کد خبر: ۸۳۶۶۶
تاریخ انتشار : ۰۶ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۰:۱۸
گزارش اختصاصی آفتاب از مانیفست منتشر نشده "زیست مسلمانی"- بخش یکم

حامیان موسوی: در وضعیت زرد و قرمز قرار داریم

منشوری که در اختیار مقامات نظام قرار گرفته اما هنوز منتشر نشده است!
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب- گروه سیاسی: اگرچه تاکنون هیچ خبر تایید شده‌ای مبنی بر تمایل میر حسین موسوی به کاندیداتوری در انتخابات آینده ریاست جمهوری منتشر نشده اما مانیفستی سیاسی-راهبردی که از سوی برخی همراهان مهندس موسوی در «جمعیت توحید و تعاون» تدوین شده و برای مقامات نظام نیز ارسال گشته است، حکایت از آن دارد که مهندس موسوی و حلقه محدود همراهان و مشاورانش در پس سکوت سیاسی خود، به تأملاتی جدی در بحران‌های سیاسی و اجتماعی کشور مشغول بوده و هستند. 

علی اکبر ناطق نوری نیز در روزهای گذشته به این مانیفست اشاره کرده و در گفتگویی که روز جمعه از او منتشر شد در همین ارتباط گفت: «آقازاده مرحوم شهید بهشتی یک روزی از طرف جمعیت توحید و تعاون آ‌مد اینجا و یک جزوه قطوری هم برای من آورد و گفت که ما 30سال انقلاب را به نقد و بررسی گذاشته‌ایم. اینکه اشکالها و ناکامی‌ها کجاست. راه حل‌ها کجاست و آسیب شناسی آن چیست؟ شما بخوانید و نظر خودتان را بدهید. اصلا کاری به انتخابات نداشت. من هم گرفتم. بعد یک روز زنگ زد و گفت که مطالعه کردید؟ گفتم کارم زیاد بود ولی یک پنجشنبه، جمعه وقت گذاشتم و آ‌ن را خواندم».

ارائه این مانیفست تحلیلی و راهبردی از سوی حلقه نزدیکان مهندس موسوی در بنیاد توحید و تعاون که عنوان «الگوی زیست مسلمانی» برآن نهاده‌اند، نمایش‌گر آن است که آنها به رغم غیبت از عرصه سیاسی و برخلاف کاندیداهایی که در فعالیت‌های انتخاباتی و سیاسی خود به توضیحاتی کلی درباب «مفهوم اصلاحات» یا «بازگشت به انقلاب» بسنده کرده‌اند، دست اندرکار یک آسیب‌شناسی جدی و هدف‌مند از شرایط بحرانی حاکم بر کشور هستند.

براساس برخی اخبار و گزارش‌ها، این مانیفست درپی سلسله جلساتی تدوین شده است که این جمعیت نزدیک به میرحسین موسوی به صورت منظم ومتداوم برگزار کرده و در آن چهره‌هایی همچون «علیرضا و محمد رضا بهشتی»، «محمدرضا تاجیک»، «فرشاد مومنی»، «عباس منوچهری» و ... حضور مستمر داشته‌اند.

گفتنی است که این مانیفست به رغم نهایی شدن در پایان تابستان امسال، هنوز انتشار عمومی‌ پیدا نکرده و مشخص نیست که در صورت عدم کاندیداتوری میرحسین موسوی در انتخابات چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؛ اگرچه از دیگر سوی، به رغم اشاره‌هایی کلی به این مانیفست از سوی اعضای جمعیت توحید وتعاون، هنوز اما میرحسین موسوی شخصا هیچ اشاره‌ای به نسبت خود با این مانیفست نکرده است و مشخص نیست که این مانیفست چه ارتباطی با تحرک‌های سیاسی احتمالی او در آینده خواهد داشت!


***
از انقلاب فاصله گرفته‌ایم

از این نکات حاشیه‌ای اگر بگذریم، نویسندگان این مانیفست با اشاره به فضای ارزشی حاکم بر کشور در سالهای ابتدایی پس از انقلاب 57 و در نسبت سنجی آن شرایط با شرایط کنونی حاکم بر کشور، در مقدمه اثر خود آورده اند که: «[آن روزها] رقابت سیاسی به معنای جنگ گروه‌ها و جناح‌های سیاسی رقیب برای حضور در قدرت با تکیه بر حذف رقیب نبود، و طرد و انشقاق جامعه با توسل به ابزارهای گوناگون قدرت، سکه رایج روز نشده بود. هر روز "دگری"، "خودی" نمی‌شد و و "خودی" به "دگری" دیگر تبدیل نمی‌شد. ارزش‌ها و شعارهای شورآفرین و حماسی انقلاب به عنوان چماق و سلاح‌های سیاسی زمخت برای حذف رقیب مورد استفاده قرار نمی‌گرفتند، و در آن زمان، دیانت بر سیاست غلبه داشت».

نویسندگان این مانیفست که تاکیدی اساسی بر ضرورت «عقلانیت جمعی در برابر عقلانیت فردی» داشته‌اند همچنین گفته‌اند که «در آن روزگار [برخلاف امروز]، منافع فردی در ذیل منافع جمع قرار گرفته بود».

***
انتقاد از الگوی دولت ‌هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد

برمبنای مطالعه این مانیفست، به نظر می‌رسد که نویسندگان آن، همچنان‌که از دیدگاههای میرحسین موسوی نیز برمی‌آید، در ارائه الگوی خود نگاهی انتقادی به هر سه دوره ریاست جمهوری اکبر‌هاشمی‌ رفسنجانی، محمد خاتمی، و محمود احمدی نژاد در ایران داشته‌اند. 

آنها بر این اعتقادند که ترویج مصرف‌گرایی و فرهنگ ثروت‌اندوزی در دوران سازندگی، آزادی بدون مبنا در دوران اصلاحات، و عدالت‌گرایی شعاری و استقلال‌گرایی منجر شده به انزوا در دوره اخیر، هر یک از وجهی قابل نقد و فاقد بهره وری لازم بوده‌اند.

در بخش‌هایی از این مانیفست بدون اشاره مستقیم به دولت‌هاشمی ‌رفسنجانی اما در انتقاد از رویه حاکم بر آن دولت، آمده که «امام و مردم با تولید ثروت موافق ولی با ثروت‌اندوزی و حاکم شدن فرهنگ کاخ نشینی مخالف بودند» و در عین حال از لزوم توجه به «ثروتمندان متعهد به منافع ملی» در برابر «مرفهین بی درد» سخن به میان آمده و اعلام شده که در زمان انقلاب و پس از آن «فایده گرایی، لذت گرایی و مصرف گرایی، شکل دهنده انحصاری رفتارها، هنجارها و روابط نبودند»؛ و از اینکه به اعتقاد آنها در مقطعی، «الگوهای مصرف بی مبنا و بی هویت ملی» برخلاف آرمانهای انقلاب «به دست مدیران به اصطلاح اهل عمل و رفاه زده، به مردم و جامعه تحمیل» شده، انتقاد شده است.

نویسندگان این مانیفست بدین ترتیب بر این اعتقادند که: «آثار و شواهد و مدارک بسیار نشان می‌دهد که متاسفانه امروز با گذشت سی سال پایداری و علی‌رغم تحصیل دستاوردهای گرانقدر ملی و فراملی، از آن فضا و روندهای ارزشمند [انقلاب] فاصله جدی گرفته‌ایم و آنچه دیروز از آن پرهیز می‌کردیم امروز بر ما چیره گشته و آنچه بدان اهتمام داشتیم مورد غفلت قرار گرفته است».

با این حال به نظر می‌رسد که الگوی ارائه شده در این مانیفست خود نیز گاهی با کلی گویی‌های شعاری و صرفاً اعتراضی همراه ‌باشد واز یک صورت آرمانی غیر قابل تحقق و ناکجاآبادی سخن می‌گوید که یادآور شعارهایی از جنس «جامعه بی طبقه توحیدی» است و در کارنامه سیاسی تاریخی میرحسین موسوی نیز البته به چشم می‌آید.

