فوتبال ما مشکلات بسیاری دارد، اما اگر بخواهید دنبال بزرگترین مشکل باشید، شاید فرافکنی و آدرس دروغ دادن بزرگترین آنها باشد.
بازیکن در زمین ناتوان بوده و فرصت از دست میدهد، شب خوب نخوابیده و فکرش همهجا هست جز روی فوتبال، بیرون که میآید تقصیر را گردن داور میاندازد!
مربی که از علم روز به دور است و هیچ برنامهای برای بردن ندارد، باخت را گردن چمن خراب میاندازد!
مدیری که با وعده درآمدزایی و با تضمین آوردن پول صاحب یک صندلی شده، هر روز مصاحبه میکند و از زمین و زمان، دولت و مجلس مینالد که به او پول نمیدهند تا خرج کند و محبوب هواداران شود!
در چنین فضایی که حرفهایها -یعنی آنها که درآمد زندگیشان از فوتبال است- به این راحتی دست به فرافکنی میزنند، دیگر نباید از فضای مجازی و هواداران احساسی نوجوان توقعی داشت! همانها که فریب این آدرسهای غلط را میخورند و به جای نگاه کردن به اصل و ریشه مشکلات، حواسشان پرت ناکجا آباد میشود و این دقیقا همان چیزی است که این آقایان میخواهند تا کماکان بر سر سفره فوتبال بمانند و افراد لایق و شایسته راهی به دایره پیدا نکنند!
با این مقدمه، پس نباید خیلی عجیب باشد که مجری یک برنامه تلویزیونی هم برای دیده شدن و پیامدهایی که هر رسانه به دنبال آن است، دست به استفاده از همین روش بزند!
در شبی که مدیرعامل استقلال مهمان برنامه بود، خیلی طبیعی است که بیشتر وقت برنامه به سوژههای باشگاه استقلال اختصاص داده شود، اما این اصلا حرفهای و انسانی نبود که یک آدرس غلط به هواداران داده شود تا صرفا در فضای مجازی از ما تعریف و تمجید کنند! مقایسه مسئله سربازی میلاد سرلک با سیاوش یزدانی و محمدحسین مرادمند کاملا غلط است.
میلاد سرلک با آمدن اسکوچیچ یکی از مهرههای ثابت تیم ملی شد و در مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۲ تمام بازیها را بازی کرد. او آنقدر فیکس بود که خط خوردنش توسط کیروش در جام جهانی برای دوستان خود کارلوس هم قابل هضم نبود! سرلک در تمام دو فصل اخیر تنها مهره بدون جانشین در ترکیب پرسپولیس بوده، تیمی که فصل قبل با قاطعیت هر سه جام ممکن را گرفت. یک هافبک دفاعی که در مواقع لزوم مشکل گلزنی تیمش را هم حل میکند و فصل قبل، اولین و آخرین گل پرسپولیس در لیگ را او زد!
با آمدن امیر قلعهنویی به جای مرد پرتغالی، سرلک که دچار افسردگی بعد از جام جهانی شده بود تورنمنت کافا را از دست داد. کار قلعهنویی درست بود، چرا که او وعده داد به لیگ توجه میکند و در آن مقطع سرلک رقبایی همچون سعید مهری داشت که جای او را در کاروان تیم گرفتند. اما با بازگشت مجدد این بازیکن به اوج، مطابق روال همهجای دنیا دوباره دعوت شده و طبق قوانین کشور ما میتواند سربازیش را تا ۳۰ سالگی به تاخیر بیاندازد.
به همین قانون جمله آخر دقت کنید؛ تا ۳۰ سالگی! در قانون کشور ما آمده که بازیکن ملی تا ۳۰ سالگی میتواند به سربازی نرود، یعنی اگر کاپیتان تیم ملی هم باشید یک روز بعد از تولد ۳۰ سالگی باید به سربازی بروید!
سالی که فرهاد مجیدی با استقلال بدون باخت قهرمان شد، مرادمند و یزدانی زوج ثابت خط دفاعش بودند، اما هیچکدامِ آنها تا آن روز سابقه دعوت به اردوی تیم ملی را هم نداشتند چه رسد به اینکه بازیکن فیکس تیم ملی باشند! دیدیم که بعد فرهاد هم هیچکدام از این دو نفر در تیم ساپینتو بازی نمیکردند و سیاوش در سپاهان هم بازی نمیکند! اما برگردیم به همان روزها.
سیاوش یزدانی توسط اسکوچیچ دعوت شد، اما حتی در روزی که دفاع وسطی هم در اردو نبود، مرد کروات امید نورافکن را بازی داد و به او اعتمادی نداشت! همانطور که مربیان دیگر منهای فرهاد مجیدی نداشتند! سیاوش هم پس از آن مسابقه به رسم موجود در فوتبال ما کاسه و کوزه را سر حسین کنعانی شکست و با این اقدام غیرحرفهای از اردوی تیم ملی اخراج شد! پس روزی که دو مدافع استقلال سرباز شدند، بازیکن ملی نبودند و قانون برای بازیکنان غیرملی میگوید که تنها تا ۲۸ سالگی حق دارند در لیگ برتر بازی کنند و فردای تولد ۲۸ سالگی باید به سربازی بروند.
سوال: برای خوشآمد فضای مجازی تا کجا حق داریم حقیقت را زیر پا له کنیم؟