آفتابنیوز : آفتاب_ مهدی جاویدی: اینجا ایران است. فوتسال بدون اسپانسر و دوربین تلویزیونی. از سر شکمسیری به آن نگاه میشود درعوض توقعات هزار هزار است. بازیکن حلقه مفقوده معادلات است. از ملیاش گرفته تا باشگاهی. از وعده 206 گرفته تا 50هزار تومان پاداش ناقابل. عباس ترابیان حق دارد برای کمک کردن به باشگاههایش در برهوت اسپانسر چنین تصمیمی بگیرد. او دل مدیران لیگش را بدست آورده و سقف ملیپوشان را 50 میلیون و غیر ملیپوشان را 25 میلیون تومان اعلام کرده غافل از آنکه چه اتفاقاتی در راه است.
به گزارش خبرنگار ورزشی آفتاب ماجرا از این شروع شد که ارمکیش را شاید بتوان اولین شروعکننده اولین تصمیم انتحاری کمیته فوتسال نامید اما باور آن غفلت از منصوری قرچک است. منصوری برای لیگ سال آتی چیزی حدود 60درصد از بازیکنانش آزاد خواهند شد و ترس از اینکه بازیکنانش بخواهند برای تمدید رقم بالا طلب کنند دلیلی بر آن شد تا به یکباره چنین خواستهای را از کمیته فوتسال مطرح کند و تیری در تاریکی رها کند. او متعاقب آن تهدید کرد در غیر اینصورت از لیگ کنار میکشد و به این ترتیب تئوری را مطرح کرد که باشگاههایی با مشکلات مالی را هم همراه خود کرد با این شعار که وقتی خرج بالا میرود و از آن طرف توقع هوادار هم بالاتر، چطور میشود با جیب شخصی بدون پشتوانهای برای روزهای آتی پول چند صد میلیونی خرج کرد. ترابیان هم بدون در نظر گرفتن شرایط بازیکنان قبول کرد چراکه تا با فرار نکردن تیمها، دیگر این امکان وجود نداشت که خدایی نکرده مردم بگویند او نتوانست یک لیگ را اداره کند!
از بیرون ماجرا اولین منتقدان این قانون جدید سالنیبازان بودند. وقتی سال گذشته فلان مبلغ را میگرفتهاند پس چیز عجیبی نبود که اینچنین واکنشی را در قبال کاهش رقم قراردادها از خود نشان دهند. حرف فوتسالیستها این بود که این رقمها با توجه به تورم و فاصله زیادی که بین ارقام فوتسال و فوتبال وجود دارد باعث سرشکستگی سالنیبازان است. چطور میشود بازیکنان باشگاهی تیمی که عنوان چهارمی جهان را دارد معادل یکچهارم فوتبالیستهای درجه دو یا بعضا سه را بگیرند آن هم در شرایطی که فدراسیونهای این دو رشته یکی است. مگر امکان دارد بتوانند پولی کمتر از سال قبل خود دریافت کنند. اما در مقابل در کوی مدیران باشگاهها عروسی بود. آنها سرمست از به کرسی نشاندن حرف خود مقابل بازیکنان خود قدعلم کردند و با سینه سپر کردن یک آچمز اساسی به این حریفان امروز خود دادند! طی این شرایط به اصطلاح عامیانه "همینه که هست" بازیکن دیگر نمیتوانست حرف خاصی بزند و یا اگر از سر ناراحتی سروصدایی هم میکرد نیمنگاهی به آینده خود داشت. وقتی وضعیت باشگاههای داخلی این است و خارج از کشور هم نمیتواند برود چکار باید کرد.
از درون ماجرا چشمها را بسته و به فصل نقلو انتقالات سفر میکنیم. حالا بازار زیرمیزیها داغ داغ میشود. با اخباری که طی روزهای گذشته به گوش میرسد این باشگاه و آن باشگاه به بازیکنان مدنظر خود زنگ میزنند و با منتی که بر سر او میگذارند اعلام آمادگی میکنند حاضرند به خاطر در اختیار گرفتن او درصدی بیشتر از آنچه مصوب کردهاند را پرداخت کنند چراکه خودشان هم میدانند بازیکنی که سال قبل 50میلیون گرفته امسال 25 میلیون را قبول نمیکند. همینطور رقمها بالاتر میرود همان باشگاههای معروف ارقام بالاتر پیشنهاد میدهند و مدام میگویند :«این موضوع فقط بین ما باقی بماند!» و مابقی هم به دنبال آن.
میشود همانی که قبلا بود اما بیچاره آن دست از بازیکنانی که ابتدای راه هستند چون باید به همان سیاست "همینه که هست" تن در دهند تا بتواند مجال حضور پیدا کنند شاید که سالهای بعد از این قانون به ظاهر قانون فرار کنند.
عاقبت ماجرا فوتسالیستهای پرطمطراق، همانهایی که به جهان نشان دادند چقدر توانایی دارند در ایران نخواهند ماند یعنی دلیلی برای ماندن نخواهند داشت. فرار بزرگها سطح لیگ را پایین خواهد آورد و فروکش کردن سطح لیگ هم به معنای سکندری خوردن در پشتوانهشدن کوچکترها برای بزرگترهای فوتسال خواهد شد. آن فوتسالیستهایی که باید راضی باشند راضی میمانند اما حق عدهای جوان برابر قانون وضع شده پایمال خواهد شد چراکه کمیته فوتسال چطور میتواند زیرمیزیها را کنترل کند؟
البته که شکایت و شکایتکشی تیتر روزنامهها میشود و وقت آن میرسد که مشکلات بعضا مالی بین باشگاههایی که نخواستهاند همانند سایرین از غافله جذب بازیکن عقب بمانند و به زور زیرمیزی تیم خوب جمع کردهاند، عیان شود. بازیکن پولش را میخواهد و باشگاه نتوانسته کامل مطابق معاهده خود عمل کند مجبور است که حالا قانون را به رخ بکشد. بلبشویی میشود که باید نشست و دید. از مصاحبههای جنجالی این و آن تا آبروریزیهایی که برای عهدشکنان نشست کمیته فوتسال بوجود خواهد آمد.