کد خبر: ۸۵۱۶۰۵
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۰

خسرو شکیبایی؛ بازیگری که هیچ‌وقت جایش پر نشد

مهدی صباغ‌زاده معتقد است که نباید یک چیز را فراموش کنیم، آن هم این است که هیچ‌وقت کسی نتوانسته جای خسرو شکیبایی را پر کند.
خسرو شکیبایی؛ بازیگری که هیچ‌وقت جایش پر نشد
آفتاب‌‌نیوز :

به نظر من یه خونه هرجایی می‌تونه باشه، می‌تونه بالای یه ساختمون بلند باشه، می‌تونه تو یه کوچه قدیمی که زیر یه بازارچه هست باشه، می‌تونه بزرگ یا می‌تونه کوچیک باشه، میتونه برای هرکی مفهومی داشته باشه، یا هر رنگی داشته باشه، می‌تونه به رنگ آجر یا به رنگ شیشه و سنگ باشه، می‌تونه رنگ قرمز یا به رنگ ….

ولی من ینی بهتر بگم ما، معتقدیم خونه هرچی که باشه، باید سبز باشه، بله سبز، سبز، سبز.

حالا ۱۵ سال است که دیگر کسی به ما یادآوری نکرده خانه باید سبز باشد، صدایی با صلابت خسرو شکیبایی، بازیگری که حتی پس از فوتش هم همچنان تحسین می‌شود، امروز پانزدهمین سالروز درگذشت هنرمندی است که هم به ما آموخت خانه باید سبز باشد، هم در «هامون» به ما فهماند «اگر من اونی بشم که تو می‌خوای، دیگه من، من نیست، یعنی من خودم نیست...» یکدیگر را همانطئر که هستیم دوست داشته باشیم.

به بهانه سالروز درگذشت این هنرمند به گفتگو با مهدی صباغ‌زاده، تهیه‌کننده سینما و تلویزیون پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

خسرو شکیبایی کار خود را با تئاتر شروع کرد، اما پس از «هامون» بود که خوش درخشید. نظر شما به عنوان یک فیلم ساز درباره «هامون» چیست؟

فیلم «هامون» اثر آقای مهرجویی بود و ایشان هم به عنوان یه کارگردان ماهر گزینه درستی را انتخاب کردند. به عقیده من بازیگری که بتواند از پس نقشش خوب بر بیاید باعث می‌شود کار بدرخشد.

پس از «هامون» خیلی‌ها گفتند که خسروشکیبایی همان کارکتر را حفظ کرد، نظر شما هم همین است؟

‌نه. آقای شکیبایی سرشار از استعداد بالقوه بود و هیچ‌گاه کارش تقلید و کپی نبود. برای هر کارکتر جدیدی که بازی می‌کرد، چیز جدیدی برای نمایش داشت. این درست است که شخصیت و کرداری مشابه «هامون» در وجود آقای شکیبایی بود، اما نه به این معنی که همه نقش‌هایش شبیه هم باشد.

با توجه به این که شما با آقای شکیبایی در ۳ پروژه، همکار بودید به‌نظرتان کدام ویژگی شخصی ایشان بارزتر است؟

شکیبایی اخلاق و رفتاری بسیار انسانی داشت. همیشه با همه همکاران ارتباط دوستانه برقرار می‌کرد. همه انرژی‌اش را فقط صرف خودش نمی‌کرد وسعی داشت به بقیه یازیگران هم کمک کند تا بازی قوی‌تری داشته باشند. فقط به فکر این نبود که خودش مطرح شود پیشرفت تیم کاری برایش مهم‌تر بود. یکی از عوامل موفقیت آقای خسرو شکیبایی همین اخلاق و رفتار حرفه‌ای اش بود. با همه افراد مجموعه‌ای که با آن‌ها کار می‌کرد رابطه خوبی داشت و متقابلا همکاران هم دوستش داشتند. هنوز هم سال‌ها پس از فوت ایشان کمبودشان در سینمای ایران احساس می‌شود. نگاه شکیبایی در کارش کاملا پخته و کامل بود چیزی که ما امروز متاسفانه کم‌تر در بازیگران می‌بینیم.

این اخلاق و رفتار چیزی بود که در گذشته انگار بیشتر برای بازیگران اهمیت داشت. چه در آقای شکیبایی، چه در آقای نصیریان، چه آقای انتظامی، شهاب حسینی، پرستویی در آن زمان که ما همکار بودیم همیشه رعایت اصول اخلاق حرفه‌ای برایشان مطرح بود. شاید بعدها، با نگاه‌های جدیدی که به‌وجودآمده این اخلاق هم تغیراتی کرده، اما آن زمان همگی به یک اصولی در کار پایبند بودند.

من ازهرکسی که با او کار کرده‌ام راضی بوده‌ام. امیدوارم همه موفق باشند. آن‌ها که زنده‌اند همان‌طور مثل قبل اخلاق حرفه‌ای را رعایت کنند یا اگر فراموش کرده‌اند به راه راست برگردند و آن‌ها که فوت شده‌اند روحشان شاد باشد. شاید درزمان حال دیگر این اصول اخلاقی بی اهمیت شده باشد که من دلیلش را نمی‌دانم. شاید، چون برای کارشان آنقدری که باید زحمت نکشیده‌اند، تئاتر کار نکرده‌اند، خاک صحنه نخورده‌اند، یا با روش‌های راحت‌تری به سینما آمده‌اند. البته در بین بازیگران تازه‌کار هم هستند کسانی که اخلاقیات را رعایت می‌کنند این‌ها معلوم است که با تئاتر شروع کرده‌اند و برای کارشان ارزش قائل‌اند و زحمت کشیده‌اند.

نام چند نفر از هنرمندان را بردید. ما در گذشته شاهد بودیم بزرگانی مثل آقای نصیریان، شکیبایی و انتظامی در تلویزیون حضور داشتند. اما امروز دیگر اصلا شاهد این نیستیم که چهره‌های سرشناس با صداوسیما همکاری کنند به نظرتان دلیلش چیست؟

اکثر بازیگران سینما چندان میلی برای کار کردن با تلویزیون ندارند. بازیگر دوست دارد که کم‌تر در مجامع عمومی حضور پیدا کند تا برند مطرح‌تری شود. نگاهی هم که الان تلویزیون دارد و موضوعاتی که برایش مهم است با سینما بسیار متفاوت است. با اینکه سینما و تلویزیون هر دو در حوزه فرهنگ کار می‌کنند، اما جنسشان خیلی باهم متفاوت است. در تکنیک، زمان، موضوع و خیلی چیز‌های دیگر این تفاوت‌ها وجود دارد. از طرفی کار‌های ارزشمند برای تلویزیون کم ساخته می‌شود و کار‌های کمی مثل کار «هزار دستان» علی حاتمی می‌بینیم. به همین جهت بازیگران هم همکاری نمی‌کنند.

هیچ چیز دیگر با قبل قابل قیاس نیست. همه چیز فرق کرده است. مشکلات زیاد شده است. گرانی گریبان‌گیر سینما شده، اخلاقیات تغیر کرده است و صد‌ها مورد دیگر شما نمی‌توانید حتی امروز و فردا را باهم مقایسه کنید. چه برسد که بخواهید حالا را با گذشته مقایسه کنید. من امیدوارم که نسل جدید با نگاهی سرشار از اخلاق حرفه‌ای وارد کار شود. نگاه حرفه‌ای داشته باشد و از بزرگان درس بگیرند. وقتی که این اتفاق بیفتد ما هم امیدواریم که سریال خوب برای تلویزیون ساخته شود و بازیگران خوب و سرشناسی در تلویزیون بازی کنند.

اما متاسفانه با این روالی که وجود دارد، عرصه تلویزیون روز به روز تنگ‌تر می‌شود. برای همین و برای این که این مشکلات وجود دارد بازیگران هم با تلویزیون کم‌تر همکاری می‌کنند از طرف دیگر آن‌ها می‌خواهند که با شغلشان ارتزاق کنند؛ پس به سینما رو می‌آورند. هرچند که عده‌ای هم با پول‌های زیادی که می‌گیرند خودشان را باخته‌اند؛ که این‌ها با این کارشان در این شرایط اقتصادی نابسامانی که سینما دارد به بدنه سینما لطماتی را وارد می‌کنند چرا که ساخت فیلم‌های خوب، با این مبالغ بالایی که بازیگران درخواست می‌کنند، خیلی سخت است. باید بازیگر مراعات این موضوع را کند که دستمزدش در فیلمی که موضوعی سطحی و کمدی با فروش بیشتر دارد، با فیلمی با موضوعات جدی‌تر ممکن است متفاوت باشد و نباید خیلی توقعات بالایی داشت.

آقای نصیریان برای یکی از فیلم‌ها، مدت زیادی را در یک اتاق نمور ماند، اما هیچ وقت گله و شکایتی نکرد، اما حالا بازیگران خیلی اوقات اتاق مجزا و فضای خیلی استاندارد می‌خواهند. فراهم کردن این امکانات واقعا در این شرایط مقدور نیست.

به نظر شما سلیقه مخاطب تغیراتی کرده است؟

بیشتر خود مسئولین و فیلم ساز‌ها مقصرند نه سلیقه مخاطب. همه، مخاطب را سوق می‌دهند به سمت و سوی سطحی شدن. مخاطبان که امروز خودشان ناراحت هستند و دغدغه‌های خود را دارند از طرف دیگرهم مسئولین آن‌ها را سوق می‌دهند به سمتی که فیلمی ببینند که به آن فکر نکنند و فقط سرگرم شوند و کمی بخندند.

ولی شاد کردن مخاطب نباید دلیلی برای این باشد که هر مزخرفی را به خورد بیننده بدهیم. ما باید سعی کنیم که جریان سینمای ایران، که در این سال‌های اخیر، اهالی فرهنگ سعی کرده‌اند آن‌را به خوبی در جهان مطرح کنند، به سمتی برود که مخاطب برای سینما احترام و ارزش قائل باشد. سینما باید طوری باشد که مشکلات معیشتی و اقتصادی و سایر مسائلی که مردم با آن‌ها درگیر هستند را مطرح کند تا برای مخاطب ارزشمند شود.

من مشکلی با این که فیلم طنز ساخته شود ندارم، اما می‌گویم باید به انواع ژانر‌ها اهمیت داده شود. آن وقت مخاطب مثل کسی می‌شود که به فروشگاه رفته و می‌تواند از میان تنوع موجود انتخابی درست، داشته باشد. سینما مجموعه‌ای است که از ژانر‌هایی مثل درام، جنگ، کودکان، خانواده، ترسناک، پلیسی، که وقتی همه ژانر‌ها کار شود و کیفیت داشته باشد آن وقت مردم هم حتما استقبال می‌کنند. ولی اگر فیلم‌هایی که ساخته می‌شود بی‌جان و بی‌رمق باشد و کیفیت نداشته باشد، تماشاگر چرا باید برای کار بد وقت بگذارد.

اگر مثلا فیلمی با نگاه اجتماعی ساخته شود، اما جذابیت و کیفیت لازم را نداشته باشد معلوم است که مخاطب استقبال نمی‌کند. این دیگر به بد سلیقگی مخاطب ربطی ندارد اینجا فیلم سازان هستند که وظیفه دارند. آن‌ها باید فیلم نامه قوی و مستحکم و پرمحتوا کار کنند که تماشاگر با علاقه دنبال کند واحساس نکند به شعورش توهین شده است. مثلا وقتی مشکلات را بیان می‌کنیم نباید جوری مطرح کنیم به مخاطب ناراحت شود.

برگردیم به خسرو شکیبایی، شما یک سال بعد از اکران «هامون» با آقای شکیبایی در فیلم «جست‌وجو در جزیره» کار کردید تفاوت حمید «هامون» با نقش اسد احدی «جست و جو در جزیره» در چه بود؟

این دو نقش با هم در ظاهر تفاوت‌هایی داشتند، اما در کل برخی ویژگی‌ها برمی‌گردد به ذات و شخصیت اصلی خود بازیگر، شکیبایی در هردوی این نقش‌ها یا اصلا هر نقش دیگری در فیلم‌هایی که باهم همکاری داشتیم، چه «پیشنهاد ۵۰ میلیونی»، چه «جست‌وجو در جزیره»، چه «صبحانه‌ای برای دونفر»، آن بخشی را که خود حقیقی‌اش بود در کنار مهارت و استعدادش می‌گذاشت و یک نقش متفاوت و جدید را بازی می‌کرد. شخصیتی داشت که قالب نقشی که به‌عهده‌اش گذاشته می‌شد، را خیلی زود پیدا می‌کرد و آن را به نمایش درمی‌آورد.

با این که بیش از ۳۰ پروژه برای سینما و تلویزیون کار کرده‌اید، فقط با آقای شکیبایی در ۳ کار همکاری داشته‌اید. فکر می‌کنید چرا نشد تعداد همکار‌های بیشتری داشته باشید؟

من آن نقش‌هایی را که فکر می‌کردم شکیبایی بهتر می‌تواند بازی کند را به او پیشنهاد می‌دادم. ما سال‌ها با هم رفاقت داشتیم هر زمان کاری بود حتما اول به او می‌گفتم. به هر حال بازیگر باید به لحاظ حسی با کارکتری که قراراست بازی کند، ارتباط برقرار کند. یک چیز را فراموش نکنیم هیچ‌وقت کسی نتوانست جای او را پر کند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین