آفتابنیوز : آفتاب: احمد مسجد جامعی، وزیر ارشاد دولت دوم محمد خاتمی در یادداشتی به تشریح چگونگی اتخاذ تصمیم خاتمی برای انصراف از عرصه انتخابات دهم ریاست جمهوری پرداخت.
به گزارش سرویس سیاسی آفتاب، مسجد جامعی در بخشی از یادداشت خود آورده است: «از دفتر آقای خاتمی تماس میگيرند. برخلاف معمول میگويند میخواهيم با خودشان صحبت کنيم. از آن طرف خط میگويند که برای جلسه فردا( ۱۹ اسفند) زنگ زدهاند و از طرف آقای خاتمی تاکيد میکنند که حتما حضور پيدا کنم و حتما سر وقت برسم. حدس میزنم علت اين تاکيدها حضور نامنظمم در جلسههای قبلی باشد، اما حس میکنم موضوع مهمی در ميان است، چون جلسات معمول با آقای خاتمی روزهای دوشنبه صبح برگزار میشد و برای تاکيد بيشتر برايم در دفتر پيام میگذاشتند.
وقتی میرسم که نماز مغرب و عشا به امامت آقای خاتمی تازه تمام شدهاست. علاوه بر اطراف نمازخانه در ميان آن نيز صندلی چيدهاند. معلوم است که تعداد مدعوين بيش از حد معمول اين نشستهاست».
مسجد جامعی ادامه داده است: «جايی باز میکنند و کنار آقای عارف مینشينم که رياست ستاد بر عهدهاش گذاشته شده بود. او از شخصيتهای برجسته علمی و اجرايی کشور است و با بزرگمنشی مسئوليت اين کار بزرگ را پذيرفته بود. آقای عارف روزهای سخت و پرکاری را پشت سر گذاشته و زحمتهای زيادی برای سر و سامان دادن به ستاد کشيده بود. نشستم، تعارف کردند که اداره جلسه را برعهده بگيرم. جلسه عجيبی بود. اين را میشد از همان آغاز که هنوز حرف اصلی مطرح نشده بود، حدس زد. شلوغتر از جلسههای معمول بود. هم تعداد افراد حاضر زيادتر از هميشه بود و هم متنوعتر. برخی از وزرای دولتهای پيشين، نمايندگان مجلس، سفرا، روحانيون، نويسندگان و اصحاب فرهنگ و هنر و مطبوعات، احزاب و تشکلهای سياسی و اجتماعی حضور داشتند. بعضی از افراد حاضر را من نمیشناختم و اين برای اداره جلسه کار را سخت میکرد، اما آقای خاتمی همه افراد را میشناختند».
در ادامه یادداشت مسجد جامعی آمده است: «جلسه با گزارشی از اولين سفر شهرستانی آقای خاتمی آغاز شد که برای ستاد موفقيت بزرگی بود و همه را به پيروزی اميدوار و در ادامه راه مصمتر کرده بود. سفر آقای خاتمی به شيراز، ياسوج و بوشهر نشان داد که محبوبيت ايشان نه تنها در شهرهای بزرگی چون شيراز بالاست که حتی در مناطق روستايی و شهرهای کوچکی مثل نور آباد ممسنی نيز از محبوبيت بسيار زيادی برخوردار است، حال آن که که برخی گمان میکردند که آرای شهرهای کوچک و روستاها به ديگری اختصاص دارد. اين سفر در اردوگاه رقيب هم بازتاب داشته است. سفر شيراز برای آنها هم نتيجه انتخابات را روشن کرده بود. پس از اين گزارش اميدوار کننده، انتظار حاضران اين بود که دراينباره و همچنين درباره برنامهها و سفرهای آينده سخن گفته شود، اما آقای خاتمی از قطعيت آمدن مهندس ميرحسين موسوی سخن گفت و از آن جمله معروف "يا من يا ميرحسين" و از حاضران خواست نظر بدهند».
مسجد جامعی افزوده است: «تقريبا همه میخواستند حرف بزنند و اغلب دوستان هم بر ماندن آقای خاتمی اصرار داشتند و دلايلی که در سخنان دوستان بود، دلايل مهمی بود و نمیشد به آسانی از کنار آن گذشت، اما طرح مسئله برای بسياری غير منتظره بود و طبيعی بود که اولين واکنشها گاهی احساسی و حتی گاه عصبی باشد و در اين ميان نقدهايی هم بر نحوه ورود مهندس موسوی و پرسشهايی درباره سياستهای ايشان مطرح شد.
نشست به درازا کشيد و از زمان مقرر و معمول بسی فراتر رفت، اما هنوز ۱۴ نفر باقی مانده بودند. عذر خواهی کردم و پيشنهاد دادم آقای خاتمی جمع بندی کنند و دوستان باقی مانده ديدگاه خود را به صورت مکتوب به ايشان تحويل دهند».
مسجد جامعی نوشته است: «نظرات را میتوان به چند گروه تقسيم کرد:
• گروهی معتقد بودند آقای خاتمی بايد بماند. بعضی از آنها با لحنی صريح به آقای خاتمی میگفتند شما حق نداريد انصرف بدهيد. اين تصميم بايد در عرصه عمومی مطرح و درباره اش تصميم گيری شود. اين گروه را بيشتر جوانان و يکی دو نفر از سياسمتداران با سابقه تشکيل میدادند.
• کسانی ديگر معتقد بودند اين حرف مربوط به قبل از حضور آقای خاتمی در عرصه و صحنه انتخابات بوده است، نه پس از اعلام نامزدی و شروع به کار ستادهای اجرايی، بنابراين زمان پرداختن به اين موضوع گذشته است.
• عده ديگری میگفتند آقای خاتمی در جامعه موقعيتی استثنايی دارد و بر موج انتخابات سوار است و تا ديگری بخواهد اين شرايط را به دست بياورد عملا زمان گذشته است. اگر هدف پيروزی است، اين مقصود فقط با آقای خاتمی ميسر میشود و آرای ايشان لزوما به سبد آقای موسوی نمیرود.
• برخی هم میگفتند الان از عرصه رقابت خارج نشويد و هم شما و هم مهندس موسوی در صحنه بمانيد. زمان برای تصميم گيری زود است.
حس میکردم آقای خاتمی چنين فضايی را پيش بينی کرده و با اشراف به همه موارد تصميم خود را گرفته بود. آقای خاتمی در سخنانی که معلوم بود درباره آن با مبانی خودش انديشيده است، به برخی از واکنش ها پاسخ داد و خطرهايی را که ماندنش در صحنه به وجود میآورد، بر شمرد. بر دشواری تصميمگيری هم اشاره کرد و به اميدهايی که با حضورش در انتخابات ايجاد شده بود نيز اشاره کرد و از جوانانی گفت که به طور خودجوش از ماهها قبل کار را شروع کردهاند و به نگرانیهايش نيز اشاره کرد و به اتفاقهايی که ممکن است کنارهگيریاش از انتخابات در پی داشته باشد.
نکته مهم اين بود که آقای خاتمی سخنانش را با استناد به جوانترين عضو جلسه آغاز کرد. در سخنان آقای خاتمی يکی دو مطلب مهمتر از بقيه بود؛ يکی دفاع از ميرحسين موسوی نخست وزير دوران امام و هشت سال دفاع از اين سرزمين بود و پرهيز از شکاف افکنی و ديگری ضرورت تغيير و ضرورت فعال بودن در عرصه انتخابات و تقويت جامعه مدنی و اشاره به اين که از آغاز هم که پای در اين راه گذاشتم میدانستم برای هزينه دادن آمدهام».
در ادامه این یادداشت آمده است: «او (خاتمی) گفت من نامزدی خود را با فرض اين که حيثيت من لطمه میخورد پذيرفتم. الان وضع کشور بهگونهای است که هر کس مسئوليت بپذيرد، قربانی خواهد شد. توقعات بالا رفته است و پاسخ دادن به خواست مردم سخت شده است. توده مردم پس از مدت کوتاهی وقتی ببينند توقعاتشان برآورده نشده، ناراضی خواهند شد. من از اين وضع اطلاع داشتم و کارگروههايی که تشکيل داده بوديم، هم پيش بينی کرده بودند و پذيرش نامزدی من با علم به اين بود. من همه اين پيامدها را پذيرفتم. من پذيرفتم که به حيثيتم لطمه بخورد ولی پذيرفتن مسئوليت تابع نظر جمعی بود و برايم مسئله شخصی مهم نبود. الان در موقعيتی قرار گرفتهايم که اگر بیتدبيری کنيم، نه شخص که جريان آسيب میبيند».
در بخش دیگری از یاددشت مسجد جامعی آمده است: «آقای خاتمی در بخش ديگری از صحبت خود گفت که خواست مردم در تمام نقاط کشور تقريبا يکسان است و فرقی بين مناطق برخوردار و غير برخوردار از اين نظر نيست. سفر من به شيراز به عنوان يک پديده بسيار مهم است که نشان میدهد جامعه چه میخواهد و فلش خواست عمومی به کدام سمت است. اشاره او به سفر نور آباد ممسنی بود که مردم به طور خودجوش به خيابانها ريخته بودند و حمايت پرشوری کردند و مرا به ياد شعار مردم خونگرم شيراز انداخت که با نشاط فرياد میزدند: «جمهوری اسلامی آزاد بايد گردد».
يکی از بزرگان جناح رقيب در جلسه ای پس از سفر آقای خاتمی گفته بود که نيازی به نظرسنجی نيست، اين سفر نتيجه را نشان داد
آقای خاتمی بحث ديگری را درباره اين سفر مطرح کرد و گفت که الحمدالله اين سفر هم انجام شد تا معلوم شود کنارهگيری من از ترس رای نياوردن نيست.
بحث تفاوت گفتمانی آقای موسوی بحث ديگری بود که برخی از دوستان به آن اشاره کردند و ايشان از اين تفاوت گفتمانی دفاع کرد و گفت که آقای موسوی حق دارد که گفتمان خودش را داشته باشد و آن گفتمان را به قدرت برساند. ما لازم نيست در همه ابعاد مثل هم فکر کنيم. تاکيد میکنم که آمدن آقای موسوی موجب تغيير میشود. بحث ما بحث گفتمانی نيست. گفتمانها يکی نيست اما آمدن آقای موسوی به معنای گفتمانی است که نيروی ارزشمندی است و برای انقلاب بهدرد بخور است. آقای موسوی با خصوصيات خودش به ميدان آمده است و حقش هم هست که گفتمانش را مطرح کند و آن را به قدرت برساند. بی خود عصبانی نشويد. به آسمان نرويد و به زمين بياييد. رای ايشان با رقيبانشان برابر است. اگر من نباشم احتمال بالا آمدن ايشان باز هم بيشتر خواهد شد.
دفاع آقای خاتمی از مهندس موسوی مرا ياد تجربه برخورد با آقای هاشمی انداخت. گويی آقای خاتمی نگران تکرار چنين تجربهای درباره مهندس موسوی بود.
آقای خاتمی در اينجا به نکتهای مهم اشاره کرد و گفت که بايد در اين انتخابات پيروز و موفق شويم و با بودن موسوی، من و او وارد بازی خواهيم شد که بازيگردان آن ما نيستيم. من نمیخواهم بازيگر صحنهای باشم که ديگران طراحی کردهاند».
مسجد جامعی ادامه داده است: «آقای خاتمی در ادامه صحبت خود گفت که اگر ما دو نفر و آقای کروبی با هم در ميدان باشيم، شکست قطعی است. با رفتن من میتوانيم زمينه اجماع را فراهم کنيم. من میگويم منطقی فکر کنيد. اگر من نيامدم تخريب نکنيد. اگر زودتر تعيين تکليف کنيم، بهتر است. اين کار هر چه زودتر به نتيجه برسد در انسجام نيروها سودمندتر است.
آقای خاتمی با صراحت تمام گفت که پيروزی حقيقی را در اخلاق میبينم. دلم میخواهد به لحاظ اخلاقی پيروز باشيم و آدم های اخلاقی روی کار بيايند. پيروزی واقعی پيروزی اخلاقی است. کار من اخلاقی است. من وارد بازی تخريب مهندس موسوی نمیشوم. آمدن و نيامدن ما هر دو هزينه دارد. اما هزينه نيامدن من کمتر است. اميدمان به خداست و توکل به او داريم.
در بخشی از یادداشت عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران آمده است: «آن شب آقای خاتمی گفت که از اول هم آمدم تا خود را هزينه کنم، هم برای رای آوردن و هم برای پس از آن. به عبارت ديگر آقای خاتمی میدانست که در چه راهی قدم گذاشته است و عليرغم اين اعلام نامزدی کرده بود. سخنان آقای خاتمی برای آن جمع روشن بود، به خصوص که مدتی پيش در يکی از روزنامهها ايشان را با خانم بینظير بوتو مقايسه و از سرنوشتی مشترک سخن گفته بودند، اما اقبال و استقبالی که ورود آقای خاتمی به عرصه ايجاد کرده بود، برای برخی آن قدر دور از انتظار بود که شکل تازهای از تخريب ها آغاز شده بود که تمام حرمتها زير پا گذاشته میشد و از آن میتوان به سقوط اخلاق تعبير کرد و خود به تنهايی و بدون در نظر گرفتن حضور يا عدم حضور ايشان در صحنه به عنوان پديدهای زشت قابل ارزيابی و تامل است».
وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داده است: «چندی پيش بلوتوثی رد و بدل شد و در برخی از سايتها نيز انتشار يافت که در آن روی يکی از شعرهای مرحوم آقای محمدرضا آقاسی تصاويری مونتاژ شده است. شعر با اين مصرع آغاز میشود: «ای تير و کمان به کف گرفته» تصوير روی اين مصرع، عکسی است از آقای خاتمی که اسلحهای در دست دارد و نشانه گيری کرده است. مصرع بعدی، يعنی «مولای مرا هدف گرفته» روی تصويری از مقام رهبری مونتاژ شده است. من بار اول که آن را ديدم واقعا تکان خوردم و فکر کردم آيا سازندگان آن نمیدانند که با اين کار حرمت بی احترامی به رهبری را شکستهاند؟ طبيعی بود که در وهله نخست اين کار را نيز به نوعی هزينه کردن از رهبری ارزيابی کنيم، اما مسئله از اين عميقتر است. سازندگان آن بلوتوث، شخصيتی مثل آقای خاتمی را که هم در داخل و هم در خارج از کشور صاحب وجهه و پايگاه است و مهم تر از آن همواره نسبت به رهبری احترام و تکريم کرده است و مورد احترام رهبری است، در چنين نسبتی با ايشان تصوير میکنند. از زاويهای چنين کاری را میتوان در ادامه همان خطی ارزيابی کرد که بحث ترور را مطرح کرد. به عبارت ديگر آن چه به ذهن شنونده از اين اتفاق میرسد اين است که اين کار نتيجه عکس بدهد؛ با کسی که تير و کمان به دست گرفته و مولای ما را هدف گرفته چه بايد کرد؟ نتيجه چنين کارهايی چه خواهد شد؟ آيا نبايد از حوادث قبلی عبرت گرفت؟ چنين نشانیهای غلطی ما را به چه هدفی خواهد رساند»؟
در ادامه این یادداشت آمده است: «بخش ديگر سخنان آقای خاتمی دفاع همه جانبه ايشان از مهندس موسوی بود. از روز اولی که آقای خاتمی در صحنه انتخابات اعلام حضور کردند، يکی از دغدغههای آقای خاتمی و بسياری از دوستانشان روابط ايشان و مهندس موسوی بود. آقای خاتمی تاکيد داشت که با مهندس موسوی رقابت نخواهد کرد، اما پس از اعلام حضور آقای خاتمی و به خصوص پس از اين که زمزمههايی مبنی بر حضور مهندس موسوی شنيده شد، همواره اين نگرانی وجود داشت که در سطوح پايينتر رقابتی شکل بگيرد و خدای ناکرده نسبت به هر دو شخصيت بی احترامی شود».
وی ادامه داده است: «آقای خاتمی آن شب از تصميم بزرگ خود سخن گفت، اما بسياری از دوستان فکر میکردند که میتوانند ايشان را به ماندن راضی کنند. از آن شب تا اعلام رسمی کناره گيری، زياد طول نکشيد. جلسات ديگری تشکيل شد که من حضور نداشتم، اما بی خبر نيستم و عجيب تر اين که در گزارش برخی از برخی از سايتها که ديگران را بی محابا به بی تقوايی متهم میکنند، از من غايب در برخی از اين نشستها قولهايی نقل شده است که حتی به ادبيات من نيز شبيه نيست».
مسجد جامعی تاکید کرده است: «آخرين نشست آقای خاتمی درباره انصرافش با مجمع روحانيون بود. ايشان به احترام بزرگواران مجمع قبل از نشست با آنان بيانيه انصرافش را منتشر نکرد. کناره گيری رسمی آقای خاتمی از انتخابات واکنشهای مختلفی داشت و برای برخی از هوداران و به خصوص جوانانی که بی هيچ چشمداشتی چند ماه زودتر از ستادهای رسمی کارشان را شروع کرده بودند، بسيار سخت بود، اما اغلب کارشناسان و آگاهان از آن به عنوان يک تصميم بزرگ اخلاقی ياد کردند».
نه آقا جان خاتمی و میر حسین و ... همه شما نه توقع مردم برایتان مهم است نه هیچ چیز دیگر شما منافع شخصی تان مهم است
آیا مردم مظلوم ما به حد اقل امکانت برسند توقع است
بدانید به زودی تمام شما محاکمه خواهید شد برای اینکه در این انقلاب می توانستید کار کنید و خیانت کردید
همین خون ها ی مظلومین گلوی شما را خواهد فشرد.
----------------------------------------------------------------------------------
آفتاب: ضمن تشکر از اظهار نظر شما
اگر کمی دقت بفرمایید، مرجع این مطالب در بالای صفحه خبر (sarve.ir) درج شده است.
آفتاب خود را متعهد به رعایت اخلاق حرفهای میداند.