«سیندرلا» و قصه پر تب و تاب زندگیاش برای کودکان سراسر دنیا آشنا و صمیمی است، چهرهای که بیشترین بار دراماتیکی داستانش در خانه و در پناه پدر و نامادری میگذرد که خواسته و ناخواسته رنج فرسایی را به او تحمیل میکنند و سیندرلا در جواب این رنج؛ در انزوای بیشتر فرو میرود، دعا میکند، میبخشد و صبورانه انتظار رسیدن روزهای درخشان زندگی و پایان غم و غصههایش را میکشد.
سیندرلا اگرچه بارها سوژه خلق آثار سینمایی، انیمیشن و نمایشنامه و اجراهای صحنهای مختلفی شده همچنان به اقتضای درونمایه انسانی و رنج کودکانه او در پناه نه چندان گرم خانواده، مورد توجه کودکان جهان قرار دارد. در همین رابطه با مریم کاظمی نویسنده و کارگردان صاحبنام تئاتر که تا نیمه تیر ۱۴۰۲ نمایش سیندرلا را روی صحنه داشت و اجراهای موفق آن فروش قابل توجهی را نصیب گیشه کمرمق تئاتر کرد، گفتگو کردهایم. مریم کاظمی این نمایش را با ترجمه حسین فدایی حسین کارگردانی کرده و نگاه متفاوتی دارد به ساختار خانواده، رابطه پدر و مادرها، فرزندان و رویاهای دور و درازی که یک شبه محقق میشود.
خانم کاظمی چرا سیندرلا؟ با توجه به اینکه نسلهای جدید کمتر به سیندرلا و کاراکتری شبیه به آن (انتظار دخترکی سیاه بخت برای رسیدن به شاهزادهای سوار بر اسب سفید) اقبالی نشان میدهند. قهرمان دختران امروزی در قصهها، فیلم یا انیمیشن خودشان به تنهایی افسار سرنوشت رو دست میگیرند و از پس مشکلات برمیآیند.
سیندرلا نه ژاندارک است و نه جمیله بوپاشا. سیندرلا سیندرلاست. بله از اواخر دهه هشتاد نظریهای به نام عقده سیندرلا که از شخصیت داستانی سیندرلا الگو گرفته مطرح شد که بسیاری از زنان منتظر شاهزادهای با اسب سفید میمانند و شخصیت مستقل پیدا نمیکنند. دقت کنید که این استفاده از این شخصیت داستانی کلاسیک برای توضیح یک موضوع روانشناسی اجتماعی است نه انتقاد از داستان سیندرلا.
داستان سیندرلا یک قصه کلاسیک برای کودکان و نوجوانان است که همواره میتواند آرامش بخش باشد. ما کارکرد داستانها را نباید نادیده بگیریم. هیچ دختری به طور دربست خیالبافی نمیکند، ولی خیالپردازی به تخیل و تصور دنیای بهتر کمک میکند.
قرار نیست در داستانهای کودک، مشکلات پیچیده اجتماعی مطرح و شخصیت پردازی شود. داستانهای کلاسیک کارکرد سمبلیک دارند و باید به کودکان و نوجوانان کمک کنند دورههای مختلف زندیگیشان را به سلامت پشت سر بگذارند و به سوی بزرگسالی قدم بردارند. تغییر دادن شخصیتهای افسانهای به نظر من کمکی به انقلابی شدن روحیه بچهها نمیکند بلکه آرامش و امید را که برای رشدشان ضروری است از آنها میگیرد. بگذاریم سیندرلا کارکرد خود را داشته باشد و همان گونه که هست باقی بماند و به کودکان در تشخیص مراحل مختلف زندگی و رشد و تکاملشان کمک کنند.
ایننمایش به لحاظ فرم و مضمونی که شما انتخاب کردین گیرا و درخشان کار شده بود. لحظههای خندهدار در کنار سیاهی و تلخی، متناسب با ظرفیت ذهنی و روحی بچهها قرار گرفته بود. به این موضوع از قبل فکر کرده بودید؟
همیشه در کارهای اجرایی از ترکیب گونههای مختلف که میتواند روی صحنه جذابیت ایجاد کند استفاده میکنم. مثل حرکت و فرم و ریتم و موسیقی و دیالوگهای آوازی، حرکات بامزه و خنده آور، عروسکها و ماسک ها، دکور غیر ثابت، لباس معنا دارو کاربردی و میزانسنهای به شدت پر انرژی، گریم و اکسسوار و...
گاهی در بعضی نمایشها از هرکدام از اینها بیشتر یا کمتر استفاده میکنم به نوعی که در خدمت داستان نمایش و بهتر تعریف کردن باشد. طبیعی است که به مخاطب کودک و نوجوان فکر میکنم و سعی میکنم اطلاعات نمایش ساده و قابل دسترس ارائه شود و در عین حال جذابیتهای بصری هم داشته باشد. به تجربه تا اندازهای این را میدانم که با چه ترکیبی باید آماده شود، ولی هرکاری مختصات خود را دارد و نمیتوان با نسخه ثابت به سراغ نمایش نامهها رفت و تا روزهای اول اجرا و دریافت بازخورد تماشاگران نمیدانم و شک دارم که چقدر موفق بودهام.
پیش از این سیندرلا اجراهای دیگری را روی صحنه بردهاید؟
این نمایش را اولین بار است که اجرا میکنم. قبلا نمایشنامه ماه پیشونی را با تلفیق داستان سیندرلا نوشته بودم که مایل بودم در کانون پرورش فکری اجرا کنم، ولی چون ترکیب دو داستان تصویب نشد نمایش ماه پیشونی را در سال ۹۵ اجرا کردیم که آن هم به نوعی سیندرلای ایرانی ماست.
به هر حال شما سالهاست در حوزه کودک فعالیت متمرکزی دارید و در کنار تولید و اجرا، آموزش تئاتر هم برای کودک و نوجوان انجام میدهید. نگاه خانوادهها را به مقوله قصه نمایش و …چطور میبینید؟
من گمان میکنم خانوادهها به همراه فرزندانشان قصهها را دوست دارند و آن را دنبال میکنند. در بخش آموزش تمرکز خانوادهها روی فرزند خودشان و کارکرد اوست، ولی در سالهای گذشته سعی کردهام توجه آنها را به نقش داستان و نقش شخصیتها در داستان جلب کنم و اگر در کارم موفق باشم احتمالا توانستهام تمرکز خانوادهها را به جای صرفا فرزند خودشان به گروه، قصه و کاربرد آن جلب کنم.
با توجه به اشتباق خانوادهها برای ورود فرزندانشان به عرصه هنر به خصوص نمایش چه سنی را برای شروع پیشنهاد میکنید؟
خوب شیوههای مختلف آموزشی ردههای سنی متفاوت را میطلبد. کلاسهای نمایش خلاق که تخصصی و ویژه کودکان کوچک سال است سالها ست که توسط مربیان کاربلد دنبال و برگزار میشود. در ابتدای شروع کارم به عنوان مدرس و مربی آموزش تئاتر کودکان همه ردههای سنی را میپذیرفتم، ولی به تدریج متوجه شدم برای شیوهای که من کار میکنم کودکان بالای هفت سال تا نوجوانان حداکثر شانزده سال مناسب هستند.