برنامه «هماهنگ» از تولیدات مرکز موسیقی مأوا وابسته به سازمان هنری رسانهای اوج است که در قالب یک مسابقه استعدادیابی این شبها از شبکه نسیم و افق پخش میشود. با احسان خداپرست؛ قائم مقام مرکز موسیقی مأوا درباره چالشهای تولید این برنامه گفتگو کردیم.
در کنار برنامههای متعددی که از ابتدای راه اندازی مرکز مأوا تولید شده، «هماهنگ» جدیترین برنامهای است که در قالبی متفاوت از سایر تولیدات شما این روزها از تلویزیون پخش میشود. ایده ساخت این برنامه از کجا شکل گرفت؟
ابتدا در مورد پروژه «هماهنگ» مقدمهای بگویم و بعد درباره خود محصول صحبت کنیم. هر مجموعهای که درباره سرود کار میکند از مهمترین مواردی که به ذهنش میرسد مسابقه، جشنواره و امثال آن است. ما درسال ۹۵ درباره اینکه چه کاری انجام دهیم تا درباره سرود جشنوارهای داشته باشیم، خیلی فکرکردیم و دیدیم سادهترین، دم دستترین، نچسبترین و غیرجذابترین کار است. یعنی یک جشنواره برگزار میکنیم و برایش نه محصول تولید میکنیم و نه تمرین. جشنواره برگزار کردن سادهترین کاری بود که میشد انجام داد و ما این کار را نکردیم. در جشنواره از طریق یک سایت آثار را میگیریم که خلاقیتی لازم ندارند. در نهایت هم یک جایزه میدهیم و تبلیغات میکنیم و خداحافظ. ما به این بسنده نکردیم و از سال ۹۵_۹۶ مسأله استعدادیابی سرود در برنامه تلویزیونی در ذهن ما بود.
چرا الان سراغش رفتید؟
چون استعدادیابی باید زمانی اتفاق بیفتد که حداقل ۴۰ گروه جذاب در کشور داشته باشیم و بیایند و روی صحنه بخوانند، ما قصد نداشتیم پلی بک کنیم و ادا دربیاوریم. از همان موقع تصمیم گرفتیم ۳_۴ سال کار کنیم تا گروههای سرود در اجرای زنده ارتقاء پیدا کنند. اجرای زنده هم سه بخش دارد؛ اول خود محصول خوب باشد، دوم بتوانند اجرا زنده کنند و سوم اجرایشان پرفورمنس داشته باشد؛ بنابراین در این چند سال از راههای مختلف این موضوع را ترویج کردیم. محصولات خوب تولید شد و گروههای سرود شبیه آن تولید کردند. اجراهای زندهای رقم زدیم تا در بین مردم اجرا کنیم و اجرای خلاق سرود را نیز الگوسازی کردیم. در مسابقه لیگ سرود گفتیم که هر گروهی که برود و بین مردم اجرا کند اگر پلی بک کند ۱۰ امتیاز، ولی اگر زنده بخواند امتیاز بیشتری دارد. آرام آرام و گام به گام با آنها تا سال ۱۴۰۰ آمدیم تا بالاخره تصمیم گرفتیم برنامه را بسازیم.
باتوجه به مسیری که طی کردید فکر میکنید فرم الان برنامه «هماهنگ» برای مخاطب امروز که در سالهای اخیر برنامههای استعدادیابی قابل توجهی از قاب همین تلویزیون دیده جذابیت دارد؟
یک راه این بود که ما تهران بنشینیم و به گروههای سرود بگوییم بیایند و ببینیم که به چه شکل هستند. اما این کار را نکردیم و سراغ کار سختتر رفتیم که بچههای تولید در آن کار پوست انداختند. همکاران ما اول به مشهد رفتند و در ادامه ۱۴ هزار کیلومتر در نقاط مختلف ایران سفر کردند. درواقع هر گروه در شهر خودشان با هم مسابقه دادند، تا نفر اول هر شهر وارد صحنه اصلی در تهران شود. برای انتخاب اول، تیم ما ۹یا ۱۰ نقطه در کل ایران رفتند و دکور زدیم. گروهها در شهر خودشان با هم رقابت کردند. آقای اشکان کمانگری، آقای امیریل ارجمند، آقای عباس غزالی و خانم فلورا سام هم داوران مرحله انتخابی بودند.
انتخاب گروهها به چه شکل بود؟ محدودیت خاصی نداشتید؟
از تمام قومیتها دخترها و پسرها در سن ۶ تا ۱۸ سال درگیر این پروژه شدند.۸۰۰ گروه بررسی شدند و از این ۸۰۰ گروه ۱۰۰ گروه انتخاب و در ۱۰ نقطه مسابقه دادند تا ۳۶ گروه به مرحله اصلی راه پیدا کنند. اینکه یک تیم صد نفره ده نقطه بچرخد و برود صحنه خود را برپا و مسائل استانی را هماهنگ کند و مجوز محل اجرا و ... را بگیرد کار پیچیده و فوقالعاده سختی است که ما این کار را به لطف خدا انجام دادیم. در مرحله بعد هم که الان در حال ضبط آن هستیم ۳۶ گروه که رتبه آنها از بقیه گروهها بالاتر است به رقابت با هم میپردازند.
مردم سرود را بیشتر با مضامین مذهبی میشناسند، مخاطب «هماهنگ» قشر مذهبی هستند؟
ما سرود را مایه اتحاد مردم میدانیم و سرودی که باعث ایجاد شکاف شود دوست نداریم. بعضی اوقات یک حرف گفتمانی تمیز و خوب داریم و باید از گفتمان خود دفاع کنیم، ولی این دفاع نباید طوری باشد که منجر به انزجار بخش دیگری از مردم شود. ما که با مردم خودمان مشکلی نداریم؛ اگر محصولی تولید میکنیم حتی اگر حرف انقلابی داریم باید این حرف انقلابی طوری زده شود که مردم عادی را جذب کند؛ ما در برنامه «هماهنگ» کاری میکنیم که به گفته حضرت آقا همه سلایق مردم بتوانند در کنار هم بایستند. در مجموع ۳۶ گروه از بچههای انقلاب اسلامی داریم هم دختر و هم پسر. فرامتن این پروژه جدی است و همه سلایق و قومیتهای ایرانی را دربرمی گیرد. از طرفی توانستیم همخوانی دخترها را با حفظ محدودیتها داشته باشیم، نزدیک فضای حرام نشویم و در فضای موسیقی سالم گام برداریم.
محتوای سرودها چه موضوعاتی است؟
در برنامه «هماهنگ» محتوا بر فرم غلبه پیدا کرده است و فرم در اختیار محتواست. شاید یکی از حساسترین لبههای تیز موسیقی جایی است که فرم در اختیار محتوا قرار میگیرد. در برنامه «هماهنگ» محتوا به شدت بر فرم و اجرا غلبه دارد. احساس من این است که این شیوه میتواند ذائقه و سلیقه مردم را کاملاً نسبت به سرود تغییر دهد. در این کار درباره دغدغههای اجتماعی مردم، بحثهای سیاسی، عدالت، گرانی، اشتغال و ... محصول تولید شده و همه این اتمسفر میشود انقلاب اسلامی. لزوما سرود انقلابی آن نیست که بچهها میگویند ما آماده جنگ هستیم. یک بخش از سرود انقلابی آن است که میگوید آقای مسئول حواست را جمع کن؛ من نوجوان اگر خلاف کنی تو را میبینم و این میشود محصول انقلابی. یک بخش از محصول انقلابی آن است که من کاری کنم که کتابخوانی رواج پیدا کند. ما در این پروژه یک قطعه داریم به اسم «غمِ با هم نبودن» و اینکه چرا مردم ایران گاهی با هم نیستند و دو دسته میشوند. این میشود وحدت و حرف صرف انقلابی و دقیق. فکر میکنم با پخش «هماهنگ» اتفاق جدیدی در حوزه موسیقی کشور رقم خورده است.
با توجه به اینکه در سالهای اخیر برنامههای استعدادیابی مختلفی تولید شد امکانش نبود همین هدف در دل برنامههای دیگر جا بگیرد و یک برنامه استعدادیابی مجزا به سرود اختصاص نداد؟
سرود یک وسیله است در اختیار ما تا حال مردم خوب شود. امید، هویت و معنویت سه موضوعی است که در این برنامه به جامعه تزریق میشود. «هماهنگ» دربرگیرنده همه سلیقههایی است که چهارچوب جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت میشناسد و بقیه مسائل برای ما موضوعیتی ندارد. شاید گروهی آمد و مثلا درباره آداب و رسوم قدیمی کرمان سرودی خواند، این هم جزئی از هویت جمهوری اسلامی است و هویت مردمی، ملی و بومی ماست. این نگاهی متفاوت به سرود است. چون سرود است که در اختیار مردم قرار میگیرد.
چون برنامه در ابتدای راه است، شاید خیلی منصفانه نباشد که آن را نقد جدی کنیم. اما بهنظرم در این مرحله که درحال پخش است ساختار برنامه جذابیت ندارد و نمیتواند مخاطب چندانی را با خود همراه کند.
برنامههای استعدادیابی، انتخاب افراد است و شما اصلا آن را نمیبینید. چون قسمت غیرجذابی است و گروهها حرف خاصی ندارند و خود ِواقعی شان هستند. معمولا شما تکههایی به عنوان آیتم ۵دقیقهای میبینید. نمونهاش برنامه «عصر جدید» که در یک اتاق نشسته بودند و صحبت میکردند. اما ما یک خطر کردیم و به خاطر بچههای مناطق محروم گفتیم که اینها دیده شوند و میخواستیم کاری که در حال انجام بود و سفری که انجام میدادیم تبدیل به یک محصول شود. میتوانستیم با یک فضای بسیار جذاب شروع کنیم، ولی به عشق این بچهها در مرحله انتخابی به این شکل جلو رفتیم درصورتی که این میتوانست تبدیل به یک آیتم شود و در برنامهای که الان در حال تولید است ببینیم.
ما گفتیم قوت این برنامه این است که آن کسی که از اندیکا و بشاگرد میآید خودش را در تلویزیون جمهوری اسلامی ببیند. پس این تلویزیون به چه دردی میخورد؟ از نظر ما حتی گروهی که بچههای آن با دمپایی به روی صحنه میآیند و لباسهای نامرتب دارند هم حق دیده شدن دارند. جذابیت را فدای این عدالت فرهنگی در رسانه کردیم. الان بچهها چهقدر خوشحال میشوند که خودشان را در شبکه نسیم و افق میبینند.
شما درست میگویید؛ در حال حاضر آن جذابیت بصری و گاهی محتوایی چندان مطرح نیست و برنامه داورهای شکل عجیب و غریب هم ندارد. اما کدام داور حاضر میشود ۱۴ هزار کیلومتر به سفر بیاید؟ اما داوران پای پروژه ایستادند و سرما و گرما را تحمل کردند؛ با اینکه برنامه از ساعت ۹ شب تا ۴و۵ صبح ضبط میشد. کار سختی بود و به خیلی از افراد خواستیم داور باشند، ولی قبول نمیکردند به شهرستان بیایند. آن چه فعلا پخش میشود، مرحله مقدماتی است و به نظر من برای قضاوت کمی زود است؛ باید صبر کنیم و بقیه قسمتها را هم ببینیم.
انتخاب داوران برچه اساس بوده؟ چون انتخاب داور هم در جذب مخاطب نقش دارد و الان داورهای برنامه صرفا تخصصشان موسیقی نیست.
عباس غزالی از بچههای کانون حر و شاگرد سید جواد هاشمی بوده، درواقع از گروه سرودیهای قدیمی است و تا حدی موسیقی و سرود میداند. ما گشتیم تا یک نفر را پیدا کنیم که بتواند با نوجوانان ارتباط بگیرد. آقای اشکان کمانگری خواننده و جزو خوانندههای حرفهای هستند، اما هنوز آن چنان که باید معروف نشده اند. امیریل ارجمند کار موسیقی میکند و خانم فلوراسام را هم برای اینکه حرکت بچهها و میزانسن و لباس را بررسی کند انتخاب کردیم. هر کدام در حیطه خودشان نظر میدادند.
با توضیحاتی که درباره بخش اول برنامه دادید و تغییرات جالب توجهی که اشاره کردید قرار است در ادامه برنامه ببینیم، خودتان «هماهنگ» را چهقدر موفق میدانید؟ باتوجه به مسیری که برای تولید این برنامه طی کردید به آنچه میخواستید رسیدید؟
یک نکتهای در مورد مأوا و در ادامه برنامه «هماهنگ» وجود دارد. گفتم که سادهترین کار در مورد سرود برگزاری جشنواره است و اینکه تو کاری بسازی که رو باشد و همه بتوانند آن را تشخیص دهند که چه کاری انجام دادهای تا تشویقت کنند. به نظر من «هماهنگ» محصولی است که دست به فداکاری زده و میتوانست برنامهای باشد که به به و چه چه و سوت خیلی از مسئولینی که دنبال کار هستند به دنبال داشته باشد. اگر بیایی ۳۶ مرگ بر آمریکا در یک محصول بیاوری واقعاً سادهترین کار است یا ۳۶ بار مرگ بر اسرائیل بسازی؛ اصلاً کاری ندارد. یک قشر خاص از مردم این را میبینند و احتمالا تشویق میکنند، اما اثری در جامعه ندارد و کاری است که لحظهای دیده میشود و تمام.