کد خبر: ۸۸۰۶۵
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۸ - ۰۸:۳۷
آیا احمدی نژاد در جدال با بازار مسکن موفق بوده است؟

گاو خشمگین تورم در علفزار مسکن

دلالی، گرهی که همچنان نبض بازار است
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب- کاظم برآبادی: سخن امروز ما نه گزارشی برای خوش آمد دوستان و مسئولان است و نه متنی در پیرامون وقایع بازار ساخت و ساز ایران؛ ما می‌خواهیم از این بازار بی‌رحم، گله کنیم، و تتمه این سخن را در قالب یک گزارش کوتاه بریزیم و بگوییم و کمی سبک شویم و البته که دانایان می‌دانند که منظور از «ما» در اینجا، نجوای وجدان جمعی بی‌خانمانانی است که سال‌های سال تنها شعار و گریبان دریدن از مسئولین را مرهم خانه‌به‌دوشی‌شان کردند و بیش از این وعده وعیدها هیچ ندیدند و ندیدند و هر سال خانه به دوشی و هر سال دریغ از پارسال! 

ادبیات گزاش‌ها ادبیاتی ترسناک است؛ در این نوع از ادبیات، حقیقت بدون هیچ گونه ذبحی به میان می‌آید و در جملات کوتاه خبری بر روان حقیقت پذیر ما می‌نشیند: شاید همه چیز با گزارشی آغاز شد که روزنامه اطلاعات در تابستان 2 سال قبل منتشر کرد؛ طبق این گزارش، دولت احمدی‌نژاد هم با توجه به تمامی شعارهای تبلیغاتی‌اش نتوانست در پروسه ساخت و ساز کشور قدم مناسبی بردارد و به ناچار تسلیم گرانی هولناک این بازار پس از اردیبهشت ماه سال 85 شد. 

احمدی‌نژاد و وزرایش با این حدس و پیش‌فرض که می‌توانند با بینش خود در زمینه «عدالت‌خواهی» بر گاو خشمگین تورم مسکن در ایران فایق آیند، سیاست‌ها را در زوایای مختلف بر این بازار وارد کردند؛ تسهیل ضوابط دریافت وام بانکی، افزایش سقف وام‌ها، ارائه طرح‌های جدید برای خانه‌دار شدن اقشار کم‌درآمد و به این لیست بیافزایید، تصمیمات جسورانه دولت فعلی را در زمینه مصالح ساختمانی نظیر سیمان، آهن و. . . . 

اما گاو خشمگین همه را بر زمین زد و در زیر پاهایش ما له شدیم. ما همان‌هایی هستیم که از تابستان می‌ترسیم و هیچ وقت دوست نداریم تابستان را با تمام جلوه‌گری‌های طبیعت لمس کنیم! ما می‌خواهیم که با تمام شدن مهلت اجاره خانه با اخبار تورم مواجه نشویم، نشنویم که آهن گران شده یا سیمان پیدا نمی‌شود.

در سایر مسائل هم، شاید، بدون برنامه و کار کارشناسی، تصمیم گرفته شد که با یک حرکت یک‌شبه به همه چیز سامان داده شود؛ نمونه‌اش هم وام مسکن بود که کارش به درازا کشید. 

یک خبرگزاری خارجی در تحلیل پرداخت وام های مسکن دولت نهم و فراز و فرود عجیب و غریب قیمت آن می‌نویسد: «سه سال پیش، دولت، برنامه‌ای برای رونق بخشیدن به بازار راکد مسکن تصویب کرده بود که هدف آن کمک به تامین مسکن خانوارهای کم‌درآمدی بود که امکان خرید و اجاره مسکن ندارند.
قرار بود تا پایان خرداد ماه سال 85، 30 هزار نفر از واجدین شرایطی که درآمد آنها کمتر از 240 هزار تومان است از وام ده میلیون تومانی برخوردار شوند، که به دلیل کثرت متقاضیان اجرای این برنامه با مشکل مواجه شد».
 
پس از این، دولت به دلایل دیگری سیستم انقباضی را در بانک‌ها در پیش گرفت و تمام وام‌های بانکی را قطع کرد. در کنار آسیب‌هایی که به دیگر صنایع رسید، بازار مسکن دوران رکود مبنی بر تورم تازه‌ای را از اواخر مهرماه سال گذشته آغاز کرد. صاحبان پروژه های نیمه تمام برای رفع کسری پول به سراغ صندوق‌های اعتباری رفتند و با بهره‌های کلان کار خود را پیگیری کردند. 

در این میان، کاهش نقدینگی در بازار مسکن که از اهداف دولت بود اتفاق نیافتاد، بلکه تنها اتفاق تازه‌ای که افتاد، ظهور نوع تازه‌ای از دلالی در بازار مسکن بود. مشاغل آزادی که حجم نقدینگی قابل توجهی داشتند پول‌های خود را نزد صندوق‌ها می‌گذاشتند و وام‌هایی را دریافت می‌کردند که می‌توانستند امتیاز آن را به قیمت‌های غیرقابل باوری در بازار به فروش برسانند. این نوع دلالی که شاید کثیف‌ترین نوع دلالی ممکن در بازار کشور بود موج تازه‌ای از بی اعتمادی را در بازار مسکن و بازارهای دیگر به وجود آورد که هنوز پس‌لرزه‌های آن باقی است و شوک‌های ناگهانی در این بازار نتیجه همان است. 

در این میان وضعیت ما بی‌خانمان‌ها هم خوب که نشد هیچ، بدتر هم شد. اگر چه بانک‌ها برای پرداخت وام، ما را از سوراخ سوزن عبور می‌دهند اما آگهی‌های روزنامه‌ها حکایت تلخی را به زبان بی‌بانی بازگو می‌کنند و آن این است که می‌توان همین وام‌ها را به راحتی و با پرداخت حق دلالی خریداری کرد و جالب این که در این مدت آگهی خرید ضامن هم به جمع آگهی‌های روزنامه‌ها پیوسته است!

بازار منزوی مسکن
رکود بازار مسکن طی چند سال گذشته طیف وسیعی از سرمایه‌گذاران خرد و کلان این بازار را از کسب و کار انداخته است. ساختمان‌های نیمه کاره در کنار خیابان‌ها، آگهی بدون مخاطب فروش املاک در روزنامه‌ها و کاهش یافتن تولید بسیاری از مصالح ساختمانی، گواه کاهش چشمگیر حجم داد و ستد مسکن در ایران و به ویژه بزرگ‌ترین بازار آن یعنی تهران است. 

این رکود برای اولین بار نیست که بازار مسکن را به انزوا کشانده است. براساس آمار منتشره از سوی وزارت مسکن و شهرسازی، حداقل طی بیش از سه دهه گذشته، همواره ساخت وساز و به تبع آن خرید و فروش مسکن در دوره های سه تا چهار ساله اسیر رکود یا رونق نسبی شده است. 

اما هم اکنون سؤال اصلی جمع کثیر فعالان عرصه مسکن که متاسفانه نمی‌توان پاسخ روشنی برای آن یافت این است: رکود کنونی بازار مسکن تا چند سال ادامه خواهد یافت؟! 

و سوال دوم اینکه چرا بازاری با این مناعت طبع و با این حجم پایین مبادلات، دچار تورمی شده است که به اعتقاد بعضی از آگاهان تا 40 درصد هم خواهد بود؟ 

و آخرین سوال این است که آیا کارشناسان هدف غاییشان از حل بحران مسکن فروش مصالح ساختمانی باد کرده روی دست کارخانه‌ها است یا گشودن گرهی از کار خلق الله؟

دلالی، گرهی که همچنان نبض بازار است
به نظر می رسد که تلاش‌های دولت احمدی‌نژاد در حوزه مسکن تنها به تسلط دلالان خرده پا بر این بازار منجر شده است. 

دولتیان که می‌گفتند قصد دارند تا با حضور خود در لایه اجرایی حکومت، قدمی در راه خیر و تلاش برای گشودن گرهی از کار بی‌خانه‌مان‌های کشور بردارند با اجرای سیاست‌های شتاب‌زده و بعضاً مورد تحسین مردم عامی و به زعم صاحب‌نظران، بدون کار کارشناسی، باعث بروز بحران گرانی بی‌سابقه در بخش مسکن شدند و در این میان البته که روز خوشی ما نیست و هر چه هست به کام بودن اوضاع است برای دلالان؛ دلالانی که در گوشه کنار این بازار بیمار، همچون باکتری به زندگی خود ادامه می‌دهند و از این فرصت‌ها به بهترین شکل بهره می‌برند. 

وام‌های متعدد، وضعیت قیمت و نوع توزیع مصالح و ... برای آنها بهترین فرصت است که بار دیگر چتر خود را در این میدان بگشایند و با شعار تازه‌ای که احمدی‌نژاد سر داده که می‌خواهد خصوصی سازی را به نفع طبقه کم درآمد متوقف کند، خدا می‌داند که چه‌ها خواهد شد! 

آیا حکایت همچنان باقی خواهد ماند؟
نوسان «رکود و تورم» در بازاری با بیش از هفتاد شغل مرتبط وصدها شغل درگیر، نمی‌تواند چندان پایدار بماند و اصولا باقی ماندن این سیکل بسته «رکود و تورم» در بازار ساخت و ساز در آینده تبعات جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت. 

ولی سوالی که در وهله اول به ذهن می‌رسد این است که تاریخ انقضای این «رکود و تورم» در کجای تقویم است و سوال اساسی‌تر این که با فرض تناوبی بودن چرخه «رکود و تورم» در بازار مسکن ایران (بازار مسکن ایران در هر دهه‌ای با نوعی از رکود مواجه بوده و با ادبیات آن آشناست) آیا هنوز زمان آن نرسیده که با حرکت به سمت پله‌ای بالاتر در امر ساخت‌وساز، رکود را به عنوان پیش‌فرض مسیر خود بپذیریم و برای مقابله با آن، دستمان همیشه پر باشد؟ مگر در کشورهای خارجی، رکود وبحران در عرصه اقتصادی بهترین زمان برای فعالیت‌های خلاقانه نیست؟ 

باز ما بی‌خانمان‌ها مانده‌ایم و این شرایط بغرنج. مایی که از دولت نمی‌خواهیم یک شبه ره صدساله طی کند، مایی که حتی خانه هم نمی‌خواهیم! ما می‌خواهیم که به حیات خود در این کشور ادامه دهیم و با مشکلاتش هم دست و پنجه نرم کنیم اما هیچ چیز برایمان حیاتی‌تر از آرامش روانی نیست.

ما در خانه های اجاره‌ای‌مان بسی بهتر از قصرهای پر آشوب می‌خوابیم اما باید از دولت خود توقع داشته باشیم که این آرامش را برایمان همیشگی کند. 

کاش آقای احمدی‌نژاد در پایان دوره ریاست جمهوری‌اش اندکی فارغ از اعداد و ارقام رسمی و اداری به پشت سرشان نگاه کنند. حتما در خواهند یافت که بسیاری از طرح‌های دولت نهم در حوزه مسکن نه تنها آبی برای بی‌خانمان‌ها نشده که نانی شده است در دست دلالانی که موبایل به دست درباره سرنوشت ما تصمیم می‌گیرند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
United Arab Emirates
|
۱۲:۰۶ - ۱۳۸۸/۰۲/۱۵
0
0
تورا چه مي شود اي روزگار كجاست آن مرادها راستي مراد خوبي حالت چطور است مرا به خاطر داري ؟ چه سوالي كردم مراد كه من را نمي شناسد تازه من آن موقع تازه دنيا آمدم . ببين كلاه تو قاضي مراد كه مرا نمي شناسد دوران قبل از انقلاب نبودم ،بعد از انقلاب هم تازه دنيا آمدم در زمان جنگ هم نبودم خونه هم كه ندارم يعني در ايران اصالت خاكي وزميني ندارم كه اين زمين من است راستي؟ بروبيرون بچه اينجا چكار ميكني ؟ آي مراد اين كيه ديگه يالا يالا ..... ببخشيد آقا اسمم "سرزده است" ببخشيداااااااااااا
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین