم باید بدانیم که اوکراین تعیینکننده آینده جنگ نخواهد بود. در واقع تا حد زیادی این همان چیزی است که اگر در اواسط دهه 1980 جنگ سرد داغ و ملتهب شده و به درگیری مستقیم منجر میشد ممکن بود مشابه این جنگ را در آن زمان شاهد باشیم- البته با این توضیح که طبیعتاً این درگیری با مقیاس آن زمان و سیستمهای تسلیحاتی متداول در زمان جنگ سرد روی میداد.
با این حال، ما در حال مشاهده برخی مسایلی هستیم که ممکن است آینده جنگ را رقم بزند. مثلاً در این جنگ شاهد استفاده اوکراین از پهپادهایی با برد و توان متوسط در مقام ناظران هوایی هستیم- که با شناسایی ستادها و مقرهای فرماندهی روسیه و هدف قرار دادن آنها با تسلیحات و مهمات دقیقی که آمریکا ارائه کرده است (با بردی مابین 70 تا 150 کیلومتر) روند جنگ را تغییر دادهاند.
ما همچنین شاهد نقش و تأثیر موشکهای ضدتانک و ضدهوایی پیشرفته هوشمندی هستیم که غرب در اختیار اوکراین قرار داده است. در این جنگ همچنین نقش و تأثیر استفاده هوشمندانه از موشکهای میانبرد ضد کشتی را هم دیدهایم. و البته شاهد استفاده روسها از قابلیتهای سایبری تهاجمی نیز بودهایم، که البته به موفقیتهای بزرگی منجر نشده است.
البته شاید مهمترین تفاوت این جنگ با جنگهای قبلی را بتوان در این واقعیت سراغ گرفت که ما شاهد جنگی هستیم که برای اولین بار در محضر تلفنهای هوشمند، اینترنت، و رسانههای اجتماعی و سایتهای اینترنتی در حال وقوع است.
اما، باز هم تکرار میکنم که اینها فقط نشانههایی از آینده جنگ بین قدرتهای پیشرفته هستند. در چنین جنگی سیستمهای اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی به طور غیر قابل قیاسی توانمندتر خواهند بود و مهمات دقیق بیتردید برد، سرعت و قدرت انفجاری بیشتری خواهند داشت.
آیا شکست روسیه به دلیل شکست اطلاعاتی بوده؟ یا به دلیل ضعفهای نیروهایش؟ یا به دلیلشکست فرهنگ نظامی روسیه؟ و یا شاید هم همه موارد بالا؟
تمام موارد فوق و البته یک سری موارد دیگر نیز عامل ضعف و شکست روسیه در این جنگ بودهاند. در واقع فهرست عوامل شکست طولانی است، از جمله ضعف در طراحی کمپین؛ آموزش ناکافی؛ فرماندهی، کنترل و ارتباطات ضعیف؛ انضباط ناکافی (و فرهنگی تائیدکننده جنایات جنگی)؛ تجهیزات ضعیف (از جمله منفجر شدن برجک تانکهای روسی)؛ توانایی و لجستیک ناکافی؛ ناتوانی در دستیابی به تمام قابلیتهای زمینی و هوایی؛ ساختار سازمانی ناکافی؛ کمبود افسران حرفهای؛ سیستم فرماندهی ضعیف؛ فساد فراگیر؛ و ضعف مجموعههای نظامی-صنعتی پشتیبان ارتش!
آیا دوران روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ سر آمده است؟
به هیچ وجه. روسیه هنوز ظرفیت نظامی عظیمی دارد و مطمئناً هنوز هم یک ابرقدرت هستهای است و البته هنوز و همچنان کشوری با منابع عظیم انرژی، معدنی و کشاورزی است. این کشور همچنین دارای جمعیتی حدود 145 میلیون نفری است که تقریباً دو برابر جمعیت بزرگترین کشورهای اروپایی از قبیل آلمان و ترکیه است که هر کدام حدود 80 میلیون نفر جمعیت دارند.
سال دوم یا مرحله بعدی جنگ چه تفاوتی با سال اول خواهد داشت؟
امسال شاهد چندین ویژگی جدید در این جنگ خواهیم بود که مهمترین آنها را در زمینه افزایش قابلیتهای نظامی اوکراین مشاهده خواهیم کرد؛ مثلاً در وجود تانکهای غربی و خودروهای جنگی پیادهنظام. یا مهمات دقیق دوربرد بزرگتر که توسط ایالات متحده ارائه شده و امکان حملات دقیق تا 150 کیلومتر (دو برابر برد مهمات دقیق فعلی) را فراهم میکنند. انواع مختلف سیستمهای دفاع هوایی؛ وسایل نقلیه زرهی و همچنین مقادیر زیادی مهمات از همه نوع باعث تفاوتهای دیگری در روند جنگ خواهند شد.
در سال 2003 در آغاز جنگ عراق شما یک سوال پرسروصدا پرسیدید که «به من بگو که این جنگ چگونه به پایان میرسد؟». حالا خودتان درباره جنگ اوکراین میتوانید به این سوال جواب دهید که این جنگ چگونه تمام خواهد شد؟!
فکر میکنم نتیجه این جنگ را مذاکره مشخص خواهد کرد. در واقع زمانی که پوتین تشخیص دهد که در میدان جنگ به جایی نخواهد رسید (به خصوص از آن جا که روسیه تنها در سال اول این جنگ احتمالاً چندین برابر آسیبهای نیروهای اتحاد جماهیر شوروی در نزدیک به ده سال جنگ در افغانستان را متحمل شده است)؛ در آن زمان مذاکره به عنوان راهحل مطرح خواهد شد.
همچنین زمانی که اوکراین به مرزهای توانایی خود برای مقاومت در برابر حملات موشکی و هواپیماهای بدون سرنشین رسید، طرح پیشنهادی آمریکا برای بازسازی اوکراین- طرحی کاملاً شبیه طرح مارشال- و به دست آوردن یک ضمانت امنیتی آهنین میتواند این جنگ را به نقطه پایان برساند. در این زمینه یک تضمین امنیتی کامل برای موفقیت در بازسازی و جذب سرمایهگذاری خارجی میتواند بسیار مهم باشد.