نساجی بعد از استقلال قدیمیترین تیم حاضر در لیگ برتر ماست. پرطرفدارترین تیم مازندران که بیشترین تعداد بازیکن و مربی را در فوتبال ما دارد، مهد ورزش پایتخت کشتی و انبار تغذیه کننده والیبال! نساجی حتی اگر برای مازندران هم نبود باز به عنوان یک تیم پرطرفدار و قدیمی اهمیتی بسزا برای فوتبال داشت. آنقدر که همه نگران سرنوشت این تیم باشند، چه رسد به اینکه نماینده مازندران است؛ پایتخت ورزش ایران که وجودش برای همه مهم است.
همیشه کار کردن در تیمهای پرطرفدار به خاطر توقع تماشاگران سخت است. نساجی قبلاً جام گرفته و نامهای بزرگی همچون نکونام یا ساکت الهامی اینجا کار کردهاند، اما مگر مهدی رحمتی اسم کوچکی است؟
سوالی که کسی در این بحبوحه نمیپرسد این است که قرار بود نساجی در لیگ قهرمانان چه کند؟ اینجا بهتر است صحبتهای مهدی رحمتی بعد از مسابقه را مرور کنیم که گفت: «فوتبال جای تملق و دروغگویی نیست. ما با قهرمان ازبکستان بازی داشتیم، تیمی که چندین و چند سال است که در لیگ ازبکستان نتایج خوبی گرفته است. ما هم تیمی جوان و در حال پوستاندازی هستیم. من باید پاسخگو باشم، ولی این تیم نیاز به زمان و دو پنجره نقل و انتقالاتی یا حداقل یک پنجره نقل و انتقالاتی دارد. فکر میکنم به عنوان اولین تجربه در لیگ قهرمانان آسیا، نباید هدفی جز تجربه اندوزی داشته باشد.»
همه میدانیم که در ورزشگاه آزادی و در همان نیمه اول تماشاگران علیه رحمتی شعار «حیا کن رها کن» سر دادند، اتفاقی که قبلاً در لیگ برتر هم افتاده بود. این حق تماشاگران است که از تیمشان توقع داشته باشند، اما کارشناسان و اهل فن چه؟ آنها هم باید احساسی تصمیم بگیرند؟
نگاه کنید به حرفهای مالک نساجی که از آن بوی ناامیدی میآید؛ «متأسفانه صبر مازندرانیها یک مقداری کم است. اگر بخواهیم کادر فنی را به این سرعت تغییر بدهیم، جواب نمیگیریم. اعتقادی به تغییر کادر نداریم و اولویتمان هم نیست. در شرایطی که برخی هزینهها نیز دیده نمیشود، باز هم رقمهای زیادی هزینه میکنند. به هر حال اگر هم کسی در مازندران هست که میتواند بیشتر از من این هواداران را خوشحال کند، حاضرم باشگاه را تقدیم کنم».
کم نیستند کسانی که این سالها گفتهاند باید مجسمه چنین افرادی را ساخت. افرادی که از جیب خود برای فوتبال خرج میکنند و حضورشان همیشه کوتاه مدت بوده است. مالک نساجی همین حالا رکورددار دوام در فوتبال حرفهای ماست، چرا باید کاری کنیم که او هم دلسرد شود و برود؟
این حقیقت که بضاعت نساجی همین بود و در سال اول حضور در لیگ قهرمانان توقع زیادی از این تیم نمیرفت، چرا این روزها فراموش شده است؟
واقعیت این است که حتی باشگاههای بزرگ ما هم در لیگ قهرمانان نیم نگاهی به صعود از گروه دارند. در فصول گذشته استقلال اصلاً به آسیا نرسید، پرسپولیس و سپاهان هم سابقه حذف در مقدماتی را دارند، پس چرا از نساجی توقع صعود داشتیم؟
در مورد پرونده نساجی بعداً بیشتر باید گفت، اما فعلاً با همین نکته این مطلب را به پایان میبریم که کافیست به نام کسانی که به عنوان جانشین مهدی رحمتی روی نیمکت نساجی مطرح شدهاند – آن هم با وجود انکار صریح مالک برای تصمیم تغییر - دقت کنید، آیا در صورت رفتن کادر فنی فعلی و آمدن این افراد نساجی بازگشت و عقب نکرده است؟
وقتی مهدی رحمتی با تیمی که خودش بسته زورش نمیرسد، چطور توقع داریم کسی که نه سابقه او را دارد و نه کارنامه او را با تیم او موفق شود؟ اصلا موفقیت برای نساجی یعنی چه؟
بضاعت نساجی همین قدر بود و این شکست پایان دنیا نیست. در فوتبال هیچ چیز یک شبه به دست نمیآید. برای رسیدن به خواستههایمان باید صبر کنیم، باید به رحمتی و سایر مربیان جوان اعتماد و به پای آنها بنشینیم.