آفتاب- بهرام گلزاده: این روزها و در پی نبردهای غزه و تحولات جدید سیاسی در خصوص موضوع فلسطین، همچنین تلاشهای بینالمللی برای بازگرداندن آرامش و ثبات به مناطق جنگزده فلسطینی و کاهش حجم تنشها و درگیریهای نظامی میان اسراییل و جنبش حماس، بحث آشتی ملی میان گروههای فلسطینی بهویژه دو گروه عمده و تاثیر گذار حماس و فتح، بطور جدی دنبال میشود.
در همین رابطه دولت مصر به عنوان یک کشور عربی قدرتمند و ذینقش در قضایای فلسطین، تلاشهای دیپلماتیک و رایزنیهایی را به همین منظور آغاز کرده و ضمن برقراری تماسهای مختلف با طرفهای درگیر و برخی کشورهای اروپایی و زمینهسازی برای برگزاری نشستهای گوناگون باهدف حل بحران بوجود آمده، بحث آشتی ملی و متعاقب آن تشکیل دولت وحدت ملی میان فلسطینیان را مطرح و تلاش میکند تا این وحدت محقق گردد. درباره انگیزه دولت مصر در پیگیری این موضوع فعلاً بحثی به میان نمیآوریم.
طرح این موضوع با واکنش مثبت و منفی سران و رهبران فتح و حماس رو به رو شد، بهطوری که اظهار نظر در خصوص قطعی بودن این تحقق این ضرورت را برای صاحبنظران مشکل ساخت و البته تا حدودی چشم انداز مثبت این طرح را با تردید مواجه ساخت. کارشناسان سیاسی و منطقهای نیز اظهار نظرهای متفاوتی در این باره داشتند، برخی، تنها راه حل استیفای حقوق مردم فلسطین را در تحقق این وحدت ارزیابی کرده و ضرورت آن را گوشزد کردند، اما در مقابل گروه دیگر از این کارشناسان، شرایط را برای تحقق این امر، به دلیل موانعی که وجود دارد، آماده ندانسته و چشمانداز دوری برای آن قائل شدند.
پیمان اسلو و اصرار بر اجرای مفاد آن، از جمله مهمترین موانع بر سر راه تشکیل دولت وحدت ملی فلسطین مورد توجه بسیاری از تحلیل گران سیاسی است، به هر شکل به نظر میرسد، به دلیل وجود ایدهها و شاید استراتژیهای متفاوت در میان رهبران دو گروه فلسطینی فتح و حماس در برخورد با اسراییل، تحقق آشتی ملی و سپس تشکیل دولت وحدت ملی فلسطین، حداقل در کوتاه مدت، امری غیرقابل دسترس و شاید ناممکن است، و با توجه به مواضع رهبران این دوگروه انتظاری غیر از این نمیتوان داشت و لذا باید در انتظار حوادث و اتفاقات سیاسی روزها و یا هفتههای آتی برای ایجاد تغییر در مواضع این گروه بود.
پیمان اسلو، که مذاکرات مقدماتی آن برای توافق نهایی، در اسلو نروژ صورت گرفت، در سال ۱۹۹۳ در حضور «بیل کلینتون» رییس جمهوری وقت آمریکا به امضای «یاسرعرفات» رهبر درگذشته جنبش فتح و «اسحاق رابین» وزیر امور خارجه وقت اسراییل رسید. رابین، مدت زمانی کوتاه پس از امضای این پیمان از سوی گروههای افراطی اسراییلی ترور شد و به قتل رسید.
این پیمان، که در عین حال، با مخالفت شدید گروههای افراطی یهودی و صهیونیستی نیز رو به رو بود و علت اصلی ترور رابین نیز از همین جا نشات میگرفت از طرفی از سوی برخی گروههای مقاومت فلسطینی یعنی جنبش جهاد اسلامی و جنبش حماس نیز به دلیل اینکه آنرا «تضییع حقوق فلسطینیان و نادیده گرفتن آن» میدانستند، مورد مخالفت قرار گرفت.
مفاد پیمان اسلو، ضمن تاکید بر تشکیل دو دولت مستقل اسراییل و فلسطین، اسراییل را به عقبنشینی از مناطق اشغال شده در سال ۱۹۶۷ و توقف شهرکسازی برای یهودیان در مناطق مختلف سرزمینهای اشغالی، آزادی اسرای فلسطینی و به رسمیت شناختن دولت خودگردان فلسطین، ملزم میکرد، مفادی که فلسطینیان معتقدند بسیاری از آنها هیچ زمان محقق نشد و نه تنها عقب نشینی از مناطق اشغالی سال ۱۹۶۷ صورت نگرفت بلکه حلقه محاصره مناطق فلسطینی تنگ تر و تسلط اسراییل بر این مناطق، افزایش بیشتری یافت. بر اساس این پیمان، اسراییل متعهد شده بود علاوه بر واگذاری غزه و جریکو، شهرهایی مانند رام الله و نابلس را نیز پس از تخلیه، برای اداره در اختیار فلسطینیان قرار دهد.
البته غزه تخلیه و سازمان آزادی بخش فلسطین نیز به رسمیت شناخته شد ولی حوادث سالهای پس از آن و رفتار سران اسراییل با فلسطینیان که نمونهای از آن در حوادث غزه به نمایش درآمد، و در مواردی نارضایتی بخشهایی از گروههای فلسطینی و مقاومت در مقابل زیاده خواهیهای اسراییل، اجرای کامل این پیمان را با مشکل مواجه کرد.
حماس، پیمان اسلو را همواره رد کرده و مغایر با منافع فلسطین میداند و پذیرش آن را تایید اشغالگری تلقی میکند و اسراییل نیز حماس را که عمدتاً در غزه استقرار یافته، طرف مذاکره نشناخته است.
در هفتههای اخیر و در پی وساطتها و تلاشهای دیپلماتیک مصر و برخی نهادهای بینالمللی، برای ایجاد آشتی ملی، میان گروههای فلسطینی از جمله میان نمایندگان جنبش حماس و گروه فتح، نمایندگان این گروهها در قاهره دور هم جمع شدند تا اختلافها را کنار گذاشته و تن به تشکیل دولت ائتلافی که مورد رضایت هر دو طرف باشد، دهند، اما خبرها حکایت از آن دارد که بیش از همه اعضا، رهبران این دو جریان سیاسی هستند که قبل از تشکیل آن، نسبت به تشکیل این دولت به نحوی موضعگیری یا برای آن شروطی قائل میشوند.
حماس طرح چنین موضوعی را زودهنگام میداند و همچنین تعیین شرط برای تشکیل دولت وحدت ملی را مغایر منافع مردم فلسطین ارزیابی میکند و فتح نیز شرط اصلی تشکیل دولت وحدت ملی را به رسمیت شناختن مفاد پیمان اسلو از سوی همه گروههای فلسطینی یعنی به رسمیت شناختن دولت فلسطین و دولتی به نام اسراییل دانسته و آن را امری اجتناب ناپذیر میخواند.
در همین رابطه «خالد مشعل»، دبیر سیاسی جنبش حماس در واکنش به اظهارات «محمود عباس» پس از نشست قاهره، مبنى بر «ضرورت به رسمیت شناختن راهکار تشکیل دو کشور فلسطین و اسرائیل از سوى حماس»، فتح را تهدید و تاکید کرده است که به تعهدات مغایر با منافع ملت فلسطین پایبند نخواهد بود.
هرچند در ابتدا فضای امیدوارکننده نسبت به حل و فصل اختلافات جنبشهاى فتح و حماس ایجاد شده بود، اما عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، در یک کنفرانس خبرى در رامالله اظهار داشت که دولت وحدت ملى آینده فلسطین باید به تعهدات شناخته شده از جمله راهکار تشکیل دو کشور فلسطین و اسرائیل پایبند باشد.
عباس معتقد است که در مسیر ثابت و شناخته شده به سوى آشتى ملى برای تشکیل دولت وحدت ملى حرکت مىکند و این دولت باید به تمام تعهدات بینالمللى امضا شده، از جمله راهکار تشکیل دو کشور فلسطین و اسرائیل پایبند باشد.
او می گوید که نمیخواهد، بار دیگر به شرایط قبلى و محاصره بینالمللى دولت بازگردد. اما واکنش مقامها و رهبران حماس در مقابل مواضع فتح، شکل دیگری دارد، آنان معتقدند که اظهارات عباس فرصتها براى دستیابى به توافق اتحاد را از بین مىبرد و لذا هرگونه پیششرط براى تشکیل دولت وحدت ملى را رد مىکنند.
حماس هرگز نمىپذیرد که اسراییل از سوی دولت وحدت ملى، به رسمیت شناخته شود و بیان چنین اظهاراتی را عقب نشینی از مواضع اعلام شده تلقی میکند، این در حالی است که فتح پذیرش آن را شرط لازم برای تحقق دولت وحدت ملی میداند.
به اعتقاد رهبران حماس، قرار دادن این شرایط، موجب از بین رفتن فضاهاى امیدوارکنندهاى میشود که پس از مذاکرات ملى قاهره بهوجود آمده است.
جنبش حماس، با هر آنچه که از نظر آنان، مغایر با منافع و اصول ملى فلسطین باشد یا به چشم پوشى از حقوق تاریخى مردم فلسطین منجر شود، مخالف است و رهبران این جنبش تاکید میکنند که با هر گونه توافقنامهاى همچون توافقنامه اسلو و دیگر توافقنامههاى بهوجود آمده پس از آن که حقوق ملت فلسطین را ضایع کرده، مخالف هستند. از نظر آنان، پایبندى این توافقنامهها به منزله به رسمیت شناختن طرف صهیونیستى است و خط قرمزى محسوب مىشود که حماس آن را نمىپذیرد.
به این ترتیب به نظر مىرسد اختلافات جدیدى در خصوص برنامه دولت متحد ملى فلسطین بین گروههاى فلسطینى بهوجود آید و با توجه به پافشارى جنبش فتح بر ضرورت پایبندى گروههاى فلسطینى به برنامههاى سازمان آزادى بخش فلسطین و مخالفت جنبشهایى از قبیل حماس و جهاد اسلامى با این برنامهها شاهد موانعى بر سر راه تحقق آشتى ملى در فلسطین خواهیم بود.
پاشنه آشیل مورد نظر که اگر نگوییم این مذاکرات را با بن بست مواجه میکند، حداقل باید گفت که تا حدود زیادی ادامه مذاکرات و تشکیل زودهنگام دولت آشتی ملی را با وقفه رو به رو خواهد کرد و این همه ناشی از دو رویکرد و ایده میان گروههای فلسطینی در مقابل اسراییل است، که روش مقاومت را جنبش حماس رهبری میکند و دولت خودگردان به رهبری عباس نیز بر ضرورت دست کشیدن از مقاومت و حل مسائل در پای میز مذاکره اصرار دارد و البته حماس صریحاً به نفی منش مذاکره اشاره نمیکند ولی معتقد است که نباید با قرار دادن پیش شرط مقدمات مذاکرات را فراهم کرد.
البته باید متذکر شد که موضوع اجرای پیمان اسلو، یگانه دلیل اختلاف میان رهبران حماس و فتح برای تشکیل دولت وحدت ملی نیست، بلکه موضوعاتی از قبیل نقش هر گروه در مقاومت جنگ غزه و اتفاقاتی که پیرامون آن رخ داد، و همچنین تلاش بهویژه کشورهای اروپایی مانند فرانسوی برای تقویت دولت محمود عباس و تاکید بر ضرورت به رسمیت شناختن اسراییل از سوی رییس جمهوری این کشور، که مقایر با مشی حماس است، و موضوعاتی از این دست را میتوان از جمله موانع این وحدت خواند.
از طرفی جنبش حماس، نمی پذیرد که به دنبال تشکیل دولت وحدت ملی، نقش این گروه موثر فلسطینی که بخش قابل توجهی از فلسطینیان را نمایندگی میکند در تصمیم گیری برای آینده فلسطین کم رنگ شود.
این نگرانی حماس از آنجا ناشی میشود که دولتهای اروپایی و آمریکا، در موضعگیریهای خود نقش دست دوم برای حماس قائل بوده و دولت عباس را اصلیترین طرف مذاکره قلمداد میکنند و لذا رهبران حماس تاکید کردهاند که زیر بار این تحمیل نخواهند رفت. البته دولت مصر یکی از اهداف تلاش خود را برای نشست و گردهم آوردن گروههای فلسطینی، برطرف کردن این نگرانی میخواند اما مواضع و واکنشهای رهبران حماس، حکایت از آن دارد که آنان اقداماتی از این دست را کافی نمیِدانند، از سویی به قدرت رسیدن دولت افراطی نتانیاهو در اسراییل که یادآور ترور رابین پس از امضای پیمان اسلو بوده و متعاقباً در آن دوره نیز نتانیاهو به قدرت رسید و عدم پایبندی این دولت به تعهدات دولت فعلی یعنی «ایهود اولمرت»، همچنین اصرار دولت اسراییل در عدم به رسمیت شناختن جنبش حماس به عنوان یک گروه تاثیر گذار در روند مسائل فلسطین، میتواند از دیگر موضوعاتی باشد که تشکیل دولت وحدت ملی در فلسطین را در هالهای از ابهام نگه میدارد.
به هر حال باید منتظر ماند و دید که چه عامل و پیشنهاد دیگری در مسیر این مذاکرات قرار خواهد گرفت تا موانع را از پیش رو برداشته و رهبران فلسطینی را وادار به انعطاف بیشتر کند. برای این منظور باید تحولات آینده در منطقه و نتایج مذاکرات و نشستهای علنی و غیر علنی از جمله نشستی که درتهران و با حضور برخی مسوولان و روسای مجلس کشورهای اسلامی ۱۴ و ۱۵ اسفند ماه برگزار خواهد شد را انتظار کشید.