مسلم علیپور ـ نوازنده کمانچه و خواننده ـ درباره عمل پلیبک در کنسرتهای موسیقی بیان میکند: اجرای موسیقی باید یک امر دوطرفه باشد؛ زیرا زمانی که هنرمندان موسیقی کنسرت برگزار میکنند، ایجاد ارتباط با مخاطب، برایشان از اهمیت بالایی برخوردار است که خود این اتفاق به تمرکز بالایی نیاز دارد.
او ادامه میدهد: در مقابل هم مخاطب به تماشای یک کنسرت مینشیند، دوست دارد با آنچه که میشنود ارتباط برقرار کند و شاهد یک اجرای زنده باشد؛ زیرا اگر قرار بر پلیبک باشد، میتواند بدون اینکه پرداخت هزینه کند همان آهنگ را در ماشین بشنوند. ولی زمانی که پلیبک صورت میگیرد، این ارتباط دوطرفه صورت نمیگیرد و انتظار مخاطبان برآورده نمیشود.
این هنرمند عنوان میکند که چندین بار از تهیهکنندگان کنسرتهای پاپ شنیده که، چون نوازنده حرفهای ندارند، نوازندگان روی استیج دکور هستند و موسیقی که پخش میشود پلیبک است، ولی با این حال متولیان امر، موسیقی که این افراد ارائه میدهند را حمایت میکنند؛ اگرچه که داعیهدار حمایت از موسیقی سنتی و نواحی هستند.
علیپور در همین زمینه مواردی که برای خودش پیش آمده را مطرح میکند و میگوید: بارها قصد برگزاری کنسرت در شهرستانها را داشتهایم که برای اخذ مجوز دو هفته معطل شدهایم، اگرچه که کنسرتهای پاپ طی دو روز مجوز برگزاری کنسرت را دریافت میکنند. برگزاری کنسرت برای حوزه موسیقی نواحی و سنتی، خیلی دشوارتر از فعالان پاپ است؛ چون اسپانسر نداریم و باید هزینهها را از جیب خودمان پرداخت کنیم، با این حال حتی سالنها را به ما گرانتر اجاره میدهند و کافی است طرفداران کمی سر و صدا کنند، سریعا کنسرت را لغو و یا خودمان را ممنوعالفعالیت میکنند.
این نوازنده کمانچه همچنین با تأیید این پرسش که آیا پلیبک تقلب است، بیان میکند که وزارت فرهنگ باید کارشناسان و منتقدانی را در کنسرتهای موسیقی پاپ بفرستد تا حقیقی بودن کنسرتهای این افراد را بررسی کند نه اینکه منتظر بمانند که آیا کسی در کنسرتهای ما دستمالش را بالا میبرد یا خیر.
او همچنین بیان میکند که «شاید بهتر باشد بهجای برگزاری کنسرتهایی که پلیبک میکنند، کنسرتهایی را با حضور دیجیهای موسیقی برگزار کنند؛ زیرا اینگونه هم مخاطب از حضور در کنسرت لذت میبرد و هم اینکه به همان مقدار یا بیشتر فروش بلیت خواهند داشت.»
در ادامه این مسئله را عنوان میکنیم که وقتی ویدیوهایی از پلیبک بودن کنسرتها در فضای مجازی وایرال میشود، قیاسها به سمت اجراهای خارجی میرود؛ البته که در برخی از آن کنسرتها هم پلیبک صورت میگیرد، ولی شاید به این صورت باشد که خواننده همزمان با موسیقی پلیبک، میخواند.
علیپور توضیح میدهد: من تا به حال در کنسرتهای آنها پلیبک ندیدهام. اما از آنجا که در ایران همه چیز را وارونه متوجه میشویم، احتمالا این برداشت اشتباه به این دلیل بوده که خوانندگان و بعضا نوازندگان با وجود تحرک، همچنان اجرایی هماهنگ را ارائه دادهاند و این موجب برداشت اشتباه «پلیبک» از کنسرتهای آنها شده است.
او درباره افرادی که در برگزاری کنسرت دست به پلیبک میزنند، میگوید: چنین افرادی معمولا برحسب اتفاق یا داشتن ویژگیهای ظاهری خاص برای مخاطب، وارد عرصه موسیقی و اجرا میشوند، ولی ماندگاری آنها دوامی ندارد؛ زیرا موسیقی را آکادمیک دنبال نکردهاند و خودشان هم گاهی میگویند که مثلا آرایشگر بودهاند و برحسب تصادف به این مسیر وارد شدهاند.
«شاید برخی بر این باور باشند که ارزش هنری یک خواننده بسته به کیفیت و خلاقیت کار استودیویی او است نه اجرای زنده و کنسرت صرفا محل تجدید دیداری است بین هنرمند و مخاطبانش.»
او درباره این عقیده، عنوان میکند: در چنین مواردی، نسخه استودیویی کیفیت لازم را دارد، ولی چه عیبی دارد که آن کیفیت را در اجرای زنده هم به نمایش بگذارند. مهم نیست که کیفیت اجرای زنده همانند اجرای استودیویی باشد؛ زیرا این امر همانند این است که تلاش شود یک فیلم سینمایی را با همان کیفیت روی صحنه تئاتر اجرا کرد اگرچه نمیتوان آن کیفیتی که در فیلم ارائه داده شده را روی صحنه هم ارائه داد.
او ادامه میدهد: شاید دلیل چنین عقیدهای این باشد که در ضبط استودیویی از بهترین نوازندگان استفاده شود، ولی همان نوازندگان بنابر دلایلی مانند تازه کار بودن خواننده حاضر به اجرای زنده با او نشوند و اینگونه نتوانند همان کیفیت را به صورت زنده ارائه دهند. همچنین افرادی که چنین عقیدهای دارند شاید ضبط استودیویی را خیلی دستکاری کرده باشند و در صورت اجرای زنده مخاطبان آنها ریزش کند.
علیپور در همین راستا به ذکر یک مثال میپردازد و میگوید: زمانی که اساتید موسیقی ایرانی کاری را در استودیو ضبط و تنظیم میکردند، همان کیفیت را روی صحنه نیز به اجرا میگذاشتند. البته ممکن است که مقداری در صدابرداری اشکالاتی بوده باشد، ولی اجرا آنقدر پرقدرت بود که مخاطب خیلی متوجه این امر نشود.
این هنرمند درباره آینده پلیبک میگوید: به نظرم این ماجرا زیاد دوام نمیآورد؛ زیرا با نقدهایی که صورت میگیرد، مخاطب آگاه میشود.
مسلم علیپور کمانچه را در هفت سالگی نزد پدر خود، فرج علیپور آموخت و اولین کنسرتش را از سنین کودکی در ١١ سالگی اجرا کرد.
او همراه گروههای متعددی در ایران و کشورهای مختلفی مانند آلمان، فرانسه، ایتالیا، سوئد، نوروژ، هلند، دانمارک، بلژیک، انگلیس و ... به روی صحنه رفته است.
علیپور سابقه همکاریهای متعددی با گروه «تال» به عنوان نوازنده و سرپرست گروه، گروه «سیمرغ» به آهنگسازی حمید متبسم و خوانندگی همایون شجریان، ارکستر سمفونیک ایران، صدا و سیما به عنوان آهنگساز، خواننده و نوازنده، گروه «خنیا» به سرپرستی پری ملکی، عبدالحسین مختاباد گروه رودکی، پرواز همای، گروه «خورشید» به آهنگسازی مجید درخشانی و خوانندگی علیرضا قربانی، اجرا در دانشگاه چایکوفسکی مسکو و ... را دارد.
علیپور همچنین دو نشان نقره و برنز از مسابقه جهانی Global music awards دریافت کرده است.
او در آلبومهایی مانند تون مینویسم (مسلم علیپور)، آه مجنون (گودرزی)، فرزند ایران (سینا سرلک)، میراث عشق (فرج علیپور)، ولگنار (روح انگیز)، عزیزدل (فرج علیپور)، هِنا (ایرج رحمانپور)، بهار (سحر زیبایی و مسلم علیپور)، لای لایی (مسلم علیپور)، زلف قجری (مسلم علیپور)، حور و پری (مسلم علیپور) و ... به عنوان نوازنده و تنظیمکننده حضور داشته است.