آفتابنیوز : آفتاب: اسحاق جهانگیری، وزیر صنایع دولت خاتمی در نامهای سرگشاده به رییسجمهور از عملکرد اقتصادی دولت نهم به شدت انتقاد کرد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی آفتاب، متن کامل این نامه که شنبه این هفته علاوه بر ارسال به دفتر ریاست جمهوری به دفتر مقام معظم رهبری، مجمع تشخیص مصلحت و قوای مقننه و قضاییه ارسال شده و به نقد اظهارات احمدینژاد پرداخته به شرح زیر است:
بسمه تعالی
جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران با سلام و احترام.
اکنون 42 ماه است که دولت جنابعالی استقرار پیدا کرده است و در این مدت سخنان پرشماری به مناسبتهای گوناگون درباره موضوعهای متفاوت بیان کردهاید. دقت در آنچه برزبان شما جاری شده مؤید این داوری است که جنابعالی دولت خود را اصولگراترین دولت پس از انقلاب دانسته و یا دست کم دولت را در این تراز میدانید. طبیعت و سرشت اصولگرایی حکم میکند دولتی که خود را به آن متصف میکند به ویژه رئیس محترم آن، اخلاق اسلامی و به ویژه صداقت در گفتار و عمل را پاس بدارد.
جناب آقای احمدینژاد پایه نظام جمهوری اسلامی و سرمایه حاکمان آن، اعتماد ملی است و این اعتماد همه چیز نظام است و همه تصمیمها، اقدامها و رفتارهای حکمرانان باید در مسیر صیانت ازاین عنصر صورت پذیرد. اعتماد پدیدار شده به حاکمان در این نظام به آسانی به دست نیامده است. سالهای زیادی سپری شده و خونهای بسیاری ریخته شده تا اعتماد گسترده شهروندان به مسئولان نظام فراهم شده است. جفاکارانه ترین کار این خواهد بود که مسئولان با بیاعتنایی یا خدای ناخواسته خودپسندی، پایههای استوانه نیرومند این اعتماد را با بیان سخنانی که با حقیقت سازگار نیست، سست و لرزان کنند.
راز ماندگاری همراه با سربلندی و افتخار هر جامعهای این است که حاکمان و مسئولان و همچنین رهبران احزاب خود را مقید به صیانت از ارزشهای اخلاقی دانسته و در مناسبات جاری میان خود و مردم این ارزشها را به کار گرفته و به الزامهای آن پایبند باشند.
جناب آقای رئیس جمهور در چند سال گذشته تلاش کردهام ضمن اظهار نظر کارشناسانه درباره برخی سیاستها که تشخیص میدادم برای ایران و شهروندان ایرانی مفید است، از ورود به بحثهایی که جنابعالی و وزیران محترم مطرح کردهاند اجتناب کنم. اما مطالب شما در گفت و گوی تلویزیونی مورخ 29/11/1387 آن قدر از واقعیتها به دور بود که مانع از ادامه رویکرد قبلیام شد. حضرتعالی در سخنان خود همانند دفعات قبل در سال جاری آمار و اطلاعاتی به مردم دادید که گویا عملکرد و دستاوردهای اقتصادی دولت شما، چندین برابر دستاورد دولتهای قبلی و حتی احتمالاً از اول تاریخ بوده است.
انگیزه نوشتن این مطلب صرفاً این نیست که چرا چنین آمار و اطلاعاتی به شهروندان میدهید، بلکه انگیزهام از بیان آنچه در سطور بعدی میآید درباره نتیجهگیری عجیب شما بود و من به عنوان یک شهروند که اطلاعاتی از وضعیت اقتصادی و مدیریتی کشور دارم تمایل دارم نکاتی را به اطلاع رئیس جمهورمحترم برسانم اگر با دقت و از سر انصاف به این تذکر دلسوزانه توجه شود، مفید فایده برای نظام و کشور خواهد بود.
جناب آقای رئیس جمهور علاقمندم پیش از اینکه به بررسی برخی آمارهای ارایه شده توسط جنابعالی در گفت و گوی تلویزیونی مورخ 29/11/1387 بپردازم و آن را با واقعیتها مقایسه کنم، چند نکته را یاد آور شوم:
1- شما ضمن برشمردن دستاوردهای اقتصادی و صنعتی در دولت نهم آنها را ناشی از روحیه آرمانی دراین 5/3 سال دانستید و آن گاه در مقایسه با پیشرفتهای زمان جنگ چنین نتیجهگیری کردید که «وقتی جنگ آغاز شد کسانی تا سال 1360 فضا را تخریب میکردند، بنابراین تا آن زمان پیشرفت نداشتیم، اما وقتی عوامل تخریب از صحنه سیاسی کشور کنار گذاشته شد فضا برای پیروزیها مهیا شد».
جناب آقای رئیس جمهور اطلاعرسانی درباره دستاوردهای دوران مسئولیت جنابعالی به مناسبتهای گوناگون و مقایسه این دستاوردها با سالهای قبل، در صورتی که با هدف امیدوار کردن مردم به نظام و همچنین تقدیر از مسئولان فعلی باشد، امری پسندیده است، اما این اقدام موقعی در جهت هدفهای یاد شده خواهد بود که واجد دو ویژگی باشد. نخست آن که، این آمار و اطلاعات بر پایه واقعیات استوار باشد. واقعیت این است که تقویت اعتماد شهروندان و ایجاد امید در آنها بیش از آنکه به ارایه آمار و ارقام معطوف باشد، به صادقانه و کارشناسانه بودن این اطلاعات بستگی دارد. دیگر این که تقدیر رئیس جمهور از تلاش مدیران و مسئولان دولت خود، نباید موجب توهین و تخریب غیر منصفانه مسؤلان قبلی گردد که در فرایند ایجاد کارهایی که اکنون به عنوان دستاورد دولت نهم معرفی میشود سهم و نقش بهسزائی داشتهاند.
احتمالا قبول دارید که توهین و تحقیر کسانی که اکنون در دولت فعالیت ندارند با هیچ کدام از آموزههای دینی و با هیچ معیاراخلاقی سازگار نیست و تصدیق میکنید که این کار با شعار مهرورزی و عدالت خواهی که شما مدعی آن هستید درتناقض کامل قرار دارد. از این داوری غریب شما که گروه پرشماری از مدیران و مسئولان دولتهای قبلی را با عوامل تخریب سالهای قبل از 1360 مقایسه کردید، باید به خدا پناه برد. آن هم درباره کسانی که در فرایند ایجاد آنچه که شما دستاوردهای دولت نهم میدانید، قطعا نقش کمتری از مسئولان دولت فعلی نداشتهاند.
جناب آقای احمدینژاد ضرورتی نمیبینم که از خود دفاع کنم اما لازم میدانم از همکاران گرانقدر خود در وزارتخانههای معادن و فلزات و صنایع و معادن دفاع کنم. این دفاع از کسانی است که سالها مسئولیت مستقیم فعالیتهایی را برعهده داشتند که نتیجه بخشی از فعالیت آنها را شما به عنوان دستاورد دولت نهم ارایه مینمائید. این گروه از مدیران دولتهای سابق از زمره پاک ترین و آرمانگراترین مدیران ایران بوده و هستند و سابقه مبارزات آنها در دوران دانشجویی درسالهای قبل از انقلاب آشکار است. اکثر آنها در دفاع مقدس حضوری فعال و مستمر داشتهاند و افتخار در اختیار داشتن مسئولیتهای گوناگون از بسیجی تا قائم مقام لشکر را داشته و افتخار دارند که جانباز و از اعضای خانواده معزز شهدا هستند.
این مدیران که من خود را موظف به دفاع از آنها میدانم پله به پله مسئولیت پذیرفته و با کسب تجربههای ارزشمند به معاونت وزارتخانه رسیدهاند. این گروه کسانی هستند که هرگز بر اساس رفاقت به مناصب و مقامهای اجرایی دست نیافته و زمانی در مسئولیتهای مهم قرار گرفتند که کوهی از تجربه و دانش ذخیره کرده بودند. به همین دلایل است که آنها با تکیه بر علم و تجربه، کارآمدترین تصمیمها را در زمان مسئولیت خود در بخش صنعت و معدن اتخاذ و دوره پرافتخاری را در این عرصه رقم زدند.
2- احتمالا پس از 5/3 سال فعالیت در منصب بالاترین مقام اجرایی کشور، جنابعالی با روند اجرایی شدن طرحهای بزرگ صنعتی آشنا شدهاید. در این صورت اکنون میدانید برای اجرایی شدن طرحهای بزرگ در صنعت و معدن مثل طرحهای فولاد، مس، آلومینیوم، پالایشگاه، نیروگاه، سد و... حتی اگر مدیران شرایط محیطی مهیایی داشته باشند، آینده نگر باشند و نیز جسارت تصمیمگیری داشته باشند. از زمان تصمیم به اجرای طرح تا رسیدن به بهرهبرداری و استفاده از همه ظرفیتهای تولیدی باید یک فرایند نسبتاً طولانی سپری شود.
واقعیت این است که طرحهای بزرگ صنعتی نیازمند مطالعات فنی و اقتصادی است. احتیاج به برگزاری مناقصههای بینالمللی دارد، باید قراردادهای متعددی با طرفهای خارجی اعم از شرکتهای مجری و بانکهای تأمین کننده منابع منعقد شود و این قراردادها باید به تأیید و تصویب مراجع قانونی مثل سازمان مدیریت و برنامهریزی(سابق) و شورای اقتصاد برسد و سپس به مرحله عملیات ساخت تجهیزات رسیده و در طی یک مدت مقرر ساخته و به بهره برداری برسد.
اگر مدعی قدرت خلق الساعه برای دولت نباشید باید بپذیرید که واحدهای بزرگ صنعتی و معدنی، نفت و پتروشیمی در یک چشم برهم زدن به وجود نمیآیند و بنابراین هیچ دولتی نمیتواند و نباید ادعا کند که طرحهای بزرگ را بدون فعالیت دولتهای قبلی انجام داده است.(آن هم در کمتر از یک دوره) هر فردی که چنین ادعایی کند تنها موجبات تعجب و بهت کارشناسان و متخصصان را فراهم کرده است.
پیشنهاد میکنم گزارشی از پیشرفت طرحهای بزرگ نظیر فولاد، آلومینیوم، پتروشیمی و پالایشگاه که در دور اول سفرهای استانی به عنوان ایدههای جدید به مردم وعده اجرای آنها داده شده از مسئولین دریافت شود میزان پیشرفت آنها خیلی از مسائل را روشن خواهد کرد.
3- درباره اجرای طرحهای بزرگ صنعتی توجه به نحوه تأمین منابع مالی ضروری است، از اواخر فعالیت دولت آقای هاشمی رفسنجانی تصمیم گرفته شد که توسعه طرحهای فولاد، مس وآلومینیوم از منابع داخلی شرکتها تأمین شده و مسئولیت باز پرداخت وامهای ریالی و ارزی نیز به عهده شرکتها باشد. در اواسط فعالیت دولت قبلی بود که تأسیس بورس فلزات با هدف خارج کردن کالاهای یاد شده از سبد حمایتی به مثابه یک روش کارآمد انجام شد. این اقدام منطقی و مبتنی بر رفتار اقتصادی راه را برای تأمین منابع مالی طرحهای توسعه فولاد، آلومینیوم و مس هموار کرد. مزید اطلاع جنابعالی یاد آور میشوم متوسط قیمت فولاد، مس و آلومینیوم در دولت فعلی نسبت به دولت قبل از رشد چشمگیری برخوردار بوده است. لذا در دوره فعالیت دولت نهم حتی اگر رشد تولید اتفاق نمیافتاد، رشد منابع مالی به شرکتها تنها از طریق افزایش قیمتها، قابل توجه بوده است.
علاوه بر این فروش 80 درصد سهام فولاد مبارکه، صنایع مس و فولاد خوزستان، آلومینیوم اراک در دولت جنابعالی، منابع مالی بیشتری برای تزریق به واحدها فراهم کرده است که در دولتهای قبلی چنین امکانی وجود نداشت. اکنون میتوان پرسید که افزایش ورودی منابع مالی جدید به شرکتهای عهده دار تولید وتوسعه فولاد، مس، و آلومینیوم که از دو محل افزایش قیمت این محصولات و فروش سهام به دست آمده در این مدت به چه کاری اختصاص یافته است؟ درصورتی که بخواهیم رشد ظرفیت در تولید کالاهای یاد شده در دولت فعلی و دولتهای قبلی را به صورت واقعی و منصفانه مقایسه کنیم، ضرورت دارد که میزان و چگونگی تأمین منابع مالی طرحها را لحاظ کنیم تا مقایسهای دقیق صورت پذیرد.
جناب آقای احمدی نژاد
پس از یادآوری 3 نکته مهم یاد شده اکنون به بررسی آمار اعلام شده توسط شما در سیمای جمهوری اسلامی میپردازم.
شما اعلام کردید «هر زمان که ما آرمانی حرکت کردیم سرعت پیشرفت بیشتر شده است، برخی این را باور نمیکنند اما من این را در زمین نشان میدهم. ما در بخش تولید آلومینیوم، قبل از انقلاب 25 هزار تن تولید میکردیم، این رقم درسال 1383 به 218 هزارتن رسیده و در دولت نهم به 457 هزار تن رسید. میبینید وقتی فضا انقلابی میشود چگونه پیشرفت شتاب میگیرد».
شما درست میگویید که تولیدات صنعتی روی زمین انجام میشود و قابل شمارش است. بنابراین لازم است که هممیهنان گرامی در جریان میزان صحت و دقت آمار ارایه شده توسط جنابعالی قرار گیرند. در شرایط حاضر دو کارخانه مهم و بزرگ تولید آلومینیوم درکشور فعال است که تولید آنها در سال 1383 معادل 218 هزار تن، و در سال های 1385و1386 به ترتیب معادل 205 هزارتن و 202 هزارتن بوده است. بنابراین جنابعالی باید توضیح دهید که عدد 457 هزار تن که مغایرت فاحشی با واقعیات دارد متعلق به کدام سال است؟ و از کجا و با چه منطقی تهیه شده است؟
احتمالا از مسئولین سئوال خواهیدکرد که چرا چنین اشتباهاتی را به زبان رئیس جمهور محترم جاری میسازند.
درمورد طرحهای دردست اجرا که از دولت قبل فعالیت اجرایی آنها شروع شده بود و در این دولت به بهره برداری رسیده و یا در دست اجرا میباشد به فرصتی دیگری واگذار میکنم.
جنابعالی در گفت و گوی تلویزیونی اعلام کردید: «در مس قبل از انقلاب تولید نداشتیم، قبل از دولت نهم تولید مس به 178 هزار تن و در دولت نهم به 260 هزار تن رسیده است». برای اطلاع هممیهنان گرامی و رئیس جمهور محترم، یادآور میشوم عملیات اجرایی برای بهرهبرداری از مس سرچشمه در کرمان، پیش از پیروزی انقلاب شروع و پس از پیروزی انقلاب اسلامی کارخانه آن تکمیل و راه اندازی شد. مطالعه و اجرای «احداث و توسعه» کارخانه مس سرچشمه، کارخانه تغلیظ سرچشمه، کارخانه تغلیظ مس میدوک، کارخانه تغلیظ مس سونگون از دولت اول آقای خاتمی آغاز و به همراه کارخانه مس خاتون آباد در یک روز ماندگار در تاریخ صنعت مس کشور در سال 1383 با حضور آقای خاتمی به بهره برداری رسید. تنها کارخانه تغلیظ سونگون با تأخیر در اوایل دولت نهم افتتاح شد.
ملاحظه میکنید که با طرحهای یاد شده به اضافه چندین طرح زیربنایی مورد نیاز برای صنعت مس، ظرفیت تولید مس کشور در سال 1383 به 280 هزارتن در سال افزایش یافت و تولید این محصول پس از گذشت 4 سال از افتتاح طرحهای مذکور باید بیشتر از رقمی میشد که اعلام کردید. به علاوه میتوان سوال کرد که با وجود مطالعات مقدماتی در این حوزه دولت نهم کدام طرح جدید برای افزایش ظرفیت تولید مس را اجرا نموده یا دردست اجرا دارد؟
جناب آقای احمدی نژاد
درباره موضوع مهم فولاد نکات پرشماری وجود دارد که برخی از آنها را به اختصار یادآور میشوم. شما در مصاحبه تلویزیونی به مردم گفتید: « درتولید فولاد قبل از انقلاب 370 هزار تن تولید میکردیم، قبل از دولت نهم 9 میلیون تن، در این دولت به 15 میلیون تن رسیدیم». با توجه به اینکه معیار سنجش میزان تولید فولاد درهمه کشورهای جهان و از جمله ایران « فولاد خام» است و انستیتوی بینالمللی فولاد، تولید فولاد ایران را در سال 2008 معادل 964/9 تن اعلام کرده که فقط 500 هزار تن بیشتر از رقم تولید سال 2005 است، این پرسش مطرح است که جنابعالی عدد 15 میلیون تن فولاد را از کجا آوردهاید.
با توجه به اینکه شما در اوایل امسال نیز همین عدد را اعلام کرده بودید، بهتر است از کسانی که این رقم را برای اطلاع رسانی به شما ارایه کردهاند بپرسید که این میزان تفاوت تولید(از 10 میلیون تن تولید واقعی تا 15 میلیون تن اعلام شده توسط حضرتعالی) از کجا حاصل شده است؟
انتظار میرود اگر کسانی به اشتباه میزان فولاد تولیدی کشور را با فولاد وارداتی (که درکشور نورد میشود) به عنوان فولاد تولید کشور مطرح میکنند مسئولین آن را اصلاح نمایند نه این که درگزارشهای رسمی بازگو کنند.
یادآور میشوم مطابق مصوبه شورای اقتصاد، مقررشده بود با اجرای طرحهای توسعه فولاد، ظرفیت تولید این محصول در پایان برنامه سوم به 14 میلیون تن برسد که به دلیل پیمان شکنی شرکتهای ژاپنی در ساخت کارخانه فولاد هرمزگان در حد 9/11 میلیون تن متوقف شد. همچنین دربرنامه چهارم پیشبینی شده بود که 12 میلیون تن به ظرفیت تولید فولاد اضافه شود و با سازمان مدیریت و برنامه ریزی(سابق) نیز به توافق رسیده بودیم. ملاحظه خواهید فرمود که ظرفیت فولاد کشور با هدف برنامه چهارم فاصله زیادی دارد.
متأسفانه آمارهای اعلام شده توسط جنابعالی درباره رشد تولید ذغال سنگ و کک حاوی همان اشتباهات اشاره شده است که از تکرار آنها صرف نظر مینمایم. اگر علاقمند باشید میتوانید از مسئولان این بخشها توضیح بخواهید تا حداقل خودتان اطلاع دقیقی از آمار واقعی تولید سالانه این محصولات پیدا کنید. درشرایط فعلی میزان کک وارداتی افزایش یافته و معادن ذغال سنگ کشور با مشکل فروش روبه رو شدهاند.
آقای رئیس جمهور
شما و همه کارشناسان و متخصصان و دستاندرکاران از اهمیت صنعت سیمان برای پیشبرد طرحهای توسعهای- عمرانی اطلاع کافی دارید جنابعالی در همان سخنرانی در مورد سیمان گفتید «در تولید سیمان قبل از انقلاب 2/6 میلیون تن، قبل از دولت نهم به 34 میلیون تن و هم اکنون به 64 میلیون تن رسیده است». پس از انقلاب در دو زمان دو تصمیم مهم برای توسعه سیمان کشور گرفته شد.
در برنامه اول توسعه که نیاز شدید به سیمان احساس شد، توسعه این صنعت در دستور کار قرار گرفت. با اختصاص سهمیه قابل توجهی از اعتبارات فاینانس ارزی به شرکت احداث صنعت سیمان و نیز سایر تولید کنندگان، ساخت و بهره برداری از چند کارخانه سیمان را انجام شد. در اوایل برنامه سوم توسعه، کمبود ظرفیت تولید سیمان با توجه به طرحهای عمرانی پیش بینی شده به صورت یک نیاز جدی مطرح شد. لازم بود اقدام مهمتری برای توسعه سیمان انجام میگرفت. برای ایجاد تعادل در عرضه و تقاضای و نیز افزایش صادرات سیمان، وزارت صنایع و معادن، مصوبهای را درسال 1380 به تصویب هیأت امنای حساب ذخیره ارزی رساند که بر اساس آن بخش خصوصی ترغیب شد که در این صنعت سرمایه گذاری کند و این حرکت ماندگار که نتیجه تدبیر برای توسعه صنعت سیمان با استفاده کارآمد از حساب ذخیره ارزی و توان بالقوه بخش خصوصی بود؛ مصوبه یاد شده و اطلاع رسانی شفاف درباره چگونگی استفاده از تسهیلات حساب ذخیره ارزی راه را برای ورود دهها متقاضی سرمایه گذاری در بخش سیمان هموار کرد.
آمار موجود نشان میدهد تا پایان خرداد 1384 ساخت 51 طرح جدید تولید سیمان با ظرفیت حدود 50 میلیون تن در سال در بانکها تصویب شده بود.
دراین مسیر بود که پرداخت وام ارزی به میزان 1350 میلیون دلار برای طرحهای سیمان به تصویب بانکها رسید و برای شروع به کار 40 کارخانه سیمان به ظرفیت حدود 40 میلیون تن در سال گشایش اعتبار شد. عملیات اجرایی کارخانههای سیمان از 1380 آغاز و سیمان کویر کاشان به عنوان نخستین کارخانه کارش را با این روش آغاز کرد. پیش بینی شده بود که متقاضیان و دریافت کنندگان وام ارزی و سرمایه گذاران چهار سال پس از گشایش اعتبار، کارخانههای سیمان را راه اندازی کنند در صورتی که منابع ریالی طرحهای گشایش اعتبار شده سیمان به موقع تأمین میشد، با راه اندازی طرحهای مذکور در سالهای برنامه چهارم باید ظرفیت تولید سیمان کشور در سال 1388 به حدود 70 میلیون تن در سال میرسید که قادر بود علاوه بر نیاز داخلی بازارهای عراق و افغانستان را نیز تأمین کند.
جناب آقای احمدی نژاد؛ باید با کمال تأسف به اطلاع برسانم، اعضای دولت شما با باز گرداندن سیمان به سبد حمایتی که پیآمد آن در بورس سهام آشکار گردید و ارزش سهام این شرکتها از 250 میلیارد تومان به کمتر از 100 میلیارد تومان کاهش یافت و از طرف دیگر بانکها در تأمین منابع ریالی مورد نیاز طرحها سختگیری کردند و این عوامل اجازه نداد تولید سیمان رشد شتابان را تجربه کند به طوری که مطابق گزارشهای رسمی تولید سیمان در ده مامه منتهی به پایان دی ماه امسال حدود 5/37 میلیون تن بوده است مشخص نیست عدد 5/64 میلیون تن که جنابعالی اعلام کردید از کجا آمده است؟
یادآور میشوم که تجربه موفق سیاستگذاری کارآمد در توسعه صنعت سیمان میتوانست مدل مناسبی برای توسعه سایر رشتههای صنعتی باشد و حساب ذخیره ارزی رشد و توسعه صنعتی را تحرک بخشد و کانونی برای افزایش سهم بخش خصوصی دراقتصاد باشد، اما صد افسوس که این تجربه موفق نیز به عمد یا به سهو تداوم نیافت و هزار افسوس که منابع حساب ذخیره ارزی به شکلهای دیگری هزینه شد و به جای فایده رساندن به تولید کشور حتی در مواردی به زیان مردم عمل کرد.
جناب آقای رئیس جمهور
ضمن پوزش ازطولانی شدن مطالب امیدوارم فرصت کافی برای خواندن و دقت در آنچه نگاشته شد داشته باشید و شخصاً به این نکات توجه کنید. از فرصت استفاده کرده و حرف پایانی را برای روشنگری یادآورمیشوم.
واقعیت این است که ابلاغ سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی از سوی مقام معظم رهبری و حمایت همه جانبه مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، قوه قضائیه و سایر نهادهای نظام از اجرای این سیاستها که با رشد شتابان قیمت نفت در بازارهای جهانی و کسب درآمد ارزی افسانهای مقارن شد، فرصت طلایی در اختیار دولت نهم قرار داد که نهضت اصیل و سترگی برای کشاندن پای بخش خصوصی به صحنه سرمایه گذاری در اقتصاد را بر پا کند. با این همه و با کمال تأسف واقعیت برخلاف آن شد. و ماهیت هزینه کردن منابع ارزی گرانبهای حاصل از فروش ثروت ملی در 3.5 سال گذشته نه تنها به رشد سرمایهگذاری منجر نشد، بلکه متوسط رشد سرمایهگذاری طی سالهای اخیر به کمتر از نصف عملکرد برنامه سوم (6.9 درصد) محدود گردید. علاوه بر این، متأسفانه شیوه و ماهیت هزینه کردن درآمدهای ارزی به رشد حیرت انگیز نقدینگی در جامعه منجر و به این دلیل تورم نیز افزایش یافت.
جناب آقای احمدی نژاد؛ حتما میدانید که ایجاد فضا و محیط مناسب سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مهمترین عامل محقق شدن رشد سرمایهگذاری است و وظیفه شخص رئیس جمهور و دولت ایجاد چنین فضای مناسبی است. مطمئن باشید در صورت فراهم کردن فضای مناسب و اطمینان بخش، هزاران سرمایهگذار و کارآفرین توانا، در صحنه عمل اقتصادی حاضر شده و راه رشد و توسعه را هموار میکنند با این توضیح کلی و برای حسن ختام، چند مشکل اساسی موجود تولید صنعتی را یادآور شده و توصیه میکنم که راه حلهای ارایه شده مورد توجه قرار گیرد اگر قصد و ارادهای وجود دارد که مشکل تولید صنعتی برطرف شود، گام اول باید درجهت بهبود فضای کسب و کار باشد که متاسفانه به اذعان برخی از مدیران ارشد دولت شما در سالهای اخیر وضع بدتر شده است.
اقدام دیگر مربوط به حوزه مسکن و ساختمان است که باید رکود این بخش برطرف و رونق به آن بازگردانده شود. رونق بخش مسکن اهرم رشد تولید دهها رشته صنعتی است ادامه وضعیت فعلی میتواند بخش صنعت را با مشکلات جدی تر مواجه کند. گام دیگر تأمین نقدینگی واحدهای تولیدی است که در حال حاضر به مشکل اصلی تبدیل شده است. این معضل با توجه به فشار ظالمانه قدرتهای جهانی در اعمال تحریم بانکهای ایرانی بیشتر از هر بخشی، فعالیتهای صنعتی را متأثر کرده است و باید در این باره چاره اندیشی شود تا صنعت را زمین گیر نکند.
مسئله مهم دیگر رشد واردات با پائین نگه داشتن اداری نرخ ارز علیرغم نرخ بالای تورم در کشور است که موجب کاهش قدرت رقابت تولیدات داخلی شده و فعالیتهای صنعتی را در تنگنای اساسی قرار داده است.
آقای رئیس جمهور؛
امیدوارم به اهمیت بخش صنعت و معدن به عنوان موتور محرک رشد اقتصادی و توسعه کشور توجه کافی مبذول و تدبیرهای کارآمد برای تسریع و شتاب بخشی به این فعالیتها اتخاذ فرمائید.
با پوزش مجدد و آرزوی توفیق
اسحاق جهانگیری