آفتابنیوز : آفتاب: استاد روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی تهران معتقد است که ائتلافها در آینده و تحت تاثیر بحران اقتصادی به سمت ائتلافهایی با محوریت ثروت بروند، نه ایدئولوژی.
به گزارش خبرنگار سیاسی آفتاب، دکتر محمود سریعالقلم، در سخنرانی خود در همایش «تاثیر بحران اقتصادی بر نظام بینالملل» که روز یکشنبه در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار شد، به تاثیر بحران اقتصادی بر مناسبات میان قدرتهای بزرگ پرداخت و گفت: «با گذشت سه دهه از فرآیند جهانی شدن که در آن شاهد ورود بازیگران جدید بودهایم، مقررات بازی اقتصادی متحول شد. تا سال١٩٨٠ زمانی که فقط بازیگران غربی حضور داشتند مقررات بازی اقتصادی در میان آنها تنظیم میشد اما بعد از سال١٩٨٠ کشورهایی مثل هند، چین، مکزیک، آفریقای جنوبی هم وارد شدند و بازی تبدیل به ماتریسی پیچیده شد.
وی با بیان اینکه بروز بحران اقتصادی بهدلیل فقدان مقررات مالی و اقتصادی میان بازیگران اصلی بوده است، افزود: «دولت بوش با سیاستهایی که در اقتصاد به کار گرفت مقرراتزدایی کرد، جمهوریخواهان معتقد بودند که باید به اقتصاد بازار رجوع کرد».
این استاد دانشگاه سپس با اشاره به تاثیرات بحران اقتصادی بر تولیدات صنعتی کشورها گفت: «در حال حاضر تولید صنعتی در کشورهای مختلف به طور چشمگیری کاهش یافته است؛ از جمله در چین ١٠ درصد، روسیه ٩ درصد، آمریکا ٦ درصد. همچنین رشد اقتصادی چین از ٥/٩ درصد به ٤ درصد کاهش یافته و در برزیل از ٧ درصد به ٢ درصد یافته است».
سریعالقلم با بیان اینکه در شرایط جدید، در یک کشور سرمایهداری مصرفگرا مثل انگلستان رجوع مردم برای تعمیر کفش و وسایل خانگی در سال ٢٠٠٤ تا ٢٠٠ درصد افزایش یافته است، اظهار داشت: «در هند بخشهای مهمی از صنعت ملی کشور به طرف حمایت داخلی و نیز کاهش تعرفه خارجی کشیده شده است».
وی با تاکید بر اینکه در این شرایط ما به سمت یک نوع منطقهگرایی حرکت میکنیم، خاطرنشان کرد: «پس از بروز بحران اقتصادی اخیر، نقش دولت در اقتصاد کشورها به طور قابل توجهی گسترش یافته است».
این استاد روابط بینالملل سپس با اشاره به هزینههای هنگفت جنگها در دهههای گذشته اظهار داشت: «جنگ ویتنام با نرخ دلار امروز ٦٩٨ میلیارد دلار هزینه داشت و جنگ عراق تا آخر ٢٠٠٨، ٥٩٨ میلیارد دلار و اگر در دنیا نجات مالی بخواهد صورت بگیرد به ٨ تریلیون دلار نیاز داریم».
سریعالقلم در بررسی ساختار قدرت در جهان با توجه به بحران اقتصادی بر اساس ظرفیت، اهداف و تاریخ سیاسی اقتصادی در قرن ٢٠ گفت: «در شرایط فعلی بهترین وضعیت را ژاپن دارد. هرچند نرخ رشد اقتصادیاش صفر است، اما به خاطر انضباط اجتماعی و سیاسی و هماهنگی قابل توجه سنتی میان دولت، شرکتها و عامه مردم، این کشور توانسته است خود را در وضعیت متعادلی حفظ کند. کشور بعدی که توانسته است تا حدودی بر بحران فایق آید فرانسه است که به خاطر دخالت دولت در اقتصاد ملی، نسبت به آلمان و ایتالیا از وضعیت بهتری برخوردار است».
وی افزود: «موضوع اصلی درباره وضعیت آمریکا در سالهای آینده به عنوان یک قدرت بینالمللی است. آمریکا نیاز دارد تا با دیگران در مدیریت سیاسی سهیم شود و تنها جایی که نیاز به شریک ندارد خاورمیانه است که به خاطر نوع حکومتهای عرب و حضور لجستکی و گسترده نظامی و نیز اسراییل به شریک نیاز ندارد».
این صاحب نظر مسائل بینالمللی خاطرنشان کرد: «مساله تعهدات و قدرت اقتصادی آمریکا، کار آنرا در این شرایط سخت میکند؛ چرا که ادامه این تعهدات و حضور و نفوذ سیاسی آمریکا در مناطق مختلف بینالمللی به قدرت اقتصادی نیاز دارد که با توجه به مشکلات آمریکا در این بحران، دچار خدشه میشود. آمریکا با این چالش مواجه است که چگونه در عین تعامل اقتصادی، به طور سنتی قدرت سیاسیاش را هم حفظ کند».
سریعالقلم با اشاره به بحران ١٩٢٩ تصریح کرد: «آمریکا در آن مقطع ارتباط خود را با دنیا قطع کرد، اما امروز نمیتواند این مدل را پیاده کند. آمریکا قطعاً برای تداوم مدیریت خود، به جهان نیازمند است؛ چرا که به طور معمول ٢ تا ٣ میلیارد دلار برای نیاز روزانهاش هزینه میکند که بخشی از آن از خارج وارد میشود».
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه دولت اوباما نیازمند تعریف روابط جدیدی با جهان است، افزود: «مهمترین شریک ایالات متحده در این صحنه، ژاپن خواهد بود. ژاپن نقش کلیدی در هماهنگیهای اقتصادی آمریکا با سایر کشورها خواهد داشت».
وی در با بیان اینکه معتقدم دو بلوک در جهان در حال شکلگیری است، گفت: «چین، روسیه، برزیل، هند، آرژانتین این فرصت ممتاز تاریخی را پیدا کردهاند که بتوانند ضمن همکاریهای بعضا اقتصادی وارد دورهی جدیدی از امتیازگیریها و چانهزنیهای سیاسی با آمریکا شوند و در بلوک دیگر، استرالیا، ژاپن، مکزیک، عربستان و چند کشور دیگر هستند که روابط بهتری را با آمریکا خواهند داشت».
سریعالقلم درباره کنفراننس دوم آوریل در لندن گفت: «این کنفرانس درخصوص نحوه شکلگیری رفتار قدرتها در جهان است و پیشبینی میکنم ائتلافها در آینده و تحت تاثیر بحران اقتصادی به سمت ائتلافهایی با محوریت ثروت بروند، نه ایدئولوژی».
این استاد دانشگاه با طرح این سوال که با کدام مجموعه از کشورها باید ائتلاف کرد تا ثروت خود را در آینده افزایش دهیم؟ گفت: «ماهیت بلوکهای جدید، اقتصادی – سیاسی است. در حال حاضر تمایل آمریکا به سمت چین به دلیل پسانداز ٢ تریلیون دلاری چین است و این ثروت قابل توجهی است که میتواند از آن بهرهبرداری کند. همچنین در حال حاضر رفت و آمدهای بسیار گستردهای بین برزیل، روسیه و چین وجود دارد که در حال گسترش است. امروز چینیها فرصت قابل توجهی پیدا کردهاند که امتیاز سیاسی از غرب بگیرند».
سریعالقلم با بیان اینکه چهار سناریو درخصوص بحران اقتصادی قابل تصور است، گفت: «اولین سناریو آن استکه تا پایان ٢٠٠٩ وضعیت بهبود مییابد. دوم آنکه این بحران یک دهه طول میکشد و دو سناریوی دیگر میانی وجود دارند که معتقد است طی ٣ تا ٧ سال شاهد تداوم این بحران خواهیم بود. دو بازیگر کلیدی در کانون این بحران، آمریکا و چین هستند».
وی ادامه داد: «آمریکا برای حل بحرانهای اقتصادی و حفظ موقعیت سیاسی نمیتواند به قدرت نظامی متوسل شود بلکه قدرت نرم و اقناع آمریکا میتواند به او کمک کند. در این چارچوب کشوری که بازی پیچیدهای را دنبال میکند هند است و بعد چین. هند از جمله کشورهایی است که علاوه بر آنکه به دنیا و تعامل با آن نیاز دارد، قرارداد هستهای با آمریکا امضا کرده است و برای تداوم برتری استراتژیک هستهایاش میتواند بین چین و آمریکا به عنوان توازنگر ایفای نقش کند».
سریعالقلم با بیان اینکه مزیت نسبی آمریکا در تکنولوژی و نیز تکنولوژیهای جدید است، افزود: «در حدود ٣٥ درصد مطالعات در حوزه تکنولوژی امروز در اختیار آمریکا قرار دارد؛ به شکلی که حتی برای دادن یک قطعه یا وسیله در صنعت ماهواره به کشوری مانند فرانسه، پاریس باید ١٢٠ امضا از نهادها و سازمانهای آمریکا را اخذ کند».
وی اظهار داشت: «ژاپن، انگلستان، مکزیک و هند شرکای جدی آمریکا هستند و به لحاظ نفت و دیپلماسی اقتصادی در خاورمیانه، عربستان مهمترین شریک او خواهد بود».
این استاد روابط بینالملل در پایان اظهار داشت: «اینکه در آینده کدام کشورها بازی شفاف میکنند، مهم است؛ مثل استرالیا، و بالعکس هند که بازی پیچیدهای را خواهد داشت. همچنین مهم است که کدام کشورها از فضیلت ابهام در شکلگیری نظام بینالملل استفاده میکنند؛ مثل ایران و یا کدام بازیگران از ترتیبات محرمانه بهره میبرند. تمام این سوالات بدون شک حول ١٠ الی ١٢ بازیگری است که از آن صحبت شد و این نشاندهنده ظهور یک نظام سیاسی اقتصادی جدید بینالمللی است».