به عنوان مثال در بخش‌هایی از این مانیفست، لذت گرایی و منفعت طلبی که خصوصیاتی واقعی هستند بدون درنظر گرفتن جایگاه واقعی آنها در روابط سیاسی و اقتصادی، نفی شده‌‌اند؛ در بخشی دیگر نیز با انتقاد از پیشینیان به صورتی کلی و بدون اشاره به یک سیاست عملی ملموس آمده است: «گاه از ترس آسیب رسیدن به استقلال در بسیاری از موارد انزوا را ترجیح داده‌ایم و در بسیاری از مواقع از ترس بیگانگان، پل‌های تعامل را خیلی ترسان و لرزان حفظ کرده یا برقرار کرده ایم».

***
بی توجهی دولت‌ها به ضرورت‌های گذار
در این مانیفست همچنین در توضیح چرایی حاکم شدن بحران فراگیر در مسیر توسعه ایرانی و عدم بهره وری آن، به عللی از این دست اشاره شده است: «بی اعتنایی به عقلانیت جمعی، اولویت یافتن سلیقه‌های فردی در تغییرات دوره‌ای، مقاومت‌های اعتقادی دربرابر پذیرش برنامه‌ریزی در تهیه برنامه‌های توسعه، غیر کمی ‌و غلو آمیز و غیر شفاف بودن ادبیات توسعه در کشور ما، سیاسی کردن مداوم فضا درجهت استفاده ابزاری از شعارهای انقلاب و ارزش‌های دینی برای غلبه بر حریفان در جابجایی قدرت».

یکی از نکات اساسی که در این تحقیق راهبردی به آن به عنوان آسیبی در مسیر توسعه ایرانی اشاره شده «بی توجهی به ویژگی‌های مراحل گذار در دوره‌های مختلف پسا انقلابی، پسا دفاع مقدسی، جهانی شدن» و.... است. 

آنچنانکه به اعتقاد این نویسندگان نزدیک به میر حسین موسوی ، همواره به جای توجه به ویژگی‌های گذار و گنجاندن ضرورت‌های متناسب با آن در برنامه‌ها، ما با «توسعه سلیقه‌ای» و آرمانی و غیر منطبق با «مقتضیات» زمان روبه‌رو بوده‌ایم که به همین دلیل برنامه‌های توسعه در ایران از نظر آنها همواره فاقد جدیت و بی حاصل بوده است.

آنها در همین راستا متذکر شده‌اند که عدم وجود «نقشه راه» باعث رفتن هر راه تا نیمه و رها شدن آن راه با آغاز راهی دیگر توسط قدرت جایگزین در دوره بعد شده است؛ به نوشته آنها: «از جمله نواقص در نظام مدیریت توسعه، فقدان نظریه دولت و یا مدل تقسیم کار اجتماعی و ملی برای تعیین تکلیف نقش دولت، بخش عمومی‌ غیر دولتی، بخش خصوصی و تعاونی است که باعث حذف و اضافه، ادغام، انحلال، واگذاری و بازپس گیری‌ها [در دوره‌های متوالی] درغیاب یک نقشه راه شده‌اند که فرایندهای ناموفق خصوصی‌سازی و کوچک کردن دولت از همین دست به شمار می‌آید».

آنها همچنین در توضیح علل بی توجهی به ضرورتهای گذار و عدم بهره‌وری برنامه‌ریزی‌های توسعه در ایران اصلی‌ترین موانع را «تجمیع اقتدار ناشی از منابع نفتی، رانت سابقه وابستگی به انقلاب، اسلام، نهادهای نظامی‌ و انتظامی‌ و قضایی» دانسته‌اند.


***
از عقلانیت جمعی تا دولت وحدت ملی
با این حال به نظر می‌رسد که نویسندگان این مانیفست، در پس شناخت این بحرانها، با تاکیدی که بر ضرورت عقلانیت جمعی و اسلامی‌ داشته‌اند، حامی‌الگویی سیاسی باشند که سمت وسوی آن در جهت دولت اعتدالی و الگوی وحدت ملی گروههای اسلامی‌ و پوزیسیون حکومت باشد؛ همچنانکه آنها در بخش اول مانیفست خود نیز آورده اند: «تقابل و مجادله‌های گروههای مختلف اجتماعی نیز هر از چندگاه این تصور را پیش آورده است که اگر اقتدار در کف یک گروه یا جریان فکری باشد، بر این معضل فائق می‌آیند غافل از اینکه هر اندیشه‌ای جز از راه عقلانیت جمعی به وفاق اجتماعی دست پیدا نمی‌کند و اعتدال، حاصل استقرار سامان اجتماعی ساختاریافته و متکی به رای و نظر مردم است».

نویسندگان این مانیفست همچنین معتقدند که «در غیاب عقلانیت جمعی مبتنی بر ارزش‌های دینی، تجربه‌های سعی و خطای ما نیز نتوانسته است ما را به حداقل مطلوبیت‌ها در استقرار عدالت، دستیابی به پیشرفت و خشنودی از استقلال برساند و استمرار وضعیت نابهره ور و دوام هجران رسیدن به این ارزش‌ها در جامعه به انتظار پایداری تبدیل شده است».


***
در موقعیت زرد و قرمز قرار داریم!
آنها بر این اساس، علت دوگانگی رفتارهای شهروندان ایرانی در برخورد با پدیده‌هایی همچون انتخابات که آمیزه‌ای از حضور و اعتراض است، را ناشی از همین هجران‌زدگی و نیمه کاره رها شدن بسیاری از ضرورت‌ها دانسته‌اند که البته به اعتقاد آنها این همبستگی در عین اعتراض و نارضایتی، به اعتقاد آنها «کشور را در موقعیت زرد و قرمز قرار داده است» یا به دیگر سخن: «در متن کشمکش و در انتظار گشایش». به اعتقاد نویسندگان این مانیفست منتسب به میرحسین موسوی جامعه ما در «موقعیت زرد و قرمز» کنونی، چهره‌ای بحرانی پیدا کرده که ویژگی‌های آن از این قرارند: «مستعد و ثروتمند اما نا بهره‌ور، صاحب اقتدار اما ناکارآمد، وفادار به آرمان‌ها اما ناراضی از پیشرفت، آزاد اما ناایمن، ایرانی و اسلامی ‌اما ناشفاف».

حال آیا حاکم شدن همین «موقعیت زرد و قرمز» است که باعت شده آنچنان‌که نزدیکان میرحسین موسوی می‌گویند او بیش از هرزمانی احساس خطر کند و برای نجات کشور از بحران، احساس وظیفه کند؟ آیا درنهایت اما میرحسین موسوی از انزوا و گوشه نشینی سیاسی خود که البته انتخاب خود او در دو دهه گذشته بوده است، خارج خواهد شد؟ آیا موسوی با مانیفست «توحید وتعاون» بازگشتی دوباره به عرصه سیاست خواهد داشت؟ باید منتظر ماند.

***
گزارش ادامه دارد
آفتاب در روزهای آینده گزارش‌های تکمیلی- اختصاصی خود را از بخش‌های دیگر این مانیفست 150 صفحه‌ای منتشر خواهد کرد. گفتنی است که گزارش حاضر، صرفاً به بازخوانی بخش اول این مانیفست اختصاص داشته که شامل «بررسی تجربه سی ساله جمهوری اسلامی» بوده است.

گزارش‌های بعدی، به بازخوانی مبانی نظری وفکری اعضای حلقه «توحید وتعاون»، راهکارهای پیشنهادی این حلقه سیاسی- فکری، برای برون رفت از بحران‌های حاکم بر کشور و بررسی کامیابی یا ناکامی‌ نتیجه تلاش‌های نویسندگان این مانیفست برای ارائه یک برنامه عملیاتی و اجرایی اختصاص خواهد داشت.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
-
|
۰۲:۱۰ - ۱۳۸۷/۱۱/۰۸
0
1
اميدوارم همه براي پيشرفت كشور تلاش كنند
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین