حذف پرسپولیس از گردونه لیگ قهرمانان آسیا، همانطور که انتظارش میرفت، بدون عواقب نبود. بخشی از این عواقب را درست در دقایق پایانی بازی با تیم قطری میشد دید. هواداران عصبانی بودند و به جای ناامیدنشدن، در حال کشیدن طرح و نقشهای بودند تا اعتراضشان را به شکل ملموستری نسبت به شرایط باشگاه ابراز کنند. هدف دو نفر بیشتر نبود؛ رضا درویش، مدیرعامل و یحیی گلمحمدی، سرمربی پرسپولیس. شعار مشترک «حیا کن، رها کن» همین دو نفر را نشانه رفته بود. عدهای آن را خطاب به مدیرعامل باشگاه فریاد میزدند و عدهای دیگر یحیی را مورد سرزنش قرار دادند. اگرچه طرفین در انتهای دیدار در تلاش برای آرامکردن شرایط بوده و حتی از هواداران باشگاه هم عذرخواهی کردهاند، ولی ناگفته پیداست، فضا ملتهبتر از چیزی است که بشود تصور کرد؛ حتی اگر مدیرعامل باشگاه بگوید مشکلی با یحیی ندارد و خلق چنین داستانی، زاییده ذهن رسانههاست. حالا که یکی، دو روز از آن اتفاق ناخوشایند گذشته و پرسپولیس مقابل دیدگان مشتاق هواداران خودی شکست خورده، شاید بشود به دور از فضای احساسی، ماجرا را در یک قالب کلیتر دید. اینکه چه کسی باید برود تا پرسپولیس از بحرانی که در آن گیر آمده، رها شود.
یحیی باید برود
خواسته بخشی از هواداران پرسپولیس، برکناری سرمربی است. آنها میگویند یحیی تمرکز تیم را با قهرهای گاهگاهش به هم زده و دیگر نمیتواند آنطور که باید و شاید روی کارش تمرکز داشته باشد. عدهای هم خریدهای بحثبرانگیز او را زیر سؤال میبرند و از اینکه ستارهای مثل آلکثیر را نخواسته و موجب جداییاش شده یا اینکه در مقطع حساس بدون مهاجم بودن، راه خروج مهدی عبدی را هموار کرده، مقصرش میدانند. البته که در نگاهی فنیتر، یحیی بابت نتایجی که اخیرا به همراه پرسپولیس گرفته زیر ذرهبین است. الان شش بازی است که پرسپولیس در لیگهای مختلف نمیتواند رقبایش را شکست دهد. سرخپوشان تهرانی آخرین بار توانستهاند استقلال تاجیکستان را در تهران شکست دهند، ولی از آن به بعد، فرمول بردن را فراموش کردهاند. در لیگ برتر که مقابل صنعتنفت و ملوان مساوی کرده و برابر سپاهان هم شکست خوردند. از ۹ امتیاز در آن لیگ، یحیی فقط دو امتیاز گرفته است. در لیگ قهرمانان شرایط بدتر هم شد. استقلال تاجیکستان (بازی برگشت)، النصر عربستان و الدحیل تیمهایی بودند که سد راه یحیی شدند. دو بازی اول که مساوی شد و آخری هم که با باخت پرسپولیس همراه شد. نتیجه در این لیگ هم چنگی به دل نمیزند؛ او سه بازی داشته و به جای ۹ امتیاز، باز هم فقط دو امتیاز دشت کرده است. البته که ماحصلش تلختر است؛ چراکه باعث کناررفتن پرسپولیس از لیگ قهرمانان آسیا شده است. حالا با همین نتایج، کاسه صبر بسیاری تمام شده و دستاورد یحیی برای بقا روی نیمکت پرسپولیس را کافی نمیدانند.
یحیی نباید برود
یحیی هنوز هم موافقان زیادی دارد. او در سالهای اخیر نشان داده بهترین مربی ایرانی است. نتایجش در پرسپولیس هم گواه این امر بوده؛ هم در لیگ برتر قهرمانی آورده و هم اینکه دستاورد قابلقبولی در لیگ قهرمانان آسیا ثبت کرده است. خیلیها هم فراموش میکنند که او و تیمش در این دوره اسیر بدشانسی شدند که در گروه مرگ لیگ قهرمانان آسیا قرار گرفتند. آنها با این وجود در رده دوم ایستادند و چهبسا اگر پنالتی گولسیانی به تور مینشست، الان یحیی همچنان همان «امپراتوری» بود که عکسش ابتدای دیدار روی سکوها به تصویر کشیده شد. گلمحمدی شاید در لیگ قهرمانان اسیر بدشانسی شده، ولی با وجود ناکامی مقطعی در لیگ برتر، هنوز فرصت برگشتن به نوار پیروزی و کسب قهرمانی برایش باقی مانده است. فاصله تیم او با صدر جدول آنقدر زیاد نیست که بتوان از آن بهعنوان یک فاجعه نام برد. ضمن اینکه او با حضور چندسالهاش در این باشگاه با زیروبم کار آشنا شده و میتواند در ادامه مسیر، حداقل در لیگ برتر، این تیم را به سر منزل مقصود برساند. در کنار همه اینها نباید موارد دیگری را هم از یاد برد؛ ازجمله اینکه دستش برای خریدن بازیکن، بهویژه یک بازیکن طراز اول خارجی بسته بود و سقف قرارداد اجازه تحقق خواستههایش را نداد. از سوی دیگر، برکناری یحیی در این مقطع نیازمند هزینه است، مربی داخلی خوبی که بیکار نمانده باشد و مربی خارجی هم هزینه درخوری میخواهد؛ هزینهای که شاید بودجه این تیم را از سقف بالاتر ببرد و دوباره داستان کسر امتیاز رقم بخورد.
درویش باید برود
اصولا از روزی که رضا درویش عهدهدار کار مدیریت در باشگاه پرسپولیس شده، با یحیی گلمحمدی چالش داشته است. بسیاری مدام این سؤال را میپرسیدند که چرا یک مدیر تازهوارد باید با سرمربی موفقی که جامهای بسیاری در فصول حضورش در باشگاه به دست آورده، چنین رفتاری داشته باشد؟ شایعاتی هم درباره نگاه رضا درویش به سبک جذب بازیکن یحیی گلمحمدی مطرح است که، چون سندیت ندارد، نیاز به بازگوشدن آن نیست؛ ولی این رویه بدی است که بسیاری در فضای مجازی و حقیقی چنین شایعاتی را به نقل از رضا درویش بیان میکنند. درویش اصولا آورده چندانی برای پرسپولیس نداشته است؛ خاصه از لحاظ مالی که برخلاف رقبای متمول و صنعتی، چندان ریختوپاشی برای تیم نداشته است. او برخلاف قولها و وعدههایی که داده، معوقات مالی بازیکنان پرسپولیس را پرداخت نکرده و از همه بدتر اینکه آنها را تا مرز جریمهشدن هم پیش برده است. ایجاد شکاف و فاصله بین او با مربی و بازیکنان باشگاه به حدی زیاد شد که بازیکنان این تیم در اقدامی هماهنگ علیه او استوری گذاشتند. حالا در مجموعهای به این مهمی، وقتی چنین شکافی رقم میخورد، آیا همه چیز قرار است به حالت طبیعی برگردد؟
درویش نباید برود
درست است که رضا درویش از لحاظ مدیریتی، سکتههای خفیف و عظیمی به بار آورده، ولی در نگاه کلی، تغییر یا برکناری او چه چیزی را قرار است عوض کند؟ او یکی از بیشمار مدیران دولتی است که از سوی نهادی بالاتر بهعنوان مدیرعامل باشگاه منصوب میشود. او بیش از آنکه مدیرعامل باشد، یک مجری است که باید به سمت اهداف مجموعه بالاتر خود گام بردارد. درویش البته بدشانس هم بود که در عصر مهمی مانند تصویب قانون سقف بودجه این فصل پرسپولیس را تجربه کرد. چهبسا اگر شرایط متغیر بود، او هم مثل قبلیها میتوانست برای خریدن ستارههای گرانقیمت گام بردارد. تغییر او در این مقطع و آوردن مدیری جدید فقط تقویت این بهانه از سوی مدیریت است که، چون از میانههای فصل اضافه شدهاند، دستشان برای ایجاد تغییر و تحول بسته است.