اصغر شاهوردی نامی آشنا برای اهالی سینماست. او به عنوان نخستین صدابردار سرِ صحنه سینمای ایران شناخته میشود و در شرایطی که میتوانست در کنار فیلمهای «هامون»، «پری»، «لیلا»، «قرمز»، «باشو غریبه کوچک»، «اجارهنشینها»، «شاید وقتی دیگر»، «کیمیا»، «سارا»، «بانو»، «زیر پوست شهر» و «خانه دوست کجاست؟» آثار دیگری را هم در سابقه حرفهای خود ثبت کند، به ناگاه براثر یک حادثه خانهنشین شد.
او آذرماه سال ۱۳۸۶ وقتی که در پروژه سینمایی «چراغی در مه» مشغول کار بود، هنگام برگشت به سمت تهران در یک حادثه رانندگی دچار عارضه مغزی شد و از آن روز تا به حال زمینگیر مانده است.
درباره وضعیت این هنرمند و دغدغههای همسرش که ۱۶ سال است از او پرستاری میکند، بارها نوشتهایم. اشرف افشاری همیشه با افتخار از پرستاری کردن از همسرش میگوید و این را هم یادآوری میکند که «در سینمای ایران فقط اصغر شاهوردی و خانوادهاش هستند که گرفتار چنین مصیبتی شدهاند چون فقط شاهوردی نیست که گوشهای افتاده، خانوادهاش هم افتادهاند.»
او بارها اشاره کرده که توانایی خودش هم در طول این نزدیک به دو دهه کم شده و دیگر آن آدم سر حال و شاد سالها قبل نیست با این حال همیشه دعا میکند که طوری نشود، شرمنده شاهوردی شود.
افشاری در گفتوگویی تازه از دیدار چند وقت قبل برخی مدیران گفت و بیان کرد که یکی از مشکلات جدی این روزهای اصغر شاهوردی «خشک شدن بیش از اندازه بدنش است و نیازی که به فیزیوتراپی دارد.»
وی با قدردانی از کسانی که پیگیریهایی را برای کمک به بهبود شرایط این هنرمند انجام میدهند، ازجمله مدیرعامل صندوق اعتباری هنر، بیان کرد: قول مساعدی برای گرفتن وام گرفتهام و باید فیزیوتراپی جدیتر انجام شود چون به دلیل خشکی بدن، حتی جابجا کردن شاهوردی سخت شده و شرایط برای خود من هم از نظر فیزیکی دشوار شده است.
همسر اصغر شاهوردی که پیشتر هم از شرایط روحی نامساعد خود و خانوادهاش پس از گذشت سالها از این اتفاق تلخ صحبت کرده بود، از تنگتر شدن عرصه و بههمریختگی اوضاع و احوال روحی خودش میگوید که گاهی روزگار را برایش سخت میکند؛ با این حال او دست از مراقبت نمیکشد و بدون اینکه کلامی بگوید یا گلهای کند، میتوان ناگفته شنید که چقدر چشم انتظار دیدار دوستان و همکارانی است که شاید اصغر شاهوردی را فراموش کردهاند و نمیدانند که حتی یک تماس تلفنی، چه روحیه مثبتی به این هنرمند و خانوادهاش میبخشد.