آفتابنیوز : آفتاب-صادق زیباکلام: سرانجام پس از قریب به یک سال حدس و گمان، تلویزیون فارسی بیبیسی روز چهارشنبه 25 دیماه روی آنتن رفت. این اقدام بیبیسی کاملا مغایر با نظر مسوولان در ایران بود.
از همان ابتدا که مساله به راه افتادن فرستنده تلویزیونی فارسی بیبیسی از سوی انگلیسیها مطرح شد، مسوولان در ایران بنای ناسازگاری و مخالفت با آن را گذاردند. اما مقامات لندن بدون آنکه اهمیت چندانی به مخالفت تهران بدهند، کار را دنبال کردند. ازجمله در نخستین مرحله اقدام به استخدام خبرنگار، گزارشگر، تحلیلگر سیاسی و... کردند.
از آن نقطه به بعد بود که تهران دیگر اصراری بر رعایت عرف دیپلماتیک نداشته و با لحنی تند و تهدیدآمیز در برابر اقدامات بیبیسی موضعگیری کرد. مهرماه آیتالله جنتی در خطبههای نمازجمعه نسبت به اقدامات ناروای انگلستان در ایران هشدار داد.
دو، سه هفته بعد علی کردان وزیر کشور وقت همان اتهامات را تکرار کرد و برای لندن خط و نشان کشید. در آبانماه نوبت به صفارهرندی وزیر ارشاد رسید که ابعاد گستردهتری به مناقشه داد. وزارت ارشاد در اطلاعیهای نفس راهاندازی فرستنده تلویزیونی فارسی بیبیسی را «دخالت در امور داخلی ایران» خواند.
معاونت امور مطبوعاتی و رسانهای، آقای صفارهرندی یک مرحله دیگر هم مناقشه را جلوتر برده و اقدامات مسوولان بیبیسی در دعوت به همکاری اصحاب رسانه در ایران را اقدام به برقراری ارتباطات مشکوک و غیرموجه و جذب برخی افراد «معلومالحال» دانست.
اما بیبیسی ظاهرا همچنان به تدارکات خود ادامه میداد و بالطبع همچنان بر دامنه خشم و غضب مسوولان اصولگرا افزوده میشد. در اوایل دیماه یکی از روزنامههای جدیدالتاسیس وابسته به دولت نهم با تیتر درشت صفحه اول از «جاسوسی در پوشش بیبیسی و دستگیری شماری از جاسوسان» خبر داد.
همانند سایر اخبار از این دست، پس از سر و صدا و غوغاهای اولیه، مسوولان مجبور شدند بعداً توضیح دهند که «بازداشتشدگان اساساً تبعه بریتانیا نبودند». وزیر اطلاعات محسنیاژهای هم در پاسخ به خبرنگاران که خواهان اطلاعات بیشتری درخصوص جاسوسی انگلیسیها و بیبیسی بودند پاسخ داد: «برخی سرویسهای جاسوسی ممکن است از مجاری خبرنگاران بخواهند اقداماتی انجام دهند ولی هیچ تبعه انگلیسی بازداشت نشده» که البته از حق نباید گذشت که آن اطلاعرسانی دربرگیرنده اخبار و اطلاعات بسیار مهمی درخصوص موضوع جاسوسی بیبیسی و دستگیرشدگان بود.
به راستی اشکال کار در کجا است و چرا مقامات ایرانی اینقدر نسبت به بهراه افتادن شبکه فارسی تلویزیون بیبیسی حساسیت دارند؟ از اتهام جاسوسی و دخالت در امور داخلی ایران گرفته تا اتهام همکاری با افراد معلومالحال ضدملی، مشکوک، ضدامنیتی، تا یادآوری مداخلات استعماری انگلستان، تا اتهام ایجاد نفاق و به راه انداختن تشتت قومی و مذهبی و هر تهمت و افترای دیگری که به نظرشان میرسید نثار انگلیسیها و بیبیسی کردند.
واقعیت آن است که مسوولان ایرانی نگران استقبال و روی آوردن مردم ایران به تلویزیون فارسی بیبیسی هستند. آنان بالاخص نگران روی آوردن اقشار و لایههای تحصیلکرده جامعه ایران و در سطحی گستردهتر نگران موفقیت بیبیسی در جلب مخاطب در میان فارسیزبانان تاجیکستان، افغانستان، ایرانیان حاشیه خلیجفارس و بالاخره دو، سه میلیون ایرانی که در خارج از کشور زندگی میکنند، هستند.
اتفاقاً از این بابت باید به مقامات و مسوولان ایران حق داد که نگران باشند. چرا که اتفاقاً احتمال موفقیت بیبیسی در جلب بیش از یکصد میلیون فارسیزبان خیلی هم کم نیست؛ همچنانکه تجربه تلویزیون الجزیره عربی نشان داده است.
بیبی سی فارسی البته نه «فرشته» صداقت، بی طرفی و امانتداری است (همچنان که هیچ رسانه دیگری را نمیتوان به داشتن مطلق این صفات توصیف کرد) و نه مسوولان، گزارشگران و مفسران بیبیسی هرگز ادعا کردهاند که هیچ فکر و نظری از خود ندارند و همه در چشم آنان یکسانند.
آنچه که احتمال موفقیت بیبیسی را خیلی زیاد میکند، بازمیگردد به این واقعیت تلخ که دو رقیب اصلی وی را تلویزیون ایران و VOA (صدای آمریکا) تشکیل میدهند. رقبایی که با هیچ ملاک و معیاری نمیتوان هیچکدام آنان را رقیبی جدی برای بیبیسی به حساب آورد چرا که از برخی جهات و علیرغم تفاوت بنیادی در جهانبینیشان، روش رسانهای یا پوشش خبری و تحلیلی آنان آنقدر به یکدیگر نزدیک است که به تعبیری میتوان آن دو را دو روی یک سکه دانست.
هر دوی آنان به رسانه، به خبررسانی و به اطلاعرسانی به مثابه ابزاری برای تبلیغات سیاسی، پیشبرد اهداف و اغراض ایدئولوژیک و اثبات درستی آرا و اندیشههایشان مینگرند. هر دو نگاهی پست و تحقیرآمیز به مخالفان دارند؛ هر دو کاه را کوه میکنند و کوه را هم عنداللزوم نمیبینند. هیچکدام حق و حقوقی برای مخالفانشان قائل نبوده و مخالفانشان را به راحتی مزدور، جاهل، مغرض، پست، دروغگو، نادان و ریاکار میپندارند.
هر دو خود را حقیقت مطلق و مطلق حقیقت پنداشته و اعتقاد دارند که به جز حق و حقیقت، به جز صداقت و درستی و به جز امانتداری و توجه به مردم و دیگران رسالت دیگری ندارند، در حالی که مخالفان آنان مشتی انسانهای زورگو، فریبکار و نابکار هستند.
هر دو به راحتی به دیگران و به «غیرخودیها» هر توهین و هر صفت و نکته مذموم دیگری را به راحتی نسبت میدهند و در یک کلام هیچکدام کمترین حق و حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی برای مخالفانشان قائل نیستند. البته در مورد تلویزیون خودمان از نظر سیاسی انتظار زیادی نمیرود. بالاخره رویکرد رسانهای ما باید با سایر خصوصیاتمان همخوانی داشته باشد.
اما درخصوص VOA انسان واقعاً به حیرت میافتد که یک مشت ایرانی در قلب دموکراسی در آمریکا زندگی کنند، در کنارشان CBS، NBC و CNN باشد، در کنارشان نیویورکتایمز، واشنگتنپست، هرالدتریبیون و لسآنجلستایمز باشد، آن وقت سطح برنامههای آنان به این درجه از ابتذال سیاسی و اجتماعی تنزل پیدا کند.
فیالواقع VOA از یک فرصت بینظیر و تاریخی برخوردار بود تا بتواند جای خالی یک رسانه فارسیزبان در قد و قامت CNN یا الجزیره را برای مخاطبان نخبه و تحصیلکرده ایرانی پر کند؛ خلایی که در نتیجه عملکرد ایدئولوژیک تلویزیون ایران همچنان باقی مانده بود. اما متاسفانه VOA آن فرصت تاریخی را به کل و به جزء و به اصل و به فرع از دست داد و به جای قرار گرفتن در جایگاهی قابل احترام، مطمئن، موثق، بیطرف و رسانهای متعهد، جایگاهش را تقلیل داد به روی دیگر سکه تلویزیون ایران. اخبار، تحلیلها، تفسیرها و موضعگیریهای VOA همانقدر قابل اعتماد، بیطرفانه، حرفهای و به دور از حب و بغضها و غرضورزیهای مبتذل ایدئولوژیک و سیاسی است که تلویزیونهای ایران. اخبار، تحلیلها، تفسیرها، مناظرهها، میزگردها و در یک کلام اطلاعرسانی VOA در مورد ایران و در سطحی وسیعتر پیرامون جهان اسلام، همانقدر بیطرفانه، صادقانه و قابل استناد است که اخبار و اطلاعرسانی تلویزیونهای ایران پیرامون آمریکا و مخالفان ایران.
اگر کسی علم و اطلاعی از غرب، از آمریکاییها و از اسرائیل نداشته باشد و تنها منبع خبریاش رادیو و تلویزیون ایران باشد، آنقدرها طول نمیکشد که به این باور میرسد که غرب، آمریکا و اسرائیل اگر هم تا به حال سقوط نکرده باشند، عنقریب این اتفاق خواهد افتاد و اساساً دچار تردید میشود که با این همه بحران، فساد، ظلم، خرابی و تباهی اینها چگونه تا به امروز دوام آوردهاند؟ و متقابلا اگر کسی علم و اطلاعی از ایران اسلامی نداشته باشد و منبع تغذیه اطلاعاتیاش VOA باشد، دقیقا دچار این باور میشود که جمهوری اسلامی خیلی که بتواند دوام بیاورد احتمالا تا پایان این ماه و حداکثر تا اواسط ماه آینده است.
هرکس که بهتر بتواند به ایران اسلامی توهین کند، ناسزا بگوید، اغراق کند، یک دستگیری یا بازداشت را بدل به «موج جدید دستگیریها» و یک اعدام را تبدیل به «امواج جدید و گسترده اعدامهای تازه» کند، جای بیشتر و بالاتری در VOA بهعنوان کارشناس، پروفسور، صاحبنظر، استاد دانشگاه، ایرانشناس و... پیدا میکند. همچنانکه هرکس بتواند در تلویزیون ایران فساد، تباهی، سقوط اخلاقی و معنوی، ظلم، تجاوز و در یک کلام پوکی و پوچی غرب و آمریکا را بیشتر برملا سازد کارشناسی نخبهتر و صاحبنظری عالمتر محسوب میشود.
بالاخره باید به دو ویژگی مهم و بنیادی دیگر VOA اشاره داشت. بیاعتنایی، نادیده گرفتن، توهین، تحقیر و تمسخر باورها به اعتقادات، فرهنگ و آداب و سنن مذهبی ایرانیان، فارسیزبانان و در سطحی گسترده مسلمانان.
اگر مخاطبی ایران را نشناسد و چیزی در مورد فرهنگ و تمدن آن نداند و فقط ایران و ایرانیان را از طریق VOA بشناسد، علیالقاعده به این نتیجهگیری میرسد که ایرانیان نه فرهنگ و تمدنی دارند، نه دین و آیینی، نه سنن اخلاقیای، نه اعتقادات مذهبیای و فقط تنها هنرشان تقلید حزنانگیز از ظواهر (و فقط هم ظواهر) غرب و غربیها است. انسان در عقل مقامات آمریکایی حیرت میکند که آن همه هزینه را به چه منظوری و به کدامین امید به پای VOA دارند میریزند؟
اتفاقا بیبیسی فارسی خیلی سریعتر از آنچه که تصورش میرود موفق خواهد شد. چون در برابرش نه CNN هست نه الجزیره و نه NBC. در مقابلش صدای آمریکایی است که بسیاری از ایرانیان نه برای کسب خبر یا بالا رفتن معلومات سیاسیشان به پای آن مینشینند بلکه بیشتر به منظور خالی شدن و خالی کردن عقده دلهایشان از تلویزیون ایران است که چشمان خود را بر صفحه آن زوم میکنند.
جناب آقاي دكتر از بيان روشن شما سپاسگذارم با چند ساعتي كه
براي تحقيق شخصي در مورد برنامه بي بي سي فارسي گذراندم
حدس ميزنم دستكم اين رسانه در كوتاه مدت مطابق فرمايشات شما عمل ميكند ولي بايد براي صحت وسقم بيطرفي بايد منتظر
ماند اما به طور كلي ما ايراني ها معتقديم گربه ها محض رضاي
خدا موش نميگيرند پس لطفاٌ بفرماييد به چه منظور انگليسي هاي
خسيس اينقدر گشاده دست شده اند كه روزانه 8 ساعت برنامه
مجاني تقديم ما ايرانيها كنند؟
چند روزي كه اخبار و گزارشات اين شبكه را تعقيب مي كردم متوجه شدم كه نظرات بي طرفانه تري نسبت به voa دارند.و با توجه به خبری بودن شبکه , تنوع برنامه ها,استفاده از سوژه های عامه پسند در گزارش ها و استفاده از نیرو های جوان احتمال موفقیت این شبکه را دو چندان می کند.
البته فکر می کنم آقای زیبا کلام در توضیح برنامه های voa قدری بی انصافی کردند.voa در انعکاس مطالبی که در سیمای ایران ندیده گرفته می شود فعال بوده و حداقل لنگه کفشی در بیابان حساب می شود.
راديووتلويزيون ايران وبسياري نهادهاي داخلي ديگر هم به اين نتيجه برسند كه براي ماندن وپيشرفت بايد دست به تغييرات مهم
بزنند. خداكند كه وقتي دست به تغييرات بزنند كه ديرشنده باشد.
مسلما در قرن بيست و يكم چيزي كه مخاطب رسانه را به خود جذب خواهد كرد صداقت رسانه و بيطرفي در انعكاس بدون سانسور همه وقايع و دعوت از كارشناسان از جناحها و ديدگاههاي مختلف و فراهم كردن زمينه تضارب و تقابل افكار مخالف است. چيزي كه در اين صداوسيماي ايران و آن صداي آمريكا پيدا نميشود!!!
البته از حق نگذريم صداي آمريكا تا حد زيادي از صداوسيماي جمهوري اسلامي بهتر است و شايد همين مقدار باعث جذب مخاطب آن شده باشد. مثلا گاهي كارشناس يا بينندهاي خلاف جريان كلي برنامه حرف ميزند اما در تلويزيون ايران اصلا و ابدا!! سانسور شديد پيش از رفتن هر كلمه روي آنتن...
واي به وقتي كه امثال فرزاد حسني يا عادل فردوسي پوري برخلاف نظر آقايان سوتي بدهند. هزار و يك برچسب و توهين و محو برنامه و مجري و مديران همه با هم...
اميدوارم بي بي سي مشي ميانهروي و صداقت حرفهاي پيشه كند اگرچه ايرانيهاي شاغل در صداي آمريكا ثابت كردند كه ايراني جماعت هرجا باشد طرز فكرش همان است و ميتواند در مهد دموكراسي برنامهاي كاملا ديكته شده و يكطرفه بسازد!!!
نميدانم چرا ما ايرانيها اينقدر دنيا را فقط سياه و سفيد ميبينيم... يك كمي از رسانههاي خارجي ياد بگيريم. چه عيب دارد؟
برای شما و هر کسی که بدون تعصب به زندگی می نگرد آرزوی موفقیت روز افزون دارم .
مراسم تحليف ريس جمهور آمريكا را بطور كامل از ماهواره ديدم [...] شبكه اول در بخش خبري ساعت 9 اين تغيير رياست جمهوري در آمريكا رادقيقا به اين شكل كمتر از 10 ثانيه انعكاس داد (با آمدن باراك اوباما 2٪از سهام داوجنز كاهش يافت) خوب وقتي يك مدير رده پنجم در فلان كشور آفريقايي عوض مي شود در اخبار با آب تاب ميگويند .پس بر انسان واجب ميشود راديو وتلويزيون بي بي سي را نگاه كند و جالبتر همين مراسم تحليف را تلويزيون بي بي سي بهتر از صداي آمريكا انعكاس داد
بی بی سی هم یک یک طرز تفکر را تبلیغ میکند و انسان ها عقل و هوش دارند و می توانند سره را از نا سره تشخیص بدهند
از حق نگذريم رد پاي تجربه را در تلويزيون بي بي سي ميتوان شاهد بود. چند ده سال توليد و پراكندن خبر بايد يك جايي نمود پيدا كند. اي كاش صدا و سيماي خودمان از نخبگان بيطرف ارتباطات كه نان به نرخ روز نميخورند و صادق هستند استفاده ميكرد. آنوقت آنها ميگفتند كه چگونه و با چه ترفندهايي تبليغ بكنيد كه مخاطب خودش متوجه نشود شما او را به چه سمتي هدايت ميكنيد. از صدا و سيماي خودمان كه انتظاري نيست و حالا حالا تغيير پذير نيست. اما آدم از صداي آمريكا حيران ميشود كه در بطن چه كشوري هست و چه برنامههاي آبكي و حال به هم زني توليد و پخش ميكند.
كسي نميداند ايشان كدام طرفي هستند چپ ياراست اصولگرايااصلاح طلب .طرفدار هاشمي ياخاتمي يااحمدينژاد ياميرحسين مخالف ياموافق نظام و....ايشان درمجله شهروند هم خاطراتي جالب نقل كرده بودند وگفته بودند وقتي براي اولين بار درزمان شاه دستگيرشدم باور نميكردم وازوحشت داشتم سكته ميكردم بالاخره ايشان تكليفشان رايكبار براي هميشه باهمه معلوم كنند.دريك كلام[...].!!!!!!!!!
واقعا بايد تاسف خورد كه در حاليكه خبرنگاران جمهوري اسلامي در همه كشورها با ازادي كامل در حال مخابره خبر هستند و حتي دفتر شبكه انگليسي زبان ايران( press tv) در انگليس و امريكا به صورت ازاد دفتر خبرگزاري داير كرده اند و .... چگونه همه مسئولين از ايجاد يك شبكه خبري ،هراسان شده اند و فعاليت انرا در ايران ممنوع كرده و به كساني كه با ان شبكه همكاري داشته باشند انگ جاسوسي ميزند .
واقعا ما را چه شده است ؟ چرا اينقدر به شعور و قدرت تشخيص ملت توهين ميشود ؟ مگر ميشود كه ملتي را در قرن 21 و در اين دهكده جهاني زنداني اطلاعاتي نمود و مطالب گزينش شده را با سليقه خود به انان داد؟ چرا بايد برنامه هاي كه مخاطب ميليوني دارد را به جرم شفاف سازي (برنامه نود، چراغ خاموش و ...) ،اينگونه تحت فشار قرار داد ؟ مگر در داخل مملكت ما چه ميگذرد كه نبايد ديگران از ان اگاه شوند ؟
توصيه بنده به مسئولين اينست كه حفظ و بقاي جمهوري اسلامي در گرو رو راست بودن با ملت است نه در جهل نگه داشت انان چرا كه هم دنيا عوض شده و هم سطح اگاهي اين ملت بالاتر رفته پس بهتر است كه خودمان را اصلاح كنيم نه اينه صورت مسئله را پاك كنيم.
ارزو مند مملكتي پيشرفته و اسلامي با معناي واقعي ان: ولي
من شخصا نظر خوبی نسبت به اقای زیبا کلام ندارم یکبار هم رادیوی امریکا با ایشان مصاحبه کرد که در ان مصاحبه ایشان حالتی عصبی و غیر منطقی از خود نشان دارد بطوری که اجازه حرف زدن به کسی نمی دارد اما حرفهای ایشان در رابطه با صدای امریکا درست است علت عدم موفقیت این تلویزیون این است که گردانندگان ان مخالفینی هستند که عقده های فراوان از جمهوری اسلامی دارند در نتیجه نمی توان از انها انتظار بی طرفی داشت در ضمن از افراد بی سواد و بی اطلاع از کشور به عنوان تحلیلگر استفاده می کنند در واقع این رادیو به جایی برای نان رساندن به مشتی انسانهای شکست خورده و عقده ای که به خاطر عقده از مللاهای ایران روزانه چند ساعت فحش به نظام می فرستند و خبر ندارند که با این کار مظلومیت ملا های ایران را نشان می دهند
خوشمان آمد.
اين آقاي زيبا كلام كه يك آدم معلوم الحالي است. تفكرات مشكوك سكولاريسم، مخلوط و ممزوج با فرهنگ اسلامي كه در هر زمان متناسب و در خور جلسه اش به سوداگري از آن هزينه مي كند.
در گفتار خود توازن ندارد. كه اين نشأت گرفته از زيگزاگهاي ايدئولوژيك ايشان است. در باورها سست عنصر و در پذيريش ترقي و تكنولوژي منفعل، خودباخته، زيادي شادمان است.
در استدلال هايش دچار نقصان كلمات و منطق بوده و در صورت نياز در جبران اين كمبودها از قوه قهر و خشونت نيز استفاده مي كند.
ايشان اين بار هم در پيش بيني هايشان موفق نبودند و همچنان اين شبكه فارسي زبان(مغرضانه و هدفدار در برنامه سازي با شيوه اي ملايمتر) در جذب مخاطب با وجود هزينه فراوان دچار مشكل است. حتي شنيده شده است كه ممكن است ميزان ساعات برنامه هايش از ميزان فعلي نيز كمتر شود.
موفق باشيد
"مي ميسابو از ديار يوزارسيف"
كساني كه منبع سخنان و رفتار اجتماعي آنان فقط بي بي سي فارسي است اين جملهء ملكهء انگليس را به ياد داشته باشند كه گفت:(منافع روابط را تعيين مي كند)