کد خبر: ۸۷۴۲۶
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۳۸۸ - ۰۳:۵۹
این روایت پر درد...

نامه‌هایی به قیمت ذبح کرامت انسانها

احمد یوسف زاده*
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: پیرزن که به گفته دختر جوانش تازه از بستر بیمارى برخاسته، مردد است برود انتهاى آن صف طویل بایستد یا به خانه برگردد. او اصرار دارد بایستد و مشکل بى‌شغلى پسرش را حل کند! اما دختر، نگران از سلامت مادر، مى‌گوید: «مامان ! دست‌کم باید سه ساعت توى صف بایستى آن هم با این حال ناخوشى که دارى».

ترافیک سنگین جاده تهران رانندگان عبورى را کلافه کرده است. تا چشم کار مى‌کند در خیابان و زمین‌هاى خاکى اطراف، ماشین پارک شده است.

از ساعت 7 صبح مردم مقابل اداره کل فنى و حرفه‌اى استان کرمان صف کشیده‌اند، صفى بسیار طولانى و چند لایه. اینجا «ستاد رسیدگى به شکایات مردمى رئیس‌جمهور» است که به مناسبت سفرشان برپا شده. صف زنان چهار برابر صف مردان است، هر کسى در صف ایستاده نامه‌اى در دست دارد و هر کسى در صف نیست، در حال نوشتن نامه است.

ماموران انتظامى به سختى می‌توانند به خیل جمعیتى که در آستانه کریدور ورودى قرار دارند، نظم و ترتیبى بدهند. از خیابان تا ساختمان پشت اداره فنى و حرفه‌اى کریدورى کشیده‌اند و خیل زنان و مردان در این کوچه در انتظار ایستاده‌اند. انتهاى کوچه قبل از ورود به ساختمان، اتاقکى پر از کارتن‌هاى کیک و آبمیوه درست شده که آنجا از مراجعین پذیرایى مى‌شود.

وارد ساختمان که مى‌شوى با سالن‌هاى متعدد که به وسیله «پارتیشن» از هم جدا مى‌شوند، روبه رو مى‌شوى. سالن اول، سالن ثبت‌نام است. آنجا به مراجعه‌کنندگان شماره‌اى مى‌دهند و انتظار شروع مى‌شود. نمى‌دانم چه مدت باید بایستند تا شماره‌شان از بلندگو اعلام شود. صاحبان شماره‌ها از گذرگاه تنگى عبور مى‌کنند و به سالن دیگرى مى‌رسند. اینجا سالن انتظار است. سالن بعدى اسم دیگرى دارد، از این سالن هم که بگذرى به سالنى مى‌رسى که عده زیادى در حال خلاصه‌بردارى از نامه‌هاى مراجعین هستند و ... این سالن‌ها در انتها ختم مى‌شوند به سالنى که از هر وزارتخانه نماینده‌اى براى رسیدگى به مشکلات مردم حضور دارد و قرار است دردی از دردشان کم کند.

سرم سوت مى‌کشد، بارها اتفاق افتاده که براى یک کار کوچک مثل یک امضاء گرفتن چند روز مکرر به اداره‌اى مراجعه کرده‌ام و نا امید بازگشته‌ام، حالا این حضرات با ابداع این نوع مدیریت چگونه مى‌خواهند مشکل این خیل جمعیت که از خیابان تا کوچه‌هاى پلاستیکى و آن همه سالن تا اینجا صف کشیده‌اند را یک روزه حل کنند؟!

هنوز یک روز از ورود رئیس‌جمهور محترم به کرمان نگذشته است. صحنه نامه باران شدن رئیس‌جمهور را در معابر شهر پیش چشم مى‌آورم. در تصاویر انتخاب شده تلویزیونى مى‌بینم رئیس‌جمهور به سختى از میان نامه‌هایى که به سر و رویش مى‌ریزد و گاه خودش مجبور مى‌شود از حفره سقف خودرو آنها را به داخل پارو کند، به احساسات استقبال‌کنندگان پاسخ مى‌دهد.

در هنگام سخنرانى ایشان، عده‌اى ماموریت دارند که نامه‌هاى مردم را در گونى‌هایى که در دست دارند، بریزند. در پایان سخنرانى هم آقاى احمدى‌نژاد از همکارانش مى‌خواهد نامه‌هاى کسانى که به تقلا مى‌خواهند به دست او برسانند را جمع‌آورى کنند. پس از سخنرانى هم ماشین‌هاى اداره پست و در کنار آنها صندوق‌هاى بزرگ پستى در خیابان دیده مى‌شوند که باقى‌مانده نامه‌هاى مردم را جمع‌آورى کنند. یک روز پس از ورود رئیس‌جمهور، هر کجا حس حضور او یا نمایندگانش هست، مردم سرگردان هم هستند. مردمى که در هر گوشه‌اى نشسته‌اند و سعى دارند مشکلات خود را بر صفحات کاغذ بنویسند، بلکه دردى از آنها درمان شود.

این مقدمه را آوردم تا نقدى بنویسم بر این شیوه مدیریت که در دولت نهم باب شده و مبتکرین آن خیال مى‌کنند این روش نهایت مهرورزى و عدالت‌گسترى است.

در این زمینه ذکر چند مورد به نظرم رسید:

۱) مدیریت «نامه‌پرانى» که مبدع آن دولت نهم است با اصل کرامت انسانى همخوانى ندارد. اگر یک شهروند مثلا کهنوجى سهمى از درآمدهاى کشورش دارد، آن سهم باید با برنامه‌ریزى دقیق در محل زندگى به دست او برسد، نه اینکه با صرف هزینه و به جان خریدن خطرات خود را به محل گذر رئیس‌جمهور برساند و اگر زیر دست و پا جان سالم به در برد، عریضه‌اش را تقدیم ایشان کند و به ولایتش برگردد. در واقع این نوع مدیریت که نمونه‌اش در هیچ کجاى دنیاى پیشرفته امروزى دیده نمى‌شود، آدم‌ها را وادار مى‌کند که عرق ریزان دنبال رئیس‌جمهور بدوند و کرامت انسانى خود را پیش پاى ایشان ذبح کنند تا احیانا به حقى برسند که متعلق به آنهاست.

۲)مدیریت «نامه‌پرانى» امرى مقبول است، درصورتى که در کشور این همه دستگاه اجرایى از قبیل استاندارى‌ها، فرماندارى‌ها، و سایر ادارات وجود نداشته باشد. در چنین حالتى و در یک مملکت بى‌حساب و کتاب و بى‌مسئول مردم چاره‌اى ندارند جز اینکه خود را شخصا به شخص اول اجرایى مملکت برسانند، اما در کشورى که سنگ نوشته‌هاى کشف شده از تخت جمشیدش نشان مى‌دهد که مستمرى کارگران و بیمه آنها روى حساب و کتاب پرداخته مى‌شده، این شیوه مدیریت سیرى قهقرایى است که از آن بوى عوامفریبى مى‌آید.

۳) از این شیوه مدیریت دو مسئله به ذهن متبادر مى‌شود. اول اینکه اصولا این همه دستگاه عریض و طویل و مدیران آنها همه بى‌خاصیت هستند و توان حل مشکلات مردم را ندارند، فلذا دولت مجبور است رأسا و توسط شخص رئیس‌جمهور نامه‌هاى مردم را جمع کند و به آنها پاسخ دهد. فرض دوم اینکه این نحوه رسیدگى به خواسته هاى مردم، صرفا نمایشى سطحى براى جذب آراى آنان است که هر دوى این گمانه‌ها در شأن ملت بزرگ ایران نیست و جز به ترویج تحقیر نفس و گداپرورى دامن نمى‌زند.

۴)از آنجا که ثابت شده است اکثر قریب به اتفاق کسانى که به رئیس‌جمهور نامه مى‌دهند مبلغى هر چند اندک در حد 50 یا 100 هزار تومان دریافت کرده‌اند و درسفر اول این مسئله به وضوح مشاهده شد، فلذا طبیعى است با انبوه مشکلاتى که مردم دارند، حجم نامه‌ها و به تبع آن استقبال به مراتب در هر سفر بیشتر شود، کما اینکه در سفر دوم رئیس‌جمهور نامه‌هاى بیشترى جمع‌آورى شد، سوال اینجاست کجاى این نمایش پر درد با عدالت مورد ادعاى دولت نهم سازگارى دارد؟ با کدام منطق جور در مى‌آید که هر کس توانست دنبال ماشین رئیس‌جمهور بدود، سهمش را بگیرد و هر کس که نتوانست از جنوبى‌ترین روستاهاى قلعه گنج به کاروان رئیس دولت بپیوندد از حاتم بخشى ایشان محروم بماند!!

۵) چرا هیچ مرجعى تا کنون جرات نکرده است مبلغ دقیق پول‌هایى که در سفرهاى رئیس‌جمهور نقدا به مردم پرداخت مى‌شود را اعلام کند و بگوید از چه محلى؟! چرا هیچ نماینده شجاعى طرح تحقیق و تفحص از میلیاردها پول که در سفرهاى استانى هزینه مى‌شود را در مجلس ارائه نکرده است؟

شاید اگر سرجمع مبالغ اهدایى رئیس‌جمهور به کسانى که در رکابش مى‌دوند و البته از سرِ فقر و ندارى درخواست کمک دارند، محاسبه مى‌شود، آن وقت به راحتى بشود محاسبه کرد که با این پول‌هاى اندک اما زیاد چه طرح‌هاى بزرگى مى‌شود در مناطق محروم اجرا کرد، اما متاسفانه گویا افشاى این راز، خط قرمز دولت عدالتگرا است و کسى حق داخل شدن به این حیطه را ندارد.

6 پرداخت پول‌هاى نقد، تنها یکى از نقاط منفى طرح خوب سفرهاى استانى است، مبالغ بى‌شمار هزینه‌هایى که مدیران متملق هم از کیسه بیت‌المال در این سفرها به هدر مى‌دهند، ضعف دیگری‌ است که در سفرهاى استانى خود را نشان مى‌دهد. نگارنده از سر کنجکاوى از چهارراه طهماسب آباد کرمان تا مصلاى این شهر که قسمت کوتاهى از مسیر فرودگاه تا مصلاى کرمان است، تعداد 60 بیلبورد بزرگ حاوى عکس‌هاى رئیس دولت را دیدم که دست‌کم بیست میلیون تومان هزینه طراحى، چاپ و نصب آنها بوده است. 

حالا شما این مبلغ را ضربدر هر چه از این تابلوها در شهر و محل زندگى خود و در مصلا و ورزشگاهها دیده‌اید، بکنید و فراموش نکنید این مبالغ تنها بخش اندکى از هزینه‌هاى سفر است و اگر دولت عدالت‌محور کل مبالغ هزینه شده در 58 سفر استانى را اعلام مى‌کرد، معلوم مى‌شد که شیوه مدیریت احمدى‌نژاد عین عدالت هست یا نیست ؟ وا... اعلم بالصواب
 
*آزاده دوران دفاع مقدس و مدیر مسئول نشریه رودبار زمین

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Germany
|
۱۵:۵۳ - ۱۳۸۸/۰۲/۱۱
0
0
باسلام. نویسنده محترم در قسمت 2 آورده اند : نامه پرانی امری مقبول است در صورتیکه در کشور این همه دستگاههای اجرایی از قبیل استانداریها , فرمانداریها و سایر ادارات وجود نداشته باشد.
میتوان چنین نتیجه گرفت « شاید دلیل این مسافرتها این باشد که این دستگاهها ناکارآمد و مسئولان آنها فاقد قدرت اداره تحت مسئولیت خود هستند . در حالیکه همانطور که پیشتر آورده اند : کار همین مردم نامه بدست هم پس صرف ساعتها وقت وتحمل زحمات زیاد و گذشنن از چند سالن و راهرو واطاق ومیز وسلام و علیک سرانجام باز بهمان استانداری و فرمانداری و شهرداری و و و و همان مسئولان ارجاع داداه میشود . شاید تنها نامه پرانانی که به ناچار در این کرامت فروشی به نیت دریافت وجهی شرکت کرده اند بهدف خود برسند .انشاء الله
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۳۷ - ۱۳۸۸/۰۲/۱۱
0
0
در سفر هفته گذشته رئیس جمهور به شیراز تعداد جمعیت حاضر در ورزشگاه حافظیه و خیابانهای اطراف ان حداکثر 70000 نفر بودند در حالی که حداقل 180000 نامه جمع اوری شده است
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